محمد صادق جنان صفت

آدمی اول برای این کار می‌کند که می‌ترسد نانی برای خوردن به دست نیاورد یا در زمستان و تابستان بدون سرپناه و پوشاک باشد و جسمش آسیب ببیند. پس از این اما آدمی باز هم کار می‌کند که آرامش و آسایش بیشتری به دست آورد و چشم‌انداز روشنی برای آینده‌اش ترسیم کند. رفع هر دو نیاز اولیه و ثانویه اما برای این است که انسان نیاز به امنیت دارد و نیک می‌داند اگر این احساس نباشد حتی اگر همه نیازهای اولیه و ثانویه هم فراهم باشد، باز احساس‌ ترس می‌کند. انسان و جامعه‌های انسانی در پویش زمان و سپری کردن فرازها و فرودهای پرشمار به این نتیجه محتوم (تا امروز) رسیده‌اند که برای ایجاد امنیت باید نهادی مثل دولت به وسیله آرای آنها ایجاد شود تا با خرج خود مردم این احساس عمومی را درباره وجود امنیت پدیدار کند. این‌گونه شده است که نهاد دولت در همه جامعه‌های پیشرفته، بیشترین هزینه وخرج را برای امور مرتبط با آسایش خیال شهروندان اختصاص می‌دهند. علاوه براین، مسوولان دولت نهایت دقت و تلاش را به کار می‌گیرند تا ذهنیت جامعه و شهروندان با برخی از سخنان خارج از قاعده دچار تشویش و اضطراب نشود. این مساله به ویژه درباره کسب و کار گروه‌های گوناگون اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. به همین دلیل است که حتی در جامعه‌هایی که آزادی گفتار و قلم بنیادین و نهادینه شده است، رسانه‌ها از درج اخبار، گزارش‌ها و تحلیل‌هایی که می‌تواند اعتماد عمومی و آرامش ذهن را از تعادل خارج کند، منع شده‌اند و یک دستور کار عمومی اختیاری شده است. این نکات اما متاسفانه در جامعه ایرانی و در روزهای سخت حاکم بر کسب و کار شهروندان به ویژه در هفته‌های اخیر مراعات نمی‌شود. برخی مسوولان ارشد اقتصادی و سیاسی به دلایل گوناگون و بدون اینکه سوء نیتی داشته باشند، سخنانی بر زبان می‌آورند که پیامد آن آشفته شدن ذهنیت جامعه و سست شدن اعتماد عمومی به شرایط کسب‌وکار است. سخنان یک مقام ارشد دولتی مبنی بر اینکه به دلیل برخی تخلف‌ها مجوز دو بانک به زودی لغو می‌شود و سخنان یکی از اعضای هیات‌رییسه مجلس که چنین اتفاقی نمی‌افتد، در مسیر ایجاد عدم تعادل ذهنی اهالی کسب‌وکار نیست؟ آیا این وضع که یک عضو شورای پول و اعتبار بگوید «انتشار اخباری مبنی بر اینکه مجوز چند بانک خصوصی لغو می‌شود، کذب محض است» و گوینده خبر یکی از مقام‌های ارشد باشد، چیزی جز کاشتن بذر بدبینی و عدم اعتماد برای سرمایه‌گذاران است؟ تصور اینکه بانک خصوصی یک نهاد متعلق به یک یا چند سرمایه‌گذار است و پس و پیش آن افکار و عقاید و اطمینان و اعتماد هزاران سپرده‌گذار وجود ندارد، تصور نادرستی است. بانک نماد یک نهاد و بنگاه اقتصادی است و تاسیس و تشکیل و راه‌اندازی آن به ویژه اگر نوپا باشد، متضمن گذراندن مراحل اداری و اقتصادی قابل اعتنایی است. یکی از این مراحل تایید صلاحیت سرمایه‌گذاران و مدیران بانک‌ها است که توسط بانک مرکزی و سایر نهادهای مرتبط انجام می‌شود که کار سختی است. در صورتی که تخلف بانک توسط مقام‌های قضایی و کارشناسان محرز شود، لغو مجوز شاید توجیه داشته باشد، اما بیان این مساله و رسانه‌ای کردن آن ذهن جامعه را آشفته می‌کند و به نظر می‌رسد که دست کم مقام‌های دولتی نباید چنین قصدی داشته باشند. در فضای اقتصادی که این روزها داریم و بازارها به سوی عدم تعادل و نوعی تلاطم پیش می‌روند، انتظار می‌رود که مقام‌های مسوول گونه‌ای سخن بگویند که جامعه با آشفتگی ذهنی بیشتر مواجه نشود. اعتماد عمومی به مثابه سرمایه اجتماعی بسیار موثر و مفید را نباید به هر دلیل سست کرد.