یادداشت
الگوی مدیریتی اپل
استیو جابز از مدیرعاملی شرکت اپل کنارهگیری کرد. این خبری است که بهرغم محتمل بودنش، جهان تکنولوژی و رسانهها را طی روزهای اخیر متلاطم کرده است. نام جابز حالا بسان محصول یا برندی است که در کنار دیگر محصولات انقلابی این شرکت به بزرگترین تحولات عصر ما گره خورده است.
شهرام شریف
استیو جابز از مدیرعاملی شرکت اپل کنارهگیری کرد. این خبری است که بهرغم محتمل بودنش، جهان تکنولوژی و رسانهها را طی روزهای اخیر متلاطم کرده است. نام جابز حالا بسان محصول یا برندی است که در کنار دیگر محصولات انقلابی این شرکت به بزرگترین تحولات عصر ما گره خورده است. برخی حتی او را از نظر نوگرایی و تاثیر تحولگرا بر جهان پیرامونی با ادیسون و گراهام بل مقایسه میکنند. (این هم شاید از ویژگیهای عصر ما است که تحول را دیگر نه لزوما مخترعان، بلکه مدیران ایجاد میکنند). اما کارکردهای ساخت شخصیتی چون استیو جابز در سازوکار تجارت شرکت اپل آنقدر ویژه و بیمانند است که مسوولان این شرکت برای کنارهگیری او از سکانداری این شرکت، سالها است دست به عصا حرکت کردهاند، ولی بهرغم همه پیشبینیها، وقتی جابز سرانجام اواخر هفته گذشته از صندلی ریاست اپل پایین آمد، باز هم شاهد افت ۵ درصدی قیمت سهام آن بودیم. برای سالها بسیاری از ما به حضور استیوجابز با هیبت همیشگیاش روی سن عادت کردهایم، به معرفی یک ایده نوآورانه و جدید با آن همه هیجان آن هم در جهانی که کپی کردن عملی مذموم به شمار نمیآید و محصولات جدید هم چندان هیجانی نمیآفریند.
جدا کردن اپل و موفقیتهایش از این مدیر حالا ۵۶ ساله تقریبا غیرممکن است. آینده این شرکت و طی کردن مسیرها بدون جابز هم پرسش بسیاری است. جدا از ویژگیهای تبلیغاتی و کاریزماتیک جابز آنچه به راستی او را در این حد در بین غولهای بزرگ دنیا بیمانند کرده چیست؟ راز مدیریت بر شرکتی ورشکسته و بالا کشیدن آن تا حد دومین شرکت بزرگ جهان از نظر سرمایه بازار کجاست؟
یک گذر تاریخی کوتاه نشان میدهد در حالی که رقبا روی توسعه محصولی متمرکز شده بودند تصمیمهای جابز برای ایجاد اکوسیستم بازار (نرمافزار، سختافزار، محتوا و …) خیلی سریع اپل را به قله آیتی جهان رساند. این شرکت روی فروشگاه نرمافزار، موسیقی و سینما سرمایهگذاری کرد و حالا بسیاری از رقبا (مانند اچ پی) از این فضا خارج شده یا (مانند نوکیا، مایکروسافت و گوگل) مجبور به بازی تحت این قاعده شدهاند. جابز طی این سالها با گردهم آوردن بهترین طراحان و تیمهای نرمافزاری طرحهای فراموش شده یا شکست خوردهای (مانند رایانه لمسی) را با بازتعریفی دوباره به گونهای چون محصولی جدید (آی پد) به بازار ارائه داد. محصولی که عملا چارچوبهای رایج جهان کامپیوتر را تغییر داد. او همچنین به این قاعده که هر محصول باید همراه با نوآوری باشد، اعتقاد داشت و همین محصولاتش را از تبلیغات در رسانهها بینیاز میکرد؛ چراکه به دلیل اتخاذ این استراتژی، رسانهها خود مبلغ غیرمستقیم محصولات آن شده بودند.
روحیه بالای استیو جابز نیز او را در زمره بزرگترین مردان هم عصر ما قرار داده است. طی این سالها هر اندازه بر اثر بیماری نحیفتر میشد، شرکتش موفقتر و فربهتر نشان میداد. نگاهی به زندگی او نشان میدهد که موفقیتهای او نه اتفاقی، بلکه همواره متکی به تصمیمهای هوشمندانه و دقیق بوده است. در سال ۱۹۸۵ وقتی هیاتمدیره اپل او را از این شرکت اخراج کرد، او دو شرکت نکست و پیکسار را تاسیس کرد. چند سال بعد، هر دو این شرکتها به چنان موفقیتی رسیدند که اپل و والت دیسنی آنها را خریدند و خود او نیز دوباره به مدیریت اپل دعوت شد. در سال ۲۰۰۷ درعرصه تلفن همراه جابز دستگاهی را به بازار عرضه کرد (آیفون) که مبنا و معیاری برای ارزیابی دیگر محصولات شد. در سال ۲۰۱۰ وقتی آی پد ۲ را به بازار عرضه میکرد در میان انتظار و پرسش همگان گفت که به هیچ عنوان حاضر به کاهش اندازه صفحه نمایش این دستگاه نخواهد شد و دیگر رقبا نیز همین مسیر را در پیش خواهند گرفت. این پیشبینی او درست از آب درآمد.
استیو جابز مدیرعاملی اپل را در بهترین زمان ممکن واگذار میکند. درست در زمانی که این شرکت از جهات مختلف در حال پوست اندازی است. در زمینه محصولات همه منتظر آیفون و آیپد جدید این شرکت به همراه نسخه جدید کامپیوتر مک هستند. همین چند هفته پیش هم از طرح بشقاب پرنده برای ساختمان این شرکت رونمایی شد و حالا هم با رفتن جابز مدیریت این شرکت دچار تحول میشود.
شاید تنها ضعفی که بتوان به این شخصیت گرفت ساخت شرکتی است که بیش از اندازه به خود او وابسته شده است. اپل یک بار پیش از این طعم نبودن استیوجابز را با ورشکستگی چشیده است؛ این خطری است که هماکنون نیز نقل محافل مختلف است. همین موضوع باعث شده مدیرعامل جدید در نامهای به کارکنان این شرکت بر پیگیری مسیر استیو جابز تاکید ورزد. با این حال به نظر میرسد که برای مردی که بیل گیتس او را بزرگترین مدیر ربع قرن اخیر میخواند، این رفتن را دیگر بازگشتی نباشد.
ارسال نظر