«دنیایاقتصاد» بررسی کرد
بریکس به مذاکرات هستهای میپیوندد؟
یک سال بعد از ارائه درخواست ایران برای پیوستن به گروه بریکس، روز پنجشنبه دوم شهریورماه رئیسجمهور آفریقای جنوبی اعلام کرد که گروه بریکس در نشست ژوهانسبورگ تصمیم گرفت که از ایران و پنج کشور دیگر یعنی عربستان سعودی، امارات عربی متحده، مصر، اتیوپی و آرژانتین به عنوان اعضای جدید این گروه دعوت کند. این کشورها از اول ژانویه ۲۰۲۴ (۱۱ دی ۱۴۰۲) به عضویت کامل درخواهند آمد. امروز با پیوستن این ۶ کشور به بریکس ( برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) این سازمان به مجمعی از کشورهایی تبدیل شده که هم با آمریکا رقابت دارند مانند چین، روسیه و ایران و هم کشورهایی را شامل میشود که با دو طرف شرق و غرب در حال همکاری هستند مانند هند، آفریقای جنوبی، برزیل، امارات متحده عربی و عربستان.
در شرایطی که در میان ۱۲ عضو بریکس، کشورهایی حضور دارند که هم با غرب، هم با شرق و هم با ایران روابط خوبی دارند، آیا این امکان وجود دارد که بریکس به مذاکرات هستهای بپیوندد؟ یعنی بهجای ۱+۵ سازوکار ۱+۴ شامل سه کشور تروئیکا (آلمان، فرانسه و انگلیس) و آمریکا به علاوه بریکس ایجاد شود؛ یا همان ۱+۵ باقی بماند و بریکس به آن اضافه شود. اگر یکی از سناریوها باقی ماندن ۱+۵ باشد و بریکس به آن اضافه شود، شاید به این دلیل است که نقش مستقل روسیه و چین در این گفتوگوها حائز اهمیت است؛ درواقع شاید پکن و مسکو که تا به امروز کاملا مستقل در مذاکرات هستهای ایران ایفای نقش کردهاند نخواهند زیر بیرق یک مجمع چندجانبه تعریف شوند و نقش مستقل خود را در مذاکرات از دست دهند.
همچنین پیشتر عربستان سعودی خواهان ایفای نقش در مذاکرات هستهای ایران شده بود. سعودیها میگویند به دلیل آنکه مساله هستهای ایران به منطقه مربوط میشود آنها نیز باید در این سازوکار نقش داشته باشند. اما آیا پیوستن کشورهایی که گفته میشود درصدد رقابت هستهای با ایران هستند به چنین سازوکاری، میتواند منجر به حل مساله شود؟
در خصوص امکان پیوستن بریکس به مذاکرات حل مناقشه هستهای ایران، اخیرا علی الشهابی، تحلیلگر سعودی نزدیک به خاندان حاکم در توییتی نوشت: «برای مصر، عربستان سعودی و بهویژه امارات، پیوستن به بریکس به این معناست که در حالی که آنها با آمریکا و غرب همکاری میکنند، با روسیه و چین نیز همکاری میکنند و غرب تنها باید این موضوع را بپذیرد.» شهابی ادامه داد: «شاید مشارکت این کشورها در برجام واقعا به نفع ایالات متحده و غرب باشد. شاید آنها حداقل بتوانند از تبدیل بریکس به گروهی کاملا متخاصم با غرب توسط مسکو، پکن و تهران جلوگیری کنند - و این چیزی است که دیپلماسی غربی باید[به آن] تشویق شود.» اما در واقعیت امروز، آیا بریکس به عنوان مجمعی از کشورها با گرایشهای ضدغربی و حامی غرب و شرق میتواند به سازوکار مذاکرات هستهای افزوده شود؟
نگاه انحصاری قدرتهای بزرگ
رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل در پاسخ به روزنامه «دنیایاقتصاد» گفت: «اصولا قدرتهای بزرگ سعی میکنند مساله کنترل تسلیحاتی را به نوعی در انحصار خودشان نگه دارند؛ بهویژه پنج قدرت هستهای که در پیمان انپیتی یا منع اشاعه به عنوان پنج قدرت به رسمیت شناختهشده هستهای و اعضای دائم شورای امنیت هستند.» وی افزود: «همانطور که اعضای دائم تا به امروز اجازه ندادهاند کشورهایی چون ژاپن، آلمان و هند عضو دائم شورای امنیت شوند، به نظر میرسد که همین قاعده در مورد مساله کنترل تسلیحاتی نیز وجود دارد. یعنی نهتنها در پرونده ایران بلکه در پرونده هستهای کرهشمالی و مواردی از این دست نیز فقط قدرتهای بزرگ وارد عرصه شدند و توانستند تضمینهای لازم را بدهند.»
قهرمانپور تاکید کرد: با توجه به جایگاهی که این کشورها در شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی دارند، توانستند این موضوع را پیش ببرند. وقتی که از کنترل تسلیحاتی صحبت میشود، بازوی تکنیکی، فنی و اجرایی آن آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که آن نیز پشتوانهاش شورای امنیت است. بنابراین هم در شورای امنیت، هم در آژانس هم در مذاکرات، حضور این پنج کشور (آمریکا، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) به نوعی باعث میشود که آژانس و شورای امنیت هماهنگتر عمل کنند.
