در گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با معاون اجرایی رییسجمهور عنوان شد
دفاع از کارنامه سفرهای استانی
عکس: دنیای اقتصاد، آکو سالمی
دور دوم سفرهای استانی شجاعت خاصی میخواست.
عکس: دنیای اقتصاد، آکو سالمی در گفتوگو با معاون اجرایی رییس جمهور عنوان شد
دفاع از کارنامه سفرهای استانی
بخش نخست
دور دوم سفرهای استانی شجاعت خاصی میخواست
میگوید من بحث اجرایی میکنم، نمیخواهم سیاسی کاری کنم، اما به دلیل حجم بالای انتقادها ناگریز است به افراد سیاسی و اظهارنظرهای سیاسی گریز بزند.
معاون اجرایی رییسجمهور در واقع مورد وثوق محمود احمدینژاد است. هم اوست که از دوران شهرداری تهران همواره امین محمود احمدینژاد بوده از این رو در طول این گفتوگو با ادبیاتی حرف میزند که رییسجمهور با آن با مردم سخن میگوید و در هر بحثیترجیح میدهد به عقاید منتقدان هم اشاره کند و به هر آنچه انتقاد شد، پاسخ دهد. در یک عصر تابستانی داغ در حالی که مراجعان دفتر معاون اجرایی رییسجمهور را در انتظار گذاشتیم، بیش از آنچه که به ما وقت داده شد، سوال پرسیدیم. هرچند این گفتوگو محورهای دیگری هم داشت، اما علی سعید لوترجیح داد درمورد یکیاز حوزههای کاری خود سخن بگوید که «سفرهای استانی» است.
دور دوم سفرهای استانی دولت به میانه رسیده است؛ با توجه به اینکه یک سال تا پایان عمر دولت نهم باقی مانده به نظر میرسد مجموع این سفرها دو دور شود. یعنی در چهار سال دو مرتبه استانهای کشور را بازدید کردید. اگر امروز بخواهید جمعبندی از این سفرها انجام بدهید، نتیجه این سفرها را تا چه اندازه به اهداف اولیه دولت نزدیک میبینید؟
تشکر میکنم که در بین پروژههای دولت بحث را از مهمترین برنامه دولت آغاز کردید، هر چند در زیرمجموعه معاونت اجرایی بخشهای دیگری هم وجود دارد. سفرهای استانی در ظاهر به شکل یک پروژه است؛ اما در باطن میتوان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که فواید بسیاری را در بر میگیرد. بعضی افراد از این پروژه جلوههای خاص آن را میبینند و جامعیت آن را نمیبینند. چندین بار سعی کردهایم که این موضوع را توضیح بدهیم، اما فرصت کم بوده است. در ابتدای کار که دولت در شهریور ۸۴ مستقر شد به فاصله دو ماه از تشکیل دولت نهم این سفرها آغاز شد. اولین سفر که در تاریخ ۱۹/۸/۸۴ به خراسان شمالی رفتیم، از آن تاریخ به بعد و به فاصله اولین سفر هر ۱۹ روز یک سفر استانی رفتیم. در سفرهای استانی سه، چهار هدف را دنبال میکردیم. اول اینکه در این سفرها دولت براساس سندهای بالادستی مثل سند چشمانداز و سیاستهای کلی که در هر بخش از سوی مقام معظم رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، عمل کرد و پس از آن براساس قانون برنامه چهارم و ریزتر آن در بودجههای سالانه این سفرها برنامهریزی شد. در واقع حرکت کلی دولت براین اساس بود. با این تفاوت که ما اولویتها را انتخاب کردیم. یعنی جهتگیری در این بخش پررنگتر شد. هدف دیگری پیگیری اصل عدالت محوری بود که در همه اقدامات دولت در نظر گرفته شد. بهخصوص در بحث تخصیص منابع، نیروی انسانی و... دیگری مهرورزی بود، یعنی فاصله دولت را با ملت کاستن. که مبانی این اصل هم براساس فرمایشهای امام راحل وآموزههای دینی ما است از سویی مقام معظم رهبری به صورت دقیق هنگام مستقر شدن دولت آن را تبیین کردند. اصل دیگر، خدمتگزاری بیمنت و بیفاصله است. میدانید که مشکلات بسیاری در کشور داریم و باید تلاش و کوشش بسیاری در این رابطه انجام داد. اگر نتوان حرکتهای خوب خود را در مقابل حرکتهای سریع دنیا سرعت داد به مرور زمان از دیگران عقب میمانیم و در نهایت چهارمین موضوع پیشرفت تمام برنامههای دولت بود که همه این اهداف در این سفرها دنبال شد.
