اکونومیست در سرمقاله خود تحلیل کرد
نظام مالی آمریکا
بانکها نه ماه طاقتفرسا را از زمان رکود بازار اعتبار در ماه اوت تحمل کردند.
مترجم: رفیعه هراتی
بانکها نه ماه طاقتفرسا را از زمان رکود بازار اعتبار در ماه اوت تحمل کردند.
زیانها و کاهش ارزش دفتری داراییها هماکنون ۳۳۵میلیارد دلار است و بسیاری از بهترین کسب و کارهای آنها از بین رفته است. در اقتصادهای توسعهیافته، تقریبا همه بانکها با بادهای مخالف اقتصادی و قانونگذاری روبهرو هستند که درآمد و اشتغال را کاهش خواهند داد، اما بزرگترین خطری که سرمایه غرب با آن روبهرو است، کاهش قدرت کسب درآمد نیست بلکه از دست دادن ایمان به چگونگی کارکرد آن است.
دو انتقاد در مورد این صنعت وجود دارد، یکی بر پایه انصاف و دیگر بر پایه بهرهوری در مورد اولی گفته میشود به جای آنکه سرمایه به جیب مشتریان، سهامداران یا اقتصاد برود، برای ثروتمند کردن بانکداران دست به کار میشود. برخی در مورد شیوه محاسبه پاداشها نگرانند، دیگران در مورد خطر اخلاقی، بانکداران شرطبندیهای حسابنشده خواهند کرد، زیرا میدانند توسط مالیاتدهندگان از ورشکستگی نجات پیدا میکنند. همچون بانک بیراسترنز یا نورترن راک.
پرسش عمیقتر این است که آیا شیوه مبنی بر بازار برای تامین سرمایه کارآمد است یا خیر. برخی از مقامات چینی ادعا میکنند نظام غربی با این بحران آشکار مواجه شده است.
رییسجمهوری آلمان گفت: «دیو» بازارهای مالی «باید به جای خود برگردد»: مسوولان بانکها موجب «ویرانی گسترده داراییها» شدهاند. منتقدان بدون دستاویز نیستند. اشتباه در تامین اعتبار در مورد بازار وام مسکن سابپرایم نشاندهنده تخصیص خردمندانه سرمایه نیست. تصویر مبهم نظام بانکی و پیچیدگی محصولاتی که با دارایی پیشتیبانی میشوند، تردید در مورد شیوه کار بازار را افزایش داده است.
مراقب باشید. شتاب برای کنترل عاقلانه نیست: گواه این مطلب قانونی است که دولت در پی رسوایی شرکتها در اوایل این دهه تصویب کرد. شتاب کنونی خطرناک است، زیرا تعداد اندکی از حقایق را با تعداد بسیاری از افسانههای اغواکننده درهم میآمیزد. حقایق، شیوههایی را بررسی میکند که در آن سرمایه میتواند کمی کارآمدتر یا عادلانهتر شود، اما تنها با کنار گذاشتن این افسانه که تامین سرمایه تا حدی بخشی از نقص و کمال آن است، میتوان این تغییرات را به وجود آورد. حبابها، فراوانی و خسارت بخشی از بسته مالی غرب است و هنوز ارزش آن را دارد.
برخی تغییرات مطلوب و اجتنابناپذیر است. اغلب این تغییرات توسط خود بازار ایجاد خواهد شد. به خصوص اگر غرق در شفافیت باشد. هماکنون کسب و کار وام مسکن آمریکا دگرگون شده است. صدها وامدهنده نامنظم بر فرض آنکه قیمت خانه سقوط نخواهد کرد، ناپدید شدهاند. تقاضا برای محصولات امنیتی پیچیده کاهش یافته است و پیچیدهترین آنها هرگز برنخواهند گشت. ایمنترین پیشبینی در زمینه بانکداری این است که بحران بعدی در بازار وام مسکن آمریکا ریشه نخواهد داشت.
همچنان که گزارش ویژه در مورد بانکداری بینالمللی دلایل اصلی ساختاری مشکل را روشن کرد، قضاوت نادرست جمعی از خطر، جستوجوی پرشور برای محصول و ناکامی نظارت بسیار عمیق ریشه دواندهاند. در تاریخ تامین سرمایه این مسائل بارها و بارها ظاهر میشوند. کارشناسان امور مالی به درستی برای خطر کردن پاداش میگیرند. تمایل برای ایجاد آسودگی خاطر و بیاحتیاطی همچون دیگر زمینههای زندگی با بازارهای مالی عجین شدهاند. چون بانکداران پول دریافت میکنند نمیتوانند از رونق بازار اعتبار خارج بمانند وباید به جنب و جوش خود ادامه دهند. قانونگذاران فاقد آگاهی و قدرت کافی برای کنار آمدن با برنامه ماهرانه بعدی بانکها هستند.
این مثل یک کیفرخواست است، یعنی تا زمانی که جایگزینهایی برای آن در نظر گرفته نشود، تکرار میشود. نظام تامین سرمایه غرب به گفته چرچیل بدترین روش تقسیم سرمایه است، اما آشکارا بهتر از اسراف و کژکاری در چین است که در آن سرمایه به جیب افراد بانفوذ میرود، اما از نظام مالی که غرب در گذشته داشته نیز بهتر است. به لطف نوآوریهای حیرتانگیز چند دهه گذشته، اقتباس از آنها به شرکتها و سرمایهگذاران کمک میکند خطر را محدود کنند (بسیاری از تولیدکنندگان چینی برای هر روشی که تاثیر تغییرات نرخ ارز را ملایمتر کند، شاکر خواهند بود). ایجاد امنیت دسترسی به سرمایه را برای وام گیرندگان و دسترسی به داراییها را برای سرمایهگذاران افزایش میدهد این کار میتواند سرمایه هر چیزی را از نیروگاههای آب گرفته تا استودیوهای فیلمسازی تامین کند. این اهرم شرکتهای کم تحرکتری را در دسترس سرمایهگذاران مصمم قرار میدهد و خانههای بیشتری را در دسترس مصرفکنندگان فقیرتر.
درست است که کارشناسان امور مالی سود زیادی کردهاند و دستمزدهای کلانی دریافت کردهاند (حقوق در بانکهای سرمایهگذاری آمریکا تقریبا ده برابر میانگین ملی بوده است)، اما ترکیدن حباب اعتبار آن را کاهش خواهد داد و به رغم همه این مصیبتها نشانههایی از بهبودپذیری سرمایه وجود دارد. در چند ماه گذشته بانکهای آمریکا خواستار اطمینان کافی از سوی سرمایهگذاران برای ۲۰۰میلیارد دلار سرمایه جدید شدند. بانکهای بیراسترنز و نورتون راک دچار مصیبت شدند، اما مصیبتی نادر. زیرا زیان کلی بسیار وسیع و گسترده بود. این بار سرمایهگذاری دولتی گسترده در زمینه صنعت وجود نداشت. پس از ۲۰سال رشد، نقصهای سرمایه مدرن بسیار آشکار هستند، اما نباید قدرت آن را فراموش کرد.
ارسال نظر