ایران؛ پل ارتباطی اوراسیا و آفریقا
عادل افزود: قدرتگیری چین رخدادی است که از دهههای گذشته آغاز شده، اما نتایجش طی سالهای اخیر در حال هویدا شدن است. بیدار شدن غول آسیایی و تحرکاتش در عرصه سیاست بینالملل نخستین گسلها را در نظم فعلی جهانی آغاز کرده است. وی اظهار میکند: سازمان همکاری شانگهای را میتوان بستری توصیف کرد که به چین این امکان را میدهد که ضمن ایجاد نظم شرقی متشکل از کشورهای آسیایی به توسعه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در مناطق مختلف جهان ادامه دهد و ضمن گسترش اتحادهای سیاسی خود با شرکای آسیایی، زمینه لازم را برای گسترش نظم جدید آسیایی به آفریقا نیز فراهم کند. امری که میتواند به معنای ظهور عصر جدید «آفرواوراسیایی» و پایانی بر سیطره نظم آتلانتیکی به رهبری آمریکا باشد. مدیر دپارتمان مطالعات کریدورها و سیاستپژوهی در ادامه مینویسد: ایران به عنوان کشوری مهم در قلب انرژی جهان، علاوه بر برخورداری از منابع سرشار انرژی از مزیت دیگری نیز برخوردار است؛ این مزیت مهم را میتوان جغرافیای ایران دانست که زمینهساز ایجاد ارتباط میان آسیا، اروپا و آفریقاست. برخورداری ایران از ۱۵ همسایه و سابقه فرهنگی و تمدنی مشترک این کشور با کشورهایی نظیر هند و چین در کنار در پیش گرفتن سیاست همسایگی به عنوان یکی از مهمترین استوانههای سیاست خارجی دولت سیزدهم این امکان را فراهم میکند که نقشآفرینی ایران در سازمان شانگهای به لحاظ جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد باشد. ایران از این امکان برخوردار است که با استفاده از ظرفیتهای جغرافیایی و فرهنگی خود امکان همگرایی بیشتر میان کشورهای عضو را فراهم کند و با کمک به «توسعه گفتمان آسیاگرایی»، ارتباط جغرافیایی میان کشورهای عضو سازمان شانگهای با اروپا و آفریقا را تسهیل کند. در چنین نگرشی ایران باید ضمن به کار بردن ابتکارات اقتصادی و سیاسی و بازیابی نقش تاریخی خود، تبدیل به پل ارتباط میان شرق و غرب جهان شود.
عادل در پایان مینویسد: میتوان این پیشبینی را داشت که به زودی عربستان سعودی نیز کلید ورود به سازمان همکاری شانگهای را دریافت کند و از یک عضو شریک گفتوگو به عضوی رسمی در این سازمان تبدیل شود که این مساله میتواند به تقویت نقشآفرینی ایران به عنوان جغرافیای متصلکننده در سازمان شانگهای کمک کند. چنین رخدادی نقش مهمی در پیوند میان کشورهای مختلف عضو سازمان شانگهای خواهد داشت و ایران نیز میتواند با استفاده از ظرفیتهای مختلف جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی خود از منافع این پیوندهای آسیایی بهرهمند شود. اما این مساله نیازمند تدوین راهبردی مشخص و تعریف دقیق نقشآفرینی ایران در پیمان شانگهای است. امری که باید از امروز آغاز و طی برنامهای بلندمدت به انجام برسد و پتانسیلهای سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی ایران را بالفعل کند. این امر در نهایت به افزایش قدرت ملی، منطقهای و بینالمللی ایران منجر خواهد شد.