محمدحسین رحمتی*

این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک می‌کند. یک بازی پایه‌ای در نظریه بازی‌ها، بازی علامت‌دهی است. بازی علامت‌دهی بیان می‌کند گاهی افرادی سخت تلاش می‌کنند تا تنها شاخص شوند و بتوانند خود را متمایز از بقیه نشان دهند. فرض کنید دو گروه کاملا مشابه از افرادِ جویای کار داریم که تنها فرقشان در هزینه‌ای است که برای تلاش کردن متحمل می‌شوند و بنابراین افراد این دو گروه به صورت عادی از هم قابل تمییز نیستند. مثلا فرض کنید گروه «الف» با هزینه‌ای کمتر و بهره‌وری بیشتر می‌تواند تلاش کند و لذا اگر در جایی استخدام شود بیشتر از فرد مشابه در گروه «ب» تلاش می‌کند. فرض کنید شغل‌هایی در جامعه وجود دارد که ربطی به مواد درسی که در دانشگاه‌ها ارائه می‌شود، ندارد. در عین حال فرض کنید، تلاش بیشتر افراد می‌تواند تولید را افزایش دهد و بنابراین کارفرما علاقه‌مند است که افراد گروه «الف» را استخدام کند و به ایشان حقوق بیشتری بدهد.

اگر هر دو گروه تصمیم بگیرند که درس نخوانند در این صورت کارفرما نمی‌تواند بین افراد جامعه تمییز قائل شود و حتی به افرادی که جزو گروه «الف» هستند حقوقی کمتر از حق‌شان و برابر با افراد گروه «ب» پیشنهاد می‌کند. به چنین تعادلی که افراد دو گروه قابل تفکیک نیستند «تعادل درهم» اطلاق می‌شود. بنابراین یک برنامه بهینه برای افراد گروه «الف» این است که بیشتر تلاش کنند تا در کنکور موفق‌تر شوند و به دانشگاه‌هایی بروند که معمولا افراد گروه «الف» در آنجا تحصیل می‌کنند.

با اتخاذ چنین برنامه‌ای افراد گروه «الف» شاخص می‌شوند و می‌توانند حقوق بیشتری معادل حق‌شان دریافت کنند. به چنین تعادلی که افراد قابل تمییز باشند «تعادل سَواییده» اطلاق می‌شود. احتمالا برای همین است که بسیاری از برگزیدگان کنکور در انتخاب بین دانشگاه تهران و دانشگاه شریف حتی اگر بدانند که کیفیت دانشگاه تهران در آن رشته خاص بهتر است، دانشگاه شریف را ترجیح می‌دهند؛ چرا که می‌توانند در آینده به بازار کار و حتی دانشگاه‌های خارجی علامت بهتری بدهند.

*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین

Mh.rahmati@gmail.com