نگاهی به فیلم در دره الاه ساخته پل هاگیس
... و همچنان جنگ
جنگ یکی از مقولات شومی است که انسان از دیرباز تاکنون با آن سروکار داشته است؛ حالا این جنگها بر سر چه مسائلی بوده است و خواهد در گرفت، بماند.
جنگ یکی از مقولات شومی است که انسان از دیرباز تاکنون با آن سروکار داشته است؛ حالا این جنگها بر سر چه مسائلی بوده است و خواهد در گرفت، بماند.
اما مسالهای که بارز است این است که جنگ در مدت محدودی انجام میگیرد؛ ولی اثرات آن سالهای سال باقی میماند.
در خصوص آن هم بسیار نوشته میشود و شعر و سرود ساخته میشود و بسیار تصاویر بر بومهای نقاشی شکل میگیرد؛ اما شاید هیچ کدام از اینها نتواند مانند سینما به این مقوله بپردازد و بتواند با جادو و قدرت بیان تصویر مجموعهای را پدید بیاورد که بتواند ضمن نشان دادن گوشهای از فجایع حاصل جنگ فجایع آزاردهنده ذهن و روح بشر، از لحاظ هنری نیز التذاذ جان را پدید بیاورد.
در این بین همچنین فیلمهایی بسیار با نگاهی متفاوت ساخته شدهاند که بعضی هم خود صحنههای نبرد را نشان میدهند و هم گاهی اثرات و عواقب آن در جامعه را. از سوی دیگر یکی از کشورهایی که میتوان گفت پس از جنگ دوم سابقه بیشتری در جنگ به بهانههای مختلف دارد، آمریکا است و در همین کشور است که سالها جنگ ویتنام دستمایه خلق فیلمهایی میشود و اکنون چند سالی است که عراق جای ویتنام را در بین فیلمسازان آمریکایی گرفته است.
یکی از متاخرترین و در عین حال زیباترین فیلمهایی که مربوط به این جنگ میشود «در دره خدایان» یا در دره الاه (نام محلی است که نبرد داوود پیامبر و جالوت در آنجا صورت گرفته است) نام دارد.
این فیلم را پل هاگیس نویسنده اسکاری آمریکا نوشته و کارگردانی کرده است.
این فیلم گویا هم به مذاق اهالی سینما خوش آمده است و هم به دل دستاندرکاران سینما؛ چرا که در سال جدید این فیلم دوبار از سیما پخش شده است.
«در دره الاه» محصول سال 2007 و نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مرد، نامزد جایزه بهترین بازیگر از مراسم منتقدان فیلم لندن، نامزد جایزه بهترین بازیگر از مراسم سانلایت، نامزد جایزه شیر طلایی و برنده جایزه نشانهها (SIGNIS) از جشنواره فیلم دنیز است.
این فیلم مجموعه برخی از خوبهای سینمای آمریکا است. از جمله پل هاگیس کارگردان که در سال ۲۰۰۶ به خاطر فیلم تصادف (CRASH) اسکار را نصیب خود کرده بود. تامیلی جونز برنده نقش مکمل مرد در سال ۱۹۹۳ شارلیز ترون بازیگری که با هیولا اسکاری شد و سوزان ساراندون.
نگاهی به فیلم
هنک دیرفیلد کهنه سرباز جنگ ویتنام پیامی از طرف ارتش مبنی بر بازگشت پسرش از عراق و سپس ناپدید شدنش دریافت میکند. هنک که یکی دیگر از پسرانش را سالها قبل از دست داده، این بار برای یافتن دومی عازم محل خدمت وی میشود. در آنجا با مراجعه به بخش گمشدگان اداره پلیس متوجه میشود که تشکیلات پلیس قادر به کمک به او نیست، چون تحقیقات در مورد پرسنل نظامی فقط بر عهده ارتش است؛ اما اصرار او و اینکه نظامیها در حال مخفی کردن چیزی هستند، توجه کارآگاه امیلی سندرز(شارلیزترون) را جلب میکند. پس از یافته شدن جسد تکهتکه شده مایک دیرفیلد ارتش با اعلام اینکه جسد در محدوده منطقه نظامی یافته شده، پرونده را از دست سندرز خارج میکند؛ اما پرسوجو از افراد محلی توسط هنک دیرفیلد که موفق شده موبایل پسرش را از کمد وسایل وی در پایگاه به طور پنهانی خارج کند، او را به سوی سرنخهایی هولناک درباره چگونگی مرگ پسرش راهنمایی میکند.
پسری که در صحنههای پایانی فیلم شاهد گفتوگوی تلفنی او با پدرش هستیم و درخواست او با گریه که «پدر تو باید من را از اینجا بیاری بیرون» و این همان خواسته هاگیس کارگردان است. او از دیدگاهی انتقادی به یک جنگ در حال وقوع میپردازد و همچون هنک دیرفیلد (تامی لی جونز) عقیده دارد سربازانی که در این جنگ هستند، باید تحت مراقبت بیشتری باشند تا پسلرزههای جنگ روان پریشان شده آنان را بیش از پیش مورد آزار قرار ندهد؛ چراکه همین سرباز گریان که نشان از لطافت و احساساتی بودنش دارد به خاطر آزار و اذیت اسرای زخمی عراقی از سوی همقطارانش ملقب به دکتر شده است.
از سوی دیگر، هاگیس میخواهد بگوید که این جنگ به بهانه دموکراسی نه تنها باعث از بین رفتن روح و روان انسانهای حاضر در آن میشود، بلکه خانوادههای بسیاری را مورد تهدید قرار میدهد و در آخر نه تنها چیزی عاید بانیان آن نمیشود، بلکه آدمهای درگیر موضوع را به ناچار مجبور به کنار آمدن با آن و همچنین بیتفاوتی نسبت به کشور و ملیت میکند و این صحنه نمادین در آخر فیلم خود را نمایان میسازد؛ جایی که همراه یک مرسوله پستی حاوی پلاک پرچم آمریکا هم هست و پدر مایک (سرباز کشته شده) آن را سر و ته میافرازد و میگوید بگذار همین طور باشد؛ این طوری بهتر است.
پل هاگیس |
|
تامیلی جونز تامیلی جونز در سال ۱۹۴۶ در تگزاس به دنیا آمد. در دانشگاه هاروارد ادبیات خواند و در همانجا با ال گور، سیاستمدار و نامزد اسبق ریاستجمهوری آمریکا دوست و هماتاق شد.بعد از مدتی به نیویورک رفت تا به آرزویش که بازیگری بود، جامه عمل بپوشاند. بعد از بازی در چند نمایش در برادوی وارد سینما شد. نقشی کوچک در فیلم «داستان یک عشق» در سال 1970 اولین تجربه سینمایی او بود.بازی در فیلم فراری در کنار هریسون فورد، اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در سال 1993 برای تامیلی جونز به ارمغان آورد. |
|
شارلیز ترون |
ارسال نظر