اروپا و یورو

مترجم: محسن رنجبر

منبع: اکونومیست

یک الگوی خسته‌کننده تکراری. با ضعیف شدن اقتصاد‌های عضو منطقه یورو، وضعیت حاکم بر بازار‌های اوراق قرضه نا‌گهان تغییر می‌کند. رهبران نشستی اضطراری را برای نجات یورو به میانجی طرح‌های قدرتمندانه‌تر برگزار می‌کنند. سرخوشی آغازین چند هفته، چند روز یا حتی تنها چند ساعت دوام می‌یابد و بعد، روز از نو و روزی از نو. آیا سیاستمداران اروپا می‌توانند این چرخه را بشکنند؟

اگر بخواهیم بر پایه نشست هفته گذشته آنگلا‌مرکل، صدر‌اعظم آلمان و نیکلا سارکوزی، رییس‌جمهور فرانسه صحبت کنیم، پاسخ این سوال منفی است. یکی از دلایل این که این دو رهبر اروپایی در فصل تعطیلات با یکدیگر دیدار کردند، این بود که پس از آشفتگی بازار‌ها در ایتالیا نوبت به فرانسه، یک عضو اصلی یورو با رتبه اعتباری AAA رسیده بود. سرمایه‌گذاران امید‌وار بودند که توافقی درباره افزایش وجوه برنامه‌های نجات مالی در منطقه یورو یا آغاز انتشار اوراق قرضه اروپایی (eurobonds) با ضمانت دو‌جانبه انجام گیرد. در برابر، این دو رهبر اروپایی به جز تکرار توافقات پیشین، وعده مدیریت قوی‌تر اقتصادی در منطقه یورو و افزایش عوامل باز‌دارنده‌ای همچون مالیات بر تراکنش‌های مالی، مالیات‌های هماهنگ بر شرکت‌ها و تعهد به توازن در بودجه - همراه با وعده نشست‌های آتی بیشتر در منطقه یورو - کار زیاد دیگری انجام ندادند.

بازار‌ها به دیدار مرکل و سارکوزی اعتنایی نکردند. بانک مرکزی اروپا که هفته قبل ۲۲ میلیارد یورو (۳۲ میلیارد دلار) برای خرید اوراق قرضه دولت‌های اسپانیا و ایتالیا خرج کرده بود، یک روز بعد از این دیدار، دوباره در حال خرید این اوراق قرضه بود. آخرین ارقام رشد منطقه یورو در سه‌ماهه دوم که به گونه‌ای حیرت‌آور پایین هستند، تا اندازه‌ای ریاضت‌کشی‌های مالی را انعکاس می‌دهند، اما همچنین نشان از آن دارند که خروج اقتصاد‌های مشکل‌دار از زیر بار فشار بدهی‌ها از همیشه سخت‌تر خواهد بود.

طبیعی است که مخصوصا مرکل از پذیرش برنامه‌های جدید نجات مالی بیزار باشد. او ذاتا محتاط است و بیشتر پیروی می‌کند تا رهبری. دشمنی عمیق رای‌دهندگانش با کمک‌های بزرگ مالی به کشور‌های ضعیف‌تر و اسراف‌کار‌تر منطقه یورو را درک می‌کند. همین حالا ترغیب ائتلاف‌کنندگان به حمایت از طرحی که مرکل در جولای برای افزودن بر قدرت «تسهیلات ثبات مالی اروپا» (ای‌اف‌اس‌اف) و فراهم آوردن امکان خرید بدهی‌های دولتی برای این صندوق مطرح کرد، برای او سخت است. مرکل از آن بیم دارد که بانک مرکزی آلمان با هیاهوی فراوان با برنامه بزرگ بانک مرکزی اروپا برای خرید اوراق قرضه دولتی مخالفت کند (بانک مرکزی اروپا تا‌کنون ۱۰۰ میلیارد یورو خرج کرده است). همچنین نگران آن است که داد‌گاه قانون اساسی کشورش، همه برنامه‌های نجات مالی منطقه یورو را غیرقانونی اعلام کند.

