در این سینما انگیزه ندارم

سید مهدی میرفخرایی

مجید مظفری، نیازی به معرفی ندارد؛ هر چند این روزها کمتر از او کاری بر پرده سینما می‌بینیم. او که متولد ۱۳۳۰ و دارای مدرک بازیگری از دانشگاه ون سن پاریس است، عمدتا فرد آرامی است؛ اما در مصاحبه‌ای که با وی انجام داده‌ایم نسبت به وضعیت فعلی سینمای ایران انتقادهایی را وارد می‌داند.

همچون گذشته در سینما فعال نیستید، چرا؟

در نیمه دوم دهه ۷۰ یک دگرگونی در من به وجود آمد که خیلی خوشایند نبود. در آن زمان مسوولی هدایت وزارت ارشاد را بر عهده گرفت که فکر کردیم انسان فرهیخته و روشنفکری است؛ ولی متاسفانه نتوانست در عرصه تئاتر و سینما هیچ اتفاق نو و تغییری را حاصل کند. ما انتظار داشتیم سینمای ایران به جایگاه مطلوب و ارزشمندی در سینمای جهان برسد. با یک نگاه اجمالی به سینمای ایران می‌توان آثار سنگین و با ارزشی را پیدا کرد که هنوز بعد از گذشت چندین سال با احترام از آنها یاد می‌شود. فیلم‌هایی همچون شیر سنگی، کشتی آنجلیکا، سگ‌کشی،

مادر، جاده‌های سبز و آثاری از این قبیل.

ولی در‌حال‌حاضر فیلم‌های ما خلاصه می‌شود در چند مدل ماشین و موهای آن چنانی البته از نوع وارداتی.

بعضی موقع‌ها در خلوت خودم فکر می‌کنم چرا ناخدا خورشید، جاده سبز، جنگ نفت‌کش‌ها ساخته شد و چگونه ساخت همان آثار رفته رفته ما را صاحب یک سینمای ملی با جایگاهی ارزشمند کرد.

در آن زمان اگر در سال ما ۱۰۰ فیلم تولید داشتیم، ۸۰ فیلم در شهرستان‌ها و فضای متنوع و متفاوت ساخته شده بود، ولی در‌حال‌حاضر اگر در سال ۵۰ فیلم بسازیم؛ تمامی آنها در تهران و لوکیشن‌های تکراری است.

کلیه این عوامل باعث شد که کم کم انگیزه خودم را در این بازار از دست بدهم و حتی این سیر نزولی و کنار کشی افراد حرفه‌ای در تمامی سطوح فیلم بردار، نویسنده، کارگردان و ... صورت گرفت.

مگر سینمای ایران چند تا جوزانی، کیمیایی، بیضایی و تقوایی دارد که البته کار کردن برای آنها هم سخت شده و در کل شور و هیجان تولید و ساخت کم‌رنگ شده.

علت را درچه می‌بینید؟

سیاست‌های موجود و عدم پشتیبانی از کارگردان و تهیه‌کننده باعث ضعف کمی و کیفی در آثار سینمایی شده است. از طرفی مردم هم به سطحی بینی عادت کرده‌اند. به رغم این؛ مردم از آثار قوی استقبال می‌کنند؛ البته اگر ساخته شود. مثلا سگ‌کشی در زمانی اکران شده که فضای سینما چندان مساعد نبود، ولی به هر صورت استقبال خوبی از این کار شد.

یعنی علت فقط از سوی مسوولان بوده است؟

خیر، یکی از ضعف‌های دیگر نبود تهیه‌کننده حرفه‌ای و قوی در سینمای کشور است. تهیه‌کنندگان ما اصل کار تهیه را بلد نیستند و تنها یک عده سرمایه‌گذار هستند که قدرت ریسک خیلی کمی دارند و فقط به فکر بازگشت سرمایه خود هستند، نه کیفیت فیلم که از یک زاویه می‌توان به آنها حق داد.

پس معتقدید که تهیه‌کنندگان نمی‌توانند سرمایه‌گذار باشند؟

تهیه‌کننده سینما یک مقدار دوراندیش است و سعی می‌کند فیلم تولیدی‌اش تاریخ مصرف نداشته باشد. ولی فیلم‌هایی که افراد به عنوان سرمایه‌گذار بودند، اکران اول به دوم نرسیده مخاطب سالن خود را از دست داده و روانه موسسات و رسانه‌های تصویری شده یا از بخت بد تولید آ‌ن به صورت غیر مجاز وارد بازار شده همین مطلب باعث می‌شود هیچ‌ تهیه‌کننده‌ای به دنبال ساخت فیلم پرخرج نرود؛ چون اطمینانی برای برگشت سرمایه‌اش وجود ندارد.