پس با این چهار پیش فرض برنامه سفرهای استانی تدوین شد؟
در مورد این موضوع هم بحث میکنیم. ما میگوییم دولت را اینگونه و به صورت جامع ببینید. دولتی که براساس قانون اساسی شکل گرفته و در چارچوب این گزینهها حرکت میکند. رویکرد اصلی آن، این چهار محور است. بهترین جایی که میتوانستیم این چهار محور را بروز دهیم، سفرهای استانی بود. شما خدمتگزاری به مردم را در وزارت بهداشت میبینید یا عدالت را در نظام جدید توزیع سهام بینمردم میبینید، اما اگر بخواهیم همه این اهداف را با هم ببینیم سفر استانی تبلور آن بود. واقعا یک ایده بدیعی بود که هم رویکرد مشخص داشت و هم نمود آن را به سرعت مردم میدیدند. همین که پروژهای در این سفرها به سرعت به ثمر میرسد (ممکن است که در گذشته هم به ثمر میرسید)، اما شیرینی و آن جلوه خاص را برای مردم نداشت. به ما اوایل انتقاد میشد که چرا به این سفرها میروید همین تصمیمات را در تهران بگیرید، اما ما میگفتیم رفتن به استانها یک مفهوم دیگر هم دارد. که نمونه یک طرح جامع است و ما این همت را بهکار گرفتیم. بسیاری چون عقبه فکری دولت را نمیشناختند، میگفتند این کار اجرایی نمیشود. شما عنوان کردید که دوره مدیریت دولت نهم چهار سال است، در حالی که بعضیها فکر میکردند در این چهار سال مگر چند استان میشود رفت. در مبانی فکری هم دولت از همان ابتدا بر عدالت محوری تاکید کرد.
شما به مفهوم عدالت اشاره کردید. برداشتهای مختلفی در این رابطه صورت میگیرد شما عدالت را بر چه اساسی تعریف میکنید؟
دولت معتقد است که حتی تخصیص وقت دولت هم باید عدالت محور باشد. یعنی نباید دولت در پایتخت مستقر باشد، بلکه باید در سایر استانها هم حضور داشته باشد. در نتیجه اقدامات دولت را براساس این چهار محور تقسیم کردیم. رفتن دولت به استانها اولین مبنای آن توجه ویژه به مسائل و مشکلات همان استان است. شما مصوبات استانی را ببینید که چگونه اعتبارات متوازن و براساس شاخصهای تعدیل شده تصویب شده است.بالاخره در استانهای کشور، استانی مثل تهران و استانی مانند سیستان و بلوچستان هم داریم. همین تفاوت نشان میدهد که پیشرفت کشور متعادل انجام نشده است. اگر این رویه ادامه یابد، عدم تعادل و توازن پیشرفتهتر میشود. وقتی استانی پیشرفته نباشد سرمایهگذار تمایل به سرمایهگذاری ندارد، وقتی سرمایهگذار نرود خدمات نمیرود و مجموعه اینها سلسلهای به هم پیوسته است. سفر استانی پروژهای انتخاب شده توسط دولت بود که اهداف بیشماری را دور خود داشت. واقعا یکی از مهمترین اقدامات دولت در این چهار سال را میتوان سفرهای استانی نامید.
