سید امیرحسین میرابوطالبی

تا به اینجا اثرات اقتصادی قوانین پول رایج (رسمی) را با این فرض که این قوانین بدون هیچ نوع تبعیضی به تعدادی از گواهی‌های پولی اعطا شوند، بررسی کردیم. اما این فرض در واقعیت هیچ محلی از اعراب ندارد، بلکه تنها کمک می‌کند تا بتوانیم تحلیل و تفسیر مناسب‌تری از آنچه در واقعیت وجود دارد؛ یعنی وجود تنها یک پول به عنوان پول رایج ارائه دهیم.

فرض کنید که در کشور فرضی (الف) سه نوع سکه تولید می‌شود: درهم و دینار و ریال. حال دولت تصمیم می‌گیرد که ریال را به عنوان پول رایج معرفی کند؛ اما در عین حال استفاده از درهم و دینار را نیز ممنوع نکند. اگر هر سه این سکه‌ها گواهی‌های خالص پولی باشند (با مقدار واقعی و گواهی شده برابر باشند)، اثر چنین قانونی در حقیقت صفر خواهد بود. این درست که ممکن است افرادی که به هر دلیل به ریال تمایل ندارند حالا ناگزیر به قبول آن باشند و همین طور درست که چنین اجباری ممکن است در موارد معدودی آمادگی این افراد را برای مشارکت در نیروی کار کم کند؛ اما در واقع چنین مواردی آنقدر کم است که می‌توان از آن چشم پوشی کرد.

حال فرض کنید که تنزیل ارزش(ضرب سکه‌هایی که حاوی فلز گرانبهای کمتری از آنچه گواهی می‌کنند باشند) در کشور (الف) قانونی باشد. اگر هر سه این پول‌ها پول رایج بودند

همان‌طور که قبل از این هم دیدیم، سازندگان آنها به سمت رقابت پایین گرا (۱) می‌رفتند. اما از آنجا که حال فرض کرده‌ایم فقط ریال پول رایج باشد هیچ رقابتی به سمت پایین وجود نخواهد داشت. در مقابل، از اینجا ریال نقش استاندارد تنزیل را ایفا خواهد کرد. (ریال شیوه و مقدار تنزیلی را مشخص خواهد کرد که دو نوع پول دیگر باید به اجبار از آن پیروی کنند). برای مثال فرض کنید که ریال که از جنس نقره است، به حدی تنزیل شده که تنها حاوی ۳۰ درصد مقدار اسمی نقره‌ای است که بر روی آن حک شده. در این شرایط منطقی نیست که تولیدکنندگان درهم و دینار پول خود را بیش از این مقدار مثلا تا حد ۲۰ درصد تنزیل کنند؛ چراکه افراد از قبول چنین پول‌های نامرغوبی به عنوان پرداختی سرباز خواهند زد. به همین میزان هیچ منطقی حکم نمی‌کند که تولیدکنندگان آن دو پول، پول خود را کمتر از این مقدار مثلا تا حد ۴۰ درصد تنزیل کنند؛ چراکه در این شرایط بدهکاران از ریال استفاده کرده و دیگر هیچ‌کس از دینار و درهم استفاده نمی‌کند و کنز این دو نوع پول تا جایی ادامه می‌یابد که ضرب سکه آنها متوقف شود یا به خارج از کشور صادر شوند.

به این ترتیب مشاهده کردیم که چگونه انحصار زمانی که به سکه‌های تنزیل شده اعطا شود رجحانات پول رایج را عملی می‌کند. به همین دلیل هم هست که از منظر تاریخی قوانین پول رایج زمانی که خواسته‌اند به سکه‌های تنزیل شده اعطا شوند در اکثر موارد به صورت انحصار اعطا شده‌اند. (صد البته در این مورد همیشه انحصار به ضرب سکه توسط دولت اعطا شده). توجه داشته باشید که عیوب دیگر رجحانات پول رایج برای سکه‌های تنزیل شده نیز همچنان پابرجاست: ناهمگنی عرضه سکه و تورم دستوری، کاهش درآمدهای دولت، تخریب اقتصادی بستانکاران و قطع تقسیم بین‌المللی کار. قبلا ملاحظه کردیم که وقتی قوانین پول رایج به اسکناس‌های ذخیره-کسری (یا انواع گواهی ‌های تنزیل یافته دیگری که به صورت فیزیکی با فلز گرانبها همراه نیستند) اعطا شوند، این مشکلات دیگر وجود نخواهند داشت. حال به چگونگی تاثیرگذاری انحصار روی عملکرد نظام بانکداری ذخیره-کسری می‌پردازیم.