یعنی شما مخالف اکران خانگی هستید؟

نه اصلا. اکران خانگی برای فیلم‌هایی که قدرت و کشش اکران دوم ندارند و برای کمک به تهیه‌کننده آن بسیار مفید است، ولی هنوز فیلم‌هایی هستند که به خاطر ارزش و جلب مخاطب تهیه‌کننده آن، این فیلم را در اختیار شرکت‌های پخش قرار نداده است و امکان اکران دوباره را دارند.

به خاطر همین دیدگاه به تهیه‌کنندگی بود که شما وارد این عرصه شدید؟

شاید چون من در تلویزیون چند سریال شاخص کار کردم؛ مثل روزهای زندگی، سفر سبز، خانه‌ای در تاریکی، معما و... به عنوان تهیه‌ کننده و با همان دیدی که نسبت به تهیه‌کنندگان داشتیم.

آیا این ساخته‌ها با ذهنیت شما نزدیکی داشت؟

من سعی کردم ارزش کار و محتوای آن را فدای مسائل مالی نکنم. به نظر خودم برای شروع بد نبود، باید دید در آینده چه می‌شود.

عدم حمایت از تهیه‌کننده چه صدمه‌ای به پیکره سینمای ملی می‌زند؟

یک عامل اصلی کمک به هنر بازیگری و ساخت فیلم‌های متنوع و برگزاری جشنواره فیلم در شهرستان‌ها بود که آقای ضرغامی بنیان‌گذار این حرکت بودند. هر سال این گردهمایی باعث تامل بین بازیگران و عوامل تولید می‌شد که جرات کنند از فضای تهران خارج شوند و در شهرستان‌های مختلف کارهای قوی ساخته شود. این حرکت جز با حمایت تهیه‌‌کننده اثر امکان‌پذیر نبود. سینمای ملی در تهران خلاصه نمی‌شود؛ آن هم با داستان‌های تکراری در جشنواره فجر. سال ۷۲-۷۰ چند تا فیلم که در شهرستان‌ و محیط متفاوت از تهران ساخته شده بود به نمایش درآمد. در قدیم اگر فیلمی در شهرستان قرار می‌شد ساخته شود، وزارت فرهنگ و ارشاد، تلویزیون و رسانه به کمک تهیه‌کننده آن می‌آمدند؛ ولی درحال حاضر این اتفاق نمی‌افتد.

کدام ژانر را می‌پسندید؟

ما ژانر خاصی نداریم. کل فیلم‌های ساخته شده به ۴-۳ ماشین، خیابان‌های تکراری و داستانی که تنها ۲ تا دختر، پسر جوان محور داستان هستند. همین می‌شود که محمد بزرگ‌نیا بعد از ۱۲ سال می‌تواند جایی برای زندگی را بسازد.

نقش بازیگران در ارتقای سینما چه قدر است؟

به نظر من نسل ما و گذشته ما هنوز توانایی دارند که فیلم‌های با محتوا و مفهوم دهه ۶۰ ساخته شود و همواره پرقدرت ظاهر شوند.

یعنی بازیگران فعلی جوان سینما را قبول ندارید؟

باید ما ببینیم برای جوان چه کار کردیم، بعد دم از تعریف و حمایت آنها بزنیم. ما برای جوانان در سینما کاری نکردیم که بخواهیم تاثیر آن را در بازی آنها و تفکراتشان ببینیم. تفکر فیلم‌های ساخته‌شده عمیق نیست. از بازیگران مسن و باسابقه در نقش‌های کلیدی استفاده نمی‌شود پس فیلم ساخته‌شده با همان ارزش کم به دید مخاطب می‌رسد و همان می‌شود الگوی جوان. پس اگر هم ضعفی باشد، مقصر اصلی خود آن جوان نیست، چون آن شخص برای عشقش به این کار آمده.