سفرهای استانی دولت همانطور که خودتان اشاره کردید مبنای نقدها و گاه انتقادات بسیاری از دولت شد. آیا این نقدها را در ادامه کار در نظر میگرفتید؟
آقا (مقام معظم رهبری) در باره این سفرها فرمودند که این کار مبانی دارد و رفتن به میان مردم خوب است. البته پس از صحبت ایشان مقداری از این اظهارنظرها کم شد. بعد گروهی گفتند در عرض یک ساعت ۱۰۰ مصوبه تصویب میشود و این کارها مبنای کارشناسی ندارد. ما توضیح دادیم که دولت وقتی به استانها میرود و مصوباتی را تصویب میکند در واقع شکل حقوقی مصوبات را اجرایی میکند. بر روی هر مصوبه ماهها کار کارشناسی صورت میگیرد. هر سفر که میرویم از سه الی چهار ماه قبل بر روی آن استان کار کارشناسی صورت میگیرد. استاندار آن استان سند توسعه استان و اسناد مربوط به اشتغال آن استان را میآورد. پروژههای مهم اولویت دار برای سرمایهگذاری را ارائه میدهد. ما هیچ سفر استانی نرفتهایم که در آن نماینده مجلسی نباشد. ۹۹درصد نمایندهها در این سفرها با دولت همراه بودند. گاهی آنقدر کار عمیق میشد که نمایندههای استان بر سر مصوبات شهرستانها با هم به رقابت میپرداختند. یعنی مرکز استان نسبت به شهرستان عدمتوازن وجود داشت. در توزیع اعتبارات تا این اندازه پیش رفتیم. این موضوع که تمام شد، بعد گروهی انتقاد کردند که منابع مصوبات این سفرها قانونی نیست. بارها توضیح دادیم که حرکت دولت در چارچوب اسناد فرابخشی صورت میگیرد. طبیعتا ما از چارچوب بودجه کل کشور که به تصویب مجلس میرسد، خارج نمیشویم، کاری که ما میکنیم این است که بودجه را عملمتوازن میکنیم و آن را در تعادل نگه میداریم. یعنی آن را بهواقعیت نزدیک میکنیم. مثلا جادهای ۲۶کیلومتر است ۱۲کیلومتر آن ساخته شده، ما بررسی میکنیم که آیا ۱۴کیلومتر بعدی لازم است که در اولویت قرار بگیرد؟ از نزدیک این تصمیم سریعتر صورت میگیرد. باز هم میگفتند که همین مصوبات اجرایی نمیشود، چون یقین و باورشان نسبت به توان اجرایی کشور همان ذهنیت سابق بود که یک پروژهای سالها تمام نمیشود. ما از روز اول به مردم قول دادیم چون هم کار کارشناسی شده، هم اعتبارات آن مشخص است و هم اجراکننده مشخص است پس دلیلی برای عدم اجرا ندارد. ما نسبت به استاندارها مدعی بودیم که کار انجام دهند. فرض هم بر این بود که اگر در این مسیر مشکلی پیش آید در بازدیدهای بعدی مشکل حل شود.
