دوره ساسانیان نیست
«حوزه رقابتی» واقعی ایران کجاست؟
این پاسخ ولادیمیر پوتین به خوبی نشان میدهد که او – بسیار آگاهانه – تنها تمایل دارد که در «حوزه رقابتی» تعریفشده خود با آمریکا – و سایر کشورها – وارد نزاع شود و حاضر نیست منابع، ثروت، نیرو، سرمایه سیاسی و حیثیتی کشورش را در حوزهای خرج کند که امکان رقابت همتراز در آن نمیبیند. پوتین در عین حال، در همین مصاحبه با کارلسون، از قدرتنمایی و رجزخوانی و اندرزگویی از موضع قدرت، در حوزههای رقابتی روسیه هیچ دریغ نمیکند. او در حوزههای مربوط به تاریخ، ژئوپلیتیک، نظامی و امنیتی به تفصیل سخن میگوید و از موضع کشورش با اقتدار دفاع میکند. مثلا در بخشی از مصاحبه برای اثبات صحت نظریات تاریخی خود پوشه خاکستری رنگی را که حاوی کپی نامهها و اسناد تاریخی است، به خبرنگار آمریکایی هدیه میدهد یا در جای دیگر، برای نشان دادن سیطره اطلاعاتی نهادهای امنیتی کشورش، از زندگی شخصی آن خبرنگار و تلاشش برای استخدام شدن در CIA در دوران جوانی میگوید که باعث شگفتی او میشود.
انتخاب هوشمندانه «حوزههای رقابتی» و تمرکز نیروها و منابع خود بر آنها، از بارزترین ویژگیهای کشورهای قدرتمند در جهان امروز است. کشور چین انتخاب کرده که در حوزههای اقتصادی و تکنولوژی با جهان غرب رقابت کند. دولت چین – لااقل تا به امروز – در صحنه بینالمللی، نه علاقهای به تنش و رقابت و قدرتنمایی نظامی از خود نشان داده، نه در حوزه ژئوپلیتیک فعالیت چندانی دارد، نه وارد جنگ رسانهای میشود و نه حتی تلاشی برای تسخیر «قلبها و ذهنها» و نفوذ فرهنگی در سایر کشورها دارد؛ از جمعیت یکونیم میلیاردی چین، نه «سلبریتی» فرهنگی خاصی سربرآورده و نه فیلسوف و نویسنده و نظریهپرداز سرشناسی که برای جهانیان نسخه بپیچد ظهور کرده است؛ اما در حوزه اقتصاد و تکنولوژی نام چین زبانزد مردم جهان است.
اتحادیه اروپا امروز «حوزه رقابتی» خود را در «قدرت نرم» و توان نرماتیو یا «هنجارسازی» انتخاب کرده و در همین حوزه نیز به قدرتنمایی و اعمال نفوذ در صحنه بینالمللی میپردازد؛ مثلا در مسائل مربوط به تغییرات اقلیمی، این توافقنامه «پاریس» است که حرف اول را میزند. قدرت اقناعی اروپاست که افکار عمومی جهان را شکل میدهد و ۱۹۵کشور جهان را گرد هم آورده و خطمشیهای ملی آنها برای متوقف ساختن افزایش دمای کره زمین و کاهش انتشار گازهای گلخانهای و تطبیق دادن صنایع خود با اهداف مطرحشده را تعریف میکند. اتحادیه اروپای امروز دیگر اروپای «سایکس–پیکو» قرن بیستم نیست که حوزه اقتدارش را در ژئوپلیتیک جستوجو و فرانسه و بریتانیا بقایای امپراتوری عثمانی را با خطکش بین خودشان تقسیم کنند.
حال جا دارد که ما نیز از خود بپرسیم که «حوزه رقابتی» واقعی ایران کجاست؟ در حال حاضر، اینطور که به نظر میرسد – و هر از گاهی در اظهارات برخی مسوولان شنیده میشود – ما در تمام حوزهها با همه قدرتهای جهانی سر رقابت داریم. در حوزه ژئوپلیتیک میخواهیم – مانند دوره ساسانیان – از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه را تحت تسلط خود داشته باشیم. در حوزه نظامی با آمریکا دست و پنجه نرم کنیم. در حوزه اقتصادی دلار را نابود کنیم. در حوزه اقناعی؛ سبکزندگی، نوع پوشش و ارزشهای فرهنگی ایرانی–اسلامی خود را به همه جهان صادر کنیم یا به گفته بعضیها حتی کاخ سفید و کاخ باکینگهام را به حسینیه و مهدویه تبدیل کنیم و در حوزه علم و تکنولوژی ابرقدرت جهان شویم.
هرچند اهداف بزرگ داشتن و تلاش برای پیشرفت در همه زمینهها بسیار لازم و ستودنی است، اما موضوع «حوزه رقابت» بحث دیگری است. قطعا نه ما و نه هیچ قدرت دیگری از منابع و تواناییهای کافی برای «رقابت» در همه این زمینهها برخوردار نیست. واقعیت این است که ما تا زمانی که حوزههای رقابت خود را با واقعبینی و ارزیابی دقیق ظرفیتها و بر اساس منافع ملیمان تعریف نکنیم و همچنان خود را در تمام زمینهها در نبرد و رقابت با قدرتهای منطقهای و جهانی ببینیم و «حریف» بطلبیم، در یک روند فرسایشی همچنان شاهد افول تدریجی خود در تمام حوزههای اقتصادی، ژئوپلیتیک، نظامی، امنیتی، رسانهای و اقناعی خواهیم بود. عزمی کنیم و حوزههای رقابت بر اساس منافع ملی خودمان را شناسایی کنیم.