شما شخصا چه مقدار به این جوانانی که در کنار شما بودند، کمک کردید؟

من سعی کردم واقعیت سینما را به آنها نشان دهم تا بدانند کار چه مقدار زحمت و مشقت دارد. طبق آماری که در یک سایت خواندم بعد از کار معدن، سینما (بازیگری) دومین و سخت‌ترین کارها است. پس قاعدتا این قدر آسان نیست که هر کس روی علاقه و بعضا ظاهر وارد این کار شود.

الان به نظر می‌رسد چهره و فیزیک بازیگر مهم‌ترین عامل انتخاب شده است؟

بله - ۹۰درصد برای سود از چهره خود این کار را انتخاب کرده‌اند و تشبیه دقیق این افراد همچون فوتبالیست‌هایی است که بدون تعصب و فقط با عقد قراردادهای زیاد باشگاه انتخاب می‌کنند و به بازی ادامه می‌دهند.

شما در جوانی در کنار بسیاری از سوپراستارهای زمان خود بازی کردید، آنها چه مقدار شما را به عنوان یک جوان حمایت می‌کردند؟

در قدیم آقای انتظامی بارها در فیلم‌های متفاوت از لحاظ روحی و بازی مرا کمک می‌کرد. آقای نصیریان در جایگاه خودشان بسیار برای من موثر بودند و ما هم از کمک و راهنمایی آنها استفاده می‌کردیم؛ ولی امروزه با اینکه جوان‌ترها را راهنمایی می‌کنیم، باز هم تکرو هستند و عدم‌توجه آنها به حرف‌های پیش‌کسوتان بیشتر از اجرای حرف‌های آنها است.

دوست ندارید تئاتر کار کنید؟

خیلی دوست دارم. پارسال تله‌تئاتر استاد معما را کار کردم و از لحاظ روحی به طراوت جدیدی رسیدم. فقط به علت کمبود وقت نمی‌توانم تمرین تئاتر زیاد بروم، به خاطر همین خیلی دیر به دیر روی صحنه می‌روم.

فیلم اولی که کارگردانی کردید «قلب‌های ناآرام» بود. چه مقدار با ذهنیت شما از لحاظ محتوا و سینمای ملی نزدیک بود؟

اصلا مورد قبولم نبود. ۲ سال و نیم بعد از ساختش اکران شد. ۸ دقیقه فیلم را هم حذف کردند. فیلم من بر اساس سوژه‌اش که در آن زمان در کوران موسیقی پاپ کشور بود و ممنوع کار شدن خواننده‌ها ساخته شد. ولی تغییرات ناخواسته‌ای که در زمان اکران و ساختار فیلم شد، باعث شد نتوانم خواسته خودم را اجرا کنم.

فضای کاری را در تلویزیون مناسب می‌بینید یا سینما؟

از لحاظ بیننده و بازگشت سرمایه در‌حال‌حاضر تلویزیون بهترین گزینه برای فعالیت است.

تبلیغات محیطی و تلویزیونی را چه مقدار برای موفقیت یک فیلم موفق می‌دانید؟

خیلی مفید است. اگر فیلمی خوب باشد، تبلیغات برایش مفید کار می‌کند. این فیلم و داستان است که مخاطب را به سالن می‌برد نه تبلیغ. بهترین تبلیغ برای یک فیلم خود آن فیلم است. تماشاگر ارزش یک فیلم را بالا می‌برد و نقد همان مخاطب بهترین تبلیغ در جامعه است. اگر فیلمی خوب باشد یا بد، مخاطبان به قدری باهوش هستند که در ۴-۳ روز اول آن را تشخیص دهند.

در پایان اگر حرف ناگفته‌ای باقی مانده، بگویید؟

هنر تفریح گرانی است و ما تاوان گرانی برایش دادیم. ما عمر و جوانی خودمان را در این راه برای شناخته شدن و آماده شدن بستر این سینما در داخل و خارج کشور دادیم. دلم می‌خواهد آنقدر ساده و پیش پا افتاده با ما و مسائل ما برخورد نکنند. آرزو می‌کنم یک روزی سینمای ما از این خمودگی بیرون بیاید. یک انگیزه و حمایتی از تهیه‌کننده شود که قدیمی‌ها بازگردند و وزارت ارشاد و خانه سینما هم از آنها حمایت و استقبال کنند. جراید هم از خواب بیدار شوند و به سوی هنرمندانی بروند که نیاز به حضور در صحنه دارند، چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ مالی.