دولت یک دور همه استانها را رفت، سفرهای دوم با چه هدفی صورت گرفت؟
سفر دوم برای ما بسیار جالبتر بود چون شجاعت خاصی میخواست. من اقرار میکنم که به ندرت مدیر و مسوولی در طول سالهای گذشته به استانی رفته باشد و قولی داده باشد و دوباره در همان دوره مسوولیت به همان استان رفته باشد. هیچ وقت این اتفاق نیفتاده است. خیلی شجاعت میخواهد. گروهی گفتند در دور دوم میبینیم که مردم چگونه با شما رفتار میکنند. ما هم برای اینکه نشان دهیم در کارمان صداقت و شفافیت داریم دور دوم را با جدیت آغاز کردیم. برخی دوستان هم گفتند دور دوم را بگذارید در دولت بعد (اگر بودید) ما گفتیم نه دور بعد را در همین دولت میرویم. اگر در این دوره جادهای ساخته شده یا بیمارستانی ساخته شده، بالاخره مردم میبینند که اقدامی صورت گرفته است. اگر هم کار انجام نشده باشد که ما باید پاسخگو باشیم.کار دیگری که انجام دادیم این بود که خبرنگاران و اهالی رسانهها را برای دیدن این پروژهها فرستادیم و این امکان را در اختیار آنها گذاشتیم که هر جا را که میخواهند بازدید کنند. این کار اثبات حقانیت کار ماست. ما میخواهیم که رسانهها در این کار به ما کمک کنند. مثلا بنویسید که جادهای که ساخته شده این اشکال را دارد، استقبال میکنیم. تلاش میکنیم که در دوره بعد این نارساییها را رفع کنیم. چون بدهکار مردم هستیم. نمیخواهیم مردم بگویند دولت قول داد و عمل نکرد. حتی اگر شده این سفرها را فشرده میکنیم اما دور دوم را هم میرویم، اما این دوره زمانی سختتر و فشردهتر است.در دور اول کارهای زیربنایی انجام شد. برای اولین بار است که در طول تاریخ رییسجمهور و اکثر وزرا در استانها نشستند، بخشهای خصوصی و صنعتگران، کشاورزان و کسانی که در کار خدمات یک استان بودند در جلسهای با رییسجمهور شرکت کردند و مشکلات خود را مطرح کردند.
اگر بخواهید در مقابل منتقدان از این سفرها دفاع کنید شاخصترین اقدام دولت در سفرهای استانی را کدام مورد میدانید؟ نفس سفر یا اقدامات عمرانی؟
اینکه رفتیم و ثابت کردیم به اعتقاد اولیه خود پایبند هستیم. بار دوم جلوی مردم آمدیم و میخواستیم که اگر کار انجام نشده مردم همان جا به ما بگویند. این برای دولت بسیار خوب بود. ضمن اینکه ارزیابی از عملکرد مدیران استانی صورت میگیرد. ما در طول سال این امتحانها را انجام میدهیم. ارزیابی میکنیم که مثلا استاندار یک استان چند درصد از پروژههای آن را انجام داده است. سیستمی داریم که روزانه و ماهانه به ما گزارش میدهد. دوم اینکه استاندار جلوی مردم قرار میگیرد اگر مردم اعتراض کنند حقش است، اگر اعتراض بجا باشد ما میفهمیم و این کار مدیریت کشور را اصلاح میکند. در این دو دور ادعا میکنیم که در این سه سال و در حین سفرهای استانی چهار کار اساسی انجام دادیم که این موارد به علاوه آن چهار راهبرد اصلی که اشاره کردم یک تحول عمیق بین رابطه مردم و دولت ایجاد کرد. نمیدانید رفتن بین مردم چه حسنهایی دارد. مردم احساس میکنند که به دولت دسترسی دارند. یک مثال میزنم، ممکن است در طول سال به دکتر مراجعه نکنید، اما اگر احساس کنید که در محله شما کلینیکی وجود دارد که شبانه روزی است، چون ذهنتان راحت است نگران نیستید. این آرامش خاطر میآورد. در این مدت این موضوع به ما ثابت شد. مردم در این سفرها دسترسی شان به دولت آسانتر شد. این از کارهای ماندنی و اساسی دولت بود. دوم به نظر میرسد که تحول عمیق در انجام پروژههای عمرانی اتفاق افتاد.در حالی که دهها هزار پروژه ملی و استانی رها شده بود، اینک نمونههایی داریم که پروژهای در ۱۰ سال ۳۰درصد پیشرفت داشته و در ۲ سال به ۷۰درصد پیشرفت رسیده است. نمونههای بسیاری در این باره داریم. بیمارستانی داریم که در ۸سال گذشته ۱۰درصد و در دو سال گذشته ۷۰درصد پیشرفت داشته است. تقریبا یک نهضت پروژههای نیمه تمام را آغاز کردیم، اما چون این پروژهها تعداد زیادی بود باید به این موضوع توجه میکردیم که منابع را در جای درستش تخصیص بدهیم که نتیجه زودتری را بهدست آورد. دهها هزار پروژه نیمه تمام وجود داشت که یا درست پیشبینی نشده بود یا منابع آن درست و به موقع نیامده بود. این سفرها کار بزرگی کرد که منابع کشور را بهینه هدایت کرد و ما توانستیم از این ظرفیتها خوب استفاده کنیم. ضمن اینکه به همین سرعت حجم اعتبارات عمرانی، چه استانی و چه ملی به سرعت افزایش یافت. قبل از دولت ما در سال ۸۳ بودجه عمرانی ۷/۵هزار میلیارد تومان بود در حالی که ما این رقم را ۵/۲ برابر رشد دادیم. در سال گذشته حجم ذخایر ارزی را برای سرمایهگذاری در استانها تخصیص دادیم.