با این همه خانم مرکل باید به چیزی دیگر نیز بیندیشد: برنامه‌های کنونی نجات یورو فایده‌ای نداشته‌اند. نکول پرتغال و نیز یونان هنوز روی قیمت‌گذاری در بازار‌ها تاثیر می‌گذارد (هرچند شرایط ایرلند، سومین کشوری که برنامه نجات مالی برای آن پیاده شده، اندکی بهتر به نظر می‌رسد). تلاش برای محدود‌سازی مشکل به این سه کشور و متوقف ساختن سرایت گرفتاری‌های آنها به اسپانیا به روشنی ناکام مانده است. در برابر، این گرفتاری‌ها دامنگیر ایتالیا و فرانسه نیز که ظاهرا توان بازپرداخت بدهی‌هایشان را دارند، شده است. یک سال پیش گفته می‌شد که منطقه یورو می‌تواند از دو یا سه کشور کوچک مراقبت کند، اما اسپانیا

آن‌قدر بزرگ است که نباید سقوط کند. امروز که پای ایتالیا و حتی فرانسه نیز به این صحنه باز شده، خود بقای یورو زیر سوال رفته است.

فرو‌پاشی یورو غیرقابل تصور نیست، اما بی‌تردید پر‌آسیب، دردناک و بسیار هزینه‌زا خواهد بود. این امر برای کشورهای بدهکاری که بانک‌ها و دولت‌هایشان ورشکست خواهند شد، بیش از همه آشکار است؛ اما آلمان و دیگر کشور‌های طلبکار نیز هزینه بسیار بالایی را خواهند پرداخت. پیامد‌های فروپاشی یورو به گونه‌ای هراس‌آور غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. بازار واحد اروپا و حتی خود اتحادیه اروپا می‌توانند به خطر افتند.

مرکل باید بداند که می‌ارزد برای پرهیز از همه این مشکلات، هزینه‌ای زیاد پرداخت شود. این هزینه، دست کم گسترش قابل ملاحظه حجم برنامه‌های ای‌اف‌اس‌اف به حداقل ۱ تریلیون یورو است. چنین کاری احتمالا مستلزم خرید بیشتر اوراق قرضه در مقیاس بزرگ از سوی بانک مرکزی اروپا است. همچنین باید تجدید ساختار بیشتر در بدهی‌های یونان و شاید برخی کشور‌های دیگر را بپذیریم. در پایان، حتی ممکن است انتشار اوراق قرضه اروپایی با ضمانت متقابل ضروری شود.

بار کج به منزل نمی‌رسد

همه این برنامه‌ها سه ویژگی مشترک دارند: کشور‌های قوی‌تر باید بیش از پیش از کشور‌های ضعیف‌تر پشتیبانی کنند؛ برای جبران این وضع، باید کنترل‌های بیرونی بر سیاست‌های مالی کشور‌ها افزایش یابند. به این شیوه این برنامه‌ها گام رو به جلویی به سوی اتحاد سیاسی خواهند بود. این همان معنایی است که عناوین ساختگی و بی‌اساسی چون «دولت اقتصادی» یا «یکپارچگی عمیق‌تر» واقعا در خود دارند.

مساله این است که بیشتر کشور‌ها هیچ قیمومیتی از سوی رای‌دهندگان برای حرکت در این سو ندارند. از این رو سیاستمداران باید گزینه‌های پیش روی خود و پیامد‌های آنها را برای رای‌دهندگان توضیح دهند. اگر رهبران اروپا برای ایجاد یکپارچگی عمیق‌تری در قیاس با آن چه خواسته رای‌‌دهندگان است توافق کنند، واکنش رای‌دهنده‌ها می‌تواند اتحادیه اروپا را چند تکه کند - دقیقا همان پیامدی که رهبران برای پرهیز از آن می‌کوشند.