دوباره فرض کنید که در کشور (الف) هستیم؛ اما این بار کسی در این کشور سکه تولید نمی‌کند بلکه فقط سه بانک در آن وجود دارد که اسکناس‌های فرانک، پوند و مارک ارائه می‌کنند. در این شرایط دولت تصمیم می‌گیرد که پوند به تنهایی به عنوان پول رایج لقب گیرد؛ اما در عین حال تولید و استفاده از مارک و فرانک را هم منع نمی‌کند. اگر هر سه این پول‌ها گواهی‌های پولی خالص باشند، اثرات این قانون چندان

قابل توجه نیست. برعکس، اگر اجرای بانکداری ذخیره-کسری در کشور الف قانونی باشد، انحصار پول رایج برای پوند باعث خواهد شد که میزان انتشار پوند نسبت به دو اسکناس دیگر به شدت افزایش یابد. یعنی دقیقا اتفاقی که در بحث سکه برای دینارهای تنزیل یافته مشاهده کردیم.

اما این تشابهات بین سکه‌ها و اسکناس‌ها در همین حد باقی می‌ماند. در حالی که در مثال قبلی دینار نقش شاخص تورم را ایفا می‌کرد، در مورد پوند دیگر چنین نخواهد بود. در اینجا دیگر رجحانات قانونی برای اسکناس‌های یک بانک باعث جلوگیری از رقابت به سمت پایین نخواهد شد و هرکدام از بانک‌های دیگر تلاش خواهند کرد که ذخایرشان را تا آنجا که امکان داشته باشد کاهش دهند. برای مثال فرض کنید بانک ارائه‌دهنده پوند ذخایرش را تا حد ۳۰ درصد ارزش اسمی اسکناس‌هایش کاهش دهد. این موضوع به هیچ عنوان باعث باز داشتن دو بانک دیگر از کاهش ذخایرشان حتی بیش از این مقدار (برای مثال تا حد ۲۰ درصد) نخواهد شد. بلکه کاملا برعکس، این بانک‌ها برای این کار انگیزه زیادی نیز دارند. قبلا مشاهده کردیم که وجود نظام بانکداری ذخیره-کسری روی دیگر وجود ریسک‌های اخلاقی است. تحت این نظام هر بانک مایل است که تا هرجا که می‌تواند ذخایرش را کاهش دهد (یعنی میزان چاپ اسکناسش را بدون وجود پشتوانه افزایش دهد)، دلیل آن هم همان‌طور که قبلا توضیح دادیم این است که این بانک می‌تواند روی کمک دیگر بانک‌ها که از زیان خود بیمناکند حساب کند. در این شرایط تمام بانک‌های دیگر تمایل خواهند داشت که از اسکناس‌های این بانک استفاده کنند، تا از این طریق چاپ اسکناس خودشان را پوشش دهند. بنابراین می‌بینیم که وقتی رجحانات پول رایج تنها به یک بانک اختصاص یابد، به طور طبیعی باعث ایجاد تمرکز و شکل‌گیری کارتل به نفع بانکی که از این مزیت بهره‌مند شده خواهد شد و به این ترتیب این بانک را به بانک مرکزی تبدیل می‌کند.

Amirhosein.ec@gmail.com

پاورقی:

۱- Race to the bottom. به وضعیتی گفته می‌شود که رقابت با هرچه کمتر کردن و کاهش هزینه‌های مربوط به عوامل انجام می‌شود. این کاهش‌ها می‌تواند شامل دستمزد کارگر شود یا ذخایر بانکی یا هر عامل تعیین‌کننده دیگری که کاهش آن باعث افزایش سود بنگاه در رقابت شود.