به نکته خوبی اشاره کردید. یکی از مواردی که مورد انتقاد قرار میگیرد نحوه هزینه کرد منابع در سفرهای استانی است. شما گفتید که اعتبارات عمرانی را افزایش دادید. در حالی که مجلس هفتم نظری مخالف این را داشت. مگر دولت چند نوع اعتبار در سفرهای استانی دارد؟
ما چند نوع اعتبار داریم. یکی از محل بودجه عمرانی است که دولت جاده و زیرساختها را میسازد. دیگری اعتبارات بانکی و تسهیلات است چه ریالی و چه ارزی که به مردم داده میشود تا بخش خصوصی بیاید و کارخانه بسازد و ایجاد اشتغال کند. به زودی جزئیات این اقدامات هم منتشر میشود و در اختیار رسانهها قرار میگیرد.این کار مردم را به صحنه میآورد و ظرفیتهای اجتماعی را افزایش میدهد. اگر امروز دولت توانسته در پرونده هستهای بایستد به اعتبار همین سفرهای استانی است. در هر سفر که میرویم مردم با همه مشکلاتی که دارند شعارهایشان حمایت از مواضع دولت در زمینه پرونده هستهای است. نکته دیگر تحولی است که در نظام اداری کشور افتاده است. بالاخره درست است که دولت و اعضای کابینه عوض شدهاند، اما بدنه دولت است که کار انجام میدهد. همین کارمندانی که در دولتهای قبل بودند و مردم از آنها رضایت نداشتند، با سفرهای استانی شیوه کارشان متحول شد. از سوی دیگر شفافیت کارها افزایش یافته است. انسجام دولت برای انجام پروژهها افزایش یافته است.
در دور دوم تا به امروز چند سفر رفتهاید؟
تا به امروز ۱۰ سفر رفتهایم. سعی میکنیم ۲۰ سفر بعدی را هم برویم. توصیه میکنیم که دولتهای بعدی این روش و منش راتعطیل نکنند.
آیا وجود مخالفتها تاثیری بر کار دولت نگذاشت. مثلا در جایی احساس نکردید که آیا مسیری که میروید یا تصمیمی که اخذ میکنید، ممکن است ملاحظات کارشناسی در آن انجام نشده باشد؟
بالاخره هر کاری که انجام میشود موافق و مخالف دارد. اگر هر روز با اتوبوس سر کار بروید، جلب توجه نمیکنید، اما اگر روزی با دوچرخه به سرکار بروید همه نگاهتان میکنند، چون جدید است. در نتیجه اظهارنظر در این رابطه بسیار شدید است. در سفرهای استانی مخالفتها و موافقتها بسیار بود، اما در همین مخالفتها هم دو نوع بود. بعضیها چون میدیدند موضوعی بدیع و جدید است شاید هم توضیحات ما کامل نبود، انتقاد میکردند؛ اما بعضیها میفهمند چه اتفاقی دارد، میافتد. آنها میترسیدند که اگر ارتباط دولت و مردم عمیق شود دو خطر محتمل میشود؛ اول اینکه نگران دولت آینده میشدند، دوم اینکه نگران گذشته