منتقدان، تیتراژ فیلم مرا حذف کنند

کمال تبریزی

حتما منتقدانی که به شکل د‌یگری به موضوع فیلم همیشه پای یک زن... نگاه می‌کنند و نگاه مدرن و روشنفکری خاصی دارند و ممکن است این موضوع که فیلم، فیلمی عامیانه است و برای توده مردم در نظر گرفته شده است، خیلی نظرشان را جلب نکند و به شکل اولیه فیلم‌نامه اگر فیلم ساخته می‌شد، گرایش بیشتری پیدا می‌کردند.

به هر حال اینها، دو گرایش کاملا متفاوت هستند و من معتقدم تمام فیلم‌ها می‌توانند گروه مخاطبین خود را انتخاب کنند. الان فیلم تبدیل‌شده است به فیلمی که تاثیرات اجتماعی آن روی مخاطب خیلی بیشتر است و قابل فهم‌تر است، اما در شکل اولیه باید حوزه دیگری را مخاطب قرار می‌دادیم. این‌که فیلم در جشنواره توجه منتقدان و طبقه خاص را جلب نکرد، اما مردم از آن استقبال کردند، شاید دلیلش این باشد که مردم خیلی خوب فیلم را فهمیدند و در مقابل منتقدان تقریبا آن را نفهمیده‌اند. البته ممکن است تصور شود که فیلم را فهمیده‌اند، اما با آن ارتباط برقرار نکرده‌اند که از نظرم این‌گونه نیست.

«همیشه پای یک زن در میان است» با وجود اینکه از جنس سینمای تجاری به معنای کلیشه‌ای موجود هم نیست مردم با آن ارتباط برقرار کردند و به‌نظرم تجربه بسیار خوبی است و از این نظر این فیلم را خیلی دوست دارم. به‌علاوه این‌که فقط سعی نکردم مخاطب را در نظر بگیرم چون در هنگام ساخت، فکر می‌کردم درحال انجام کاری هستم که جامعه منتقدین حداقل به‌خاطر نوع ساختار متفاوت و مضمونی که تا به حال در سینمای ایران مورد توجه قرار نگرفته است، به آن توجه خواهند کرد. او معتقد است این فیلم ترکیبی از مفاهیم فرا واقعی است، در عین حال جنبه‌های سوررئالیستی مفهومی را هم به‌همراه دارد و سعی کرده است ترکیبی از این دو باشد و همچنین لحن طنز هم دارد.

فکر می‌کنم این شیوه ساخت، تجربه‌ای تازه است که تاکنون مشابهی برای آن وجود نداشته است، پس می‌توان حق داد که عده‌ای اصلا متوجه آن نشوند. به هر حال نقدهایی که نوشته شده خیلی تحلیل فیلم نیست و بیشتر حسی است. به ‌نظرم منتقد متعادل باید تیتراژ اثر را از فیلم حذف بکند و به این‌که فیلم توسط چه کسی ساخته شده است، توجه نکند. در این شرایط است که می‌توان فهمید چند درصد از این تحلیل‌ها درست است و چند درصد تحلیل‌های جانبدارانه است. کلیشه‌هایی‌ رایج در سینما، درمیان منتقدان هم وجود دارد، آنهم کلیشه روشنفکری است که گروه و دسته‌ای خاص‌ را در بر می‌گیرد. بنابراین تنها گروهی تکراری از فیلم‌ها برای منتقدین جذاب است و متاسفانه تنوع در سینما مورد توجه قرار نمی‌گیرد. در صورتی که از نظر من ایجاد فضایی جدید در سینما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و باید سعی کنیم فضایی به‌وجود آوریم که سینمای ما از روندی که روی یک ویژگی خاص و کلیشه‌ا‌ی ثابت شده است، خارج شود.

منتقدان نقش موثری در سینما دارند، اما نه خیلی زیاد. معتقدم با این شکلی که الان هست مانع پیشرفت می‌شوند، چرا که قصد دارند سلیقه شخصی خود را در سینما حاکم کنند. البته طبیعتا، این اتفاق در سینما نخواهد افتاد. چرا که تعامل واقعی‌ فیلمساز، با مخاطب است و هیچ فیلمسازی فیلم را برای منتقدین یا فقط برای جشنواره نمی‌سازد؛ در واقعیت طبیعتا فیلم باید برای مردم جامعه ساخته شود. حتی افرادی که فیلم‌های خاص و هنری و جشنواره‌ای می‌سازند دلشان می‌خواهد فیلمشان اکران عمومی شود و پر فروش‌ باشد و برای آن تبلیغ می‌کنند و همه این تلاش‌ها برای برقراری ارتباط با مخاطب است و گرنه اگر فیلمی ساخته شود که همه جایزه‌های جشنواره‌های دنیا را هم بگیرد ولی سالن سینمایش همیشه خلوت باشد، به‌نوعی نقض غرض است و به نظر می‌رسد کارگاهی تجربی است که می‌تواند در آن نمونه‌سازی شود.

اما سینمای بدنه حرفه‌ای به معنایی که همه‌جا رایج است، این ارتباط برایش مهم است. حتی در جشنواره کن یکی از بخش‌های بسیار مهم آن بازارش است. اگر قرار باشد فیلم‌ها در جشنواره‌ نمایش داده شوند و یک جایزه‌ هم بگیرند اما این بازار و این ارتباط و تبادل وجود نداشته باشد، معنی‌ ندارد و مفهوم اصلی‌اش را از دست می‌دهد. این روند در سینمای ایران از طرف جامعه روشنفکری که بخشی از آن‌هم منتقدان هستند، مغفول واقع شده است.

کوتاه شده از ایسنا