این کارشناس با بیان اینکه یک قاعده پذیرفتهشده در ادبیات کنترل تسلیحاتی وجود دارد مبنی بر اینکه قدرتهای بزرگ باید موضوع را پیش ببرند، گفت: «بنابراین ورود بریکس به حل مساله هستهای ایران با توجه به اختلافاتی که در درون این گروه وجود دارد بعید است کمکی به این مساله کند.» وی افزود: «در نتیجه نهتنها بریکس ظرفیت ورود به سازوکار حل مناقشه هستهای ایران را ندارد، قدرتهای بزرگ هم اجازه نخواهند داد که چنین سازمانهایی نقشآفرینی کنند.»
این پژوهشگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه در مساله مذاکرات هستهای ایران، بحث میانجی مطرح نیست که بریکس بخواهد چنین نقشی را عهدهدار شود، گفت: «بلکه مساله به رویکرد کلان غرب و مشخصا آمریکا در قبال ایران بازمیگردد. در این رابطه یک بیاعتمادی وجود دارد و یک سازوکار نهادینه شده است. در چنین موقعیتی، بریکس خیلی نمیتواند نقش ایفا کند زیرا چین به عنوان یکی از اعضا در ۲۰ سال اخیر که پرونده هستهای ایران مطرح شده، معمولا خیلی به این موضوع ورود نکرده و در حاشیه بوده و هزینه نکرده است.»
قهرمانپور ادامه داد: «اگر نگاهی به روسیه بیندازیم نسبت به نقشآفرینی این کشور نیز در دورههایی کوتاهمدت مخصوصا وقتی دولت آقای رئیسی روی کار آمد، خوشبینیهایی به وجود آمد اما نتیجهای نداشت.» این پژوهشگر تاکید کرد که «مسائل دیپلماتیک هزینه دارد، اعتبار میخواهد و مستلزم رفتوآمد است و کشورهایی چون چین، روسیه و هند نه توان پیگیری مساله هستهای ایران را دارند و نه این مساله اولویتشان است. آنها معتقد هستند که مساله هستهای، مسالهای بین ایران و آمریکاست و یک مساله چندجانبه نیست که سازمانهای بینالمللی چندجانبه به آن ورود کنند.»
انتظاری غیرواقعی
محمدجواد قهرمانی، کارشناس مسائل چین نیز در رابطه با نقشآفرینی بریکس در پروندههایی چون برجام گفت: «در مواردی انتظاراتی از نهادهایی چون بریکس یا دیگر نهادها و سازمانها همچون سازمان همکاری شانگهای در کشور مطرح میشود که تنها واژهای که شاید بتواند آنها را توصیف کند «عجیب و غریب» است. اینکه بریکس میتواند حلال مشکلات کشور باشد مانند انتظاراتی که از سازمان همکاری شانگهای مطرح میشود، به یک موضوع در محافل فکری و تصمیمگیری کشور تبدیل شده است.»
به گفته قهرمانی، یکی از موضوعاتی که ظاهرا بیان میشود این است که با توجه به حضور اعضایی در بریکس از جمله حضور اعضای جدید که روابط نزدیکی با شرق و غرب دارند، میتوان پرونده هستهای ایران را در قالب آن در چارچوب مکانیزمهای مختلف از جمله با حضور قدرتهای حاضر در پرونده هستهای ایران (پنج به اضافه یک) و... حل کرد. وی افزود: «اما در اینجا دو مساله بسیار حائز اهمیت باید ذکر شود. اول اینکه چرا باید خودمان، پرونده هستهای را وارد فرآیندی کنیم که کشورهای متعددی توان نقشآفرینی در آن داشته باشند. این کار حتی میتواند به پیچیدهتر شدن بیش از حد موضوع منتهی شود.» قهرمانی تاکید کرد: «چرا حال که بر بسیاری عیان شده که پرونده هستهای، پروندهای محسوب میشود که با گفتوگو با یک قدرت بزرگ قابل حل است، آن را به موضوعی تبدیل کرد که در آن علاوه بر قدرتهای موجود، دیگران نیز به دنبال اخذ امتیاز برآیند.»
این پژوهشگر مسائل چین با اشاره به اینکه تا همین جا، اختلافات روسیه و آمریکا در به سرانجام نرسیدن این موضوع به اندازه کافی ایفای نقش کرده است، در خصوص موضوع دوم گفت: «تجربه تاریخی نیز نشان میدهد که آمریکا بازیگری تعیینکننده در حل یا عدمحل موضوع به شمار میرود، بنابراین تقلیل دامنه کنشگران تسهیلگر، به حل موضوع کمک میکند نه گسترش آنها.» وی افزود: «به عنوان مثال، پس از جنگ اوکراین و طرح موضوع کمکهای نظامی ایران به روسیه، اروپا نیز به مانعی در حل موضوع تبدیل شد.» قهرمانی در نهایت تاکید کرد: «برخی اعضای بریکس که البته در قالب پنج به اضافه یک نیز در پرونده هستهای فعال بودند همچون روسیه تمایل چندانی به حل این موضوع ندارند. حضور برخی کشورهای دیگر نیز احتمالا به انگیزهای برای آنها برای کسب امتیاز تبدیل خواهد شد نه آنکه لزوما به حل موضوع کمک کند.»