بودند. بالاخره مردم این مسائل را به خوبی تشخیص میدهند. مثالی میزنم کسانی در دولتهای گذشته مسوول بودند امروز به شهر خودشان که میروند خجالت زدهاند. نمیخواهم بحث را سیاسی کنم. حاضرم از مسوولان گذشته دستش را بگیرم و به شهر خودش ببرم. او حتی به شهر خودش هم کمک نکرده است. من تبریزی هستم شاید انتظار بر این است که به شهر خودم در این سفرها بیشتر برسم، البته این جنبه مثبت موضوع است. بهعنوان مثال «مهولات» هم یکی از شهرهای ماست، چرا مسوولان در گذشته به این شهر نرفتند؟ اینها هم شهر هستند. مردم آنجا هم ایرانی هستند. چرا وزیر به این شهرها نرفته. مگر او فقط وزیر تهران است؟ ذرهذره این خاک مال ما است. رسیدگی به همه این تقاضاها کار طاقتفرسایی است. در سفرهای استانی چندین برابر کاری که در گذشته انجام شده، کار شده است. این برای ما چه داشته، آیا جز زحمت بوده است؟ روزی ده شهرستان میرفتیم. حتی ما این سفرها را آخر هفته میاندازیم که روز تعطیل است، اما ما قصد داریم کار انجام دهیم. در یک جلسه ۸ ساعت رییسجمهور مینشیند. بخش خصوصی، نماینده مجلس و استاندار حضور دارند. یکی انتقاد میکند، یکی گزارش میدهد و ... در جمهوری اسلامی بعد از انقلاب هیچ پروژهای مثل سفرهای استانی موجب تحرک جامعه نشده است. ما میگوییم بار اول به این سفرها رفتیم. شما بگویید حرفهایی زدید. قضاوت کنید چرا بار دوم استقبال مردم بیشتر شده است. دور دوم بدون استثنا شاید چند مورد بوده که عملکرد مورد دلخواه دولت نبوده، اما واقعا چند برابر دوره قبل مردم به استقبال دولت آمدهاند. بیایید و از نزدیک ببینید. مردم میخواهند که کار بیشتری انجام شود. آمارها هم مشخص است و میتوانید در مقایسه با سالها مقایسه کنید. اعتبارات استانی هم مشخص است که مقدار مصوب مجلس چقدر بوده. چه مقدار خرج شده و از این خرجها چه مقدار کار انجام شده است. بنابراین سفرهای استانی پروژهای واحد است با ترکیب مشخص و تعریف شده. خیلی جالب بود، وقتی دور اول را شروع کردیم گفتند که دولت سفر تبلیغاتی خود را آغاز کرده ست. در حالی که تنها چند ماه بود که دولت کار خود را شروع کرده بود. ما این کار را ادامه خواهیم داد. کارها در دور دوم به گونهای پیش رفته که برخی استانها ۴۰درصد کار را جلو بردهاند. حتی میتوان دور سوم را در برخی استانها شروع کرد. برخی استاندارها هر ماه به دیدن من میآیند این یعنی تحرک کامل برای پیگیری و انجام کارها صورت گرفتهاست.
پس نقدهایی را که میشد، اصلا در ادامه کارها تاثیر نمیدادید؟
بالاخره برخی از نقدها سازنده بود. اگر پیشنهادی صورت میگرفت آن را بهکار گرفتهایم. اگرچند پیشرفتی شده از همین نظرات بوده است. مثلا نمایندهای گفته در این شهرستان توزیع اعتبارات متعادل نبوده در دور بعد اینها را اعمال کرده ایم. یکسری نقدها هم هست که از سوی کسانی است که اصولا نمیخواهند خود را همراه کنند. نامه مینویسند توزیع میکنند. اخیرا فردی این کار را کرد واقعا من از او دعوت میکنم به این اتاق بیاید با حضور شما با من صحبت کند. مطالبی نوشته که فقط خودش میفهمد. مثلا گفته این اعتبار خارج از برنامه است. چگونه امکان دارد مصوبهای دولت داشته باشد که اعتبار آن باشد و به خزانهداری برود و در این مسیر همه خلاف کنند. مجلس هم این مصوبات را میبیند بعد مجلس هم به آن ایراد نگیرد. این افراد دیگر اصلاح نمیشوند. به قول معروف یکی غبطه میخورد و میگوید کاش من این کارها را انجام داده بودم، بعضیها حسادت میورزند. من آن فرد را دعوت میکنم، اسم شهرستانهایی که دولت در آن کار انجام داده میبرم، حتی شاید نداند که آن شهرستان مربوط به کدام استان است! او از اتاق خود بیرون نرفته. بنابراین دولت نقد صحیح و درست را اعمال کرده. بالاخره مردم رییسجمهور را انتخاب کردهاند و ایشان هم همکاران خود را انتخاب کرده است. حالا که روش دولت اینگونه است، چرا به دولت کمک نمیکنند؟ البته این مخالفتها از نظر ما بحثهای کوچکی است. مقام معظم رهبری در فرمایشهای خود در سفر سمنان، یزد و فارس سفرهای استانی را به عنوان حرکتهای کلی دولت اعلام کردند و مبانی آن را تایید کردند. در شیوه اجرا هم ما ثابت کردیم که به قول معروف جوجه را آخر پاییز میشمارند. اکنون در دور دوم این سفرها هستیم هرکس مدعی است این سفرها بینتیجه بوده با ما به سفر بیاید. یا خودش به تنهایی برود تا شبهه عددسازی هم نباشد. از رسانهها و شما انتظار داریم که اطلاعرسانی کنید. در استانها مردم امروز راضی هستند. در تهران چون حجم کار زیاد است کار زیاد شده، اما جلوه اش کمتر بوده است.
ایده سفر استانی ایده چه کسی بود؟ با توجه به اینکه در درون شهرداری تهران هم اجرا شد آیا این ایده شخصی آقای احمدینژاد بود یا مشاورانش این شیوه سفر را به ایشان پیشنهاد کردند؟
ایده سفرهای استانی بر اساس مبانی اعتقادی ماست. از قرآن و نهج البلاغه برگرفته شده و امیر مومنان میفرماید حاکمان باید وقت ویژهای برای رفتن بین مردم بگذارند. همه اینها مبانی دارد. آقا (مقام معظم رهبری) هم همین کار را میکردند. نوع کار ایشان هم همین بود. این کار جدید نبود و مباحث روشن بود. شیوه حکومت داری امیرالمومنین به گونهای بوده که وقتی حاکمان بین مردم میروند بازرسان را از خودشان دور کنند. تا مردم جرات کنند با آنها صحبت کنند در گذشته مسوولانی بودهاند که وقتی به دیدار مردم رفتند و با حضور چندین محافظ صورت گرفته. اصلا طرف جرات نداشته حرف بزند. در حالی که در سفرهای استانی افراد زیادی به صورت ویژه با رییسجمهور توانستهاند حرف بزنند. ما این کار را در شهرداری تهران تجربه کردیم و آن را تمرین کردیم.
پس ایده شخصی آقای احمدینژاد بوده؟
بله، مبانی آن روشن بود. در شهرداری به عنوان شهردار به یک منطقه میرفتند و به امور مردم رسیدگی میکردند. الان هم همین است.
اصلا این گونه نیست که همه مشکلات را حل کنیم یکی را دکتر (احمدینژاد) به صورت نمونه حل میکند که مثلا وزیر بهداشت بداند که باید به مشکلات مردم رسیدگی کند. طرح این سوال که چرا حل نکردی، خود باعث تحرک میشود.
پس از شهرداری چون به این تجربه اعتقاد داشتیم به اجرا گذاشتیم. علاقهمند بودیم که این امکان وجود داشته باشد به روستاها هم برویم چون روستاها محل کار و تولید کشور است. محل نگهداری سنتهای ماست. باید کمک کرد که تولید پایدار بماند. اگرچه در برخی از سفرهای استانی به صورت نمونه میرویم. اگر فرصتی پیش بیاید، سعی میکنیم بیشتر به روستاها هم برویم.
عکس: آکو سالمی
ارسال نظر