دولت پرداخت مهریه‌های سنگین را تضمین نکند

علیرضا باغانی- مدت زمان زیادی از پخش برنامه‌های سیما در ماه رمضان درباره ازدواج و مسائل ناشی از آن نمی‌گذرد. برنامه‌هایی که شمار زیادی از مردان جوان را نشان می‌داد که به قصد شروع لذت‌بخش نیمه دوم زندگی‌شان دختری را با مهریه‌ای سنگین به عقد خود درآورده بودند، اما دست تقدیر این نیمه از زندگی آنان را پشت میله‌های زندان رقم زده بود. مردانی که ناخواسته با پدیده‌ای نسبتا نوظهور به نام صدور اجرائیه مهریه مواجه شده بودند، اقدامی که این روزها در جهت حمایت از زنان صورت می‌پذیرد. در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین اذن‌ا... خدایی دبیر ائمه جماعات شرق تهران به بررسی فلسفه وجودی مهریه می‌پردازیم. او که یکی از مخالفان تعیین مهریه‌های سنگین است، درباره مسائلی همچون تعیین سقف برای مهریه، مغایرت به روز محاسبه شدن مهریه زنان با کاهش سود تسهیلات بانکی، لزوم تضمین نشدن اجرای مهریه توسط دولت و مسائلی از این دست با ما به بحث و گفت‌وگو می‌نشیند. حجت‌الاسلام خدایی در زمینه مسائل مربوط به ازدواج یک محقق و پژوهشگر به شمار می‌رود و همزمان با مسوولیتش در ائمه جماعات، ریاست سازمان تبلیغات اسلامی شمیرانات را نیز بر عهده دارد. وی در این گفت‌وگو سابقه تاریخی مهریه را با مهریه‌های مشکل‌ساز کنونی، مقایسه کرده و چند راهکار برای برون رفت از این بحران اجتماعی پیشنهاد می‌دهد. ابتدا کمی در مورد تاریخچه مهریه صحبت کنید و این که از چه زمانی مهریه در ازدواج‌ها وارد شد و اینکه اصولا مهریه به چه منظوری تعیین شد؟

در مورد مهریه صحبت‌های زیادی شده است. هم‌اکنون نیز نظرات و مصاحبه‌های مختلفی انتشار می‌یابد. برای تعیین مهریه در شرع مقدس اسلام نباید به دنبال فلسفه خاصی رفت. در بعضی موارد فلسفه در ایجاد دستورات دینی سپری می‌شود اما اصل دستور به قوت خود باقی است. مثلا بیان می‌کنند که نماز برای چیست؟ پاسخ می‌دهند که نماز نوعی ورزش است. بعد آن فرد می‌گوید من فوتبال بازی می‌کنم که از نماز بهتر است. پس ببینید برای مهریه هم نباید بروید دنبال این بگردید که فلسفه آن قبلا چه بوده است. از ظاهر امر این گونه استنباط می‌شود که چون در آن زمان، زنان دارایی و ثروت نداشته‌اند برای ایجاد دلگرمی و محبت در زندگی برای زن مهریه و صداق تعیین می‌کردند. این مهریه برای زن در زندگی ایجاد دلگرمی و خوشحالی و محبت می‌کرد و با توجه به این که اکثریت زنان مایملکی نداشتند، اگر روزی زندگی آنها به طلاق می‌انجامید، برای ادامه زندگی و سامان دادن به آن و احتمالا تا زمان ازدواج مجدد از مهریه استفاده می‌کردند.

این نکته، قاعدتا فلسفه مهریه نیست ولی استفاده آن به این صورت بود. همیشه هم مسائلی در این زمینه مطرح بوده است. گاهی اوقات مهریه اوج می‌گرفت و میزان آن به طور کل افزایش می‌یافت و گاهی‌اوقات هم پایین می‌آمد. تعیین مهریه الان هم مشکلاتی ایجاد کرده است. این مهریه که باید عامل ایجاد مهر و محبت باشد، باعث نفاق و دشمنی شده است. بسیاری از ازدواج‌ها هم به خاطر مهریه به هم می‌خورد.

معنای لغوی مهریه چیست؟

معنای لغوی مهریه همان صداقی است که به همسر در ازدواج تعلق می‌گیرد.

شما گفتید که مهریه باعث ایجاد مهر و محبت می‌شود. این مهر و محبت با دادن پول، چک و یا سکه چگونه به وجود می‌آید؟

کلمه مهر فارسی است اما کلمه مهریه عربی است، یعنی صداق. وقتی ازدواج صورت می‌پذیرد، تعیین یک مقدار پول، وجه نقد یا هر چیز دیگری با این عنوان تصدیق‌کننده ازدواج است. یعنی تاییدکننده انعقاد آن عقد است. میزان صداق بالا و پایین می‌رود و همیشه هم مشکلاتی ایجاد می‌کند و گفتم که ازدواج‌های زیادی هم به خاطر بالا بودن میزان صداق و مهریه صورت نمی‌پذیرد و به هم می‌خورد.

بیشتر در مورد همان پیشینه تاریخی مهریه اگر ممکن است توضیح بفرمایید.

در زمان خلیفه اول موضوع مهریه مطرح شد و گفتند کاری بکنیم تا میزان مهریه بالا نرود و مهر در همان میزان مهر سنت باقی بماند. گفتند مهریه را تعیین کنیم تا در یک میزان ثابت باقی بماند. وقتی خلیفه اول این موضوع را مطرح کرد، خانمی از پایین منبر گفت: شما نمی‌توانید میزان مهریه را کم اعلام کنید چون در قرآن کریم آیه‌ای وجود دارد که جلوی آن را می‌گیرد. این عبارت قرآنی هم این است: «اگر مهریه زن یک قنطار باشد که میزان بسیار بالایی است باید تمام و کمال پرداخت شود. مثلا گفتند یک پوست گاو را پر از طلا کنند یا هزار هزار درهم باشد که در این زمینه اختلاف وجود دارد، اما منظور پول بسیار هنگفتی است. با این همه حتی یک دینار هم نمی‌توان از آن کم کرد. چون خداوند به حد قنطار اجازه داده تا مهریه را تعیین کنند.»

در شریعت اسلام برای مهریه هیچ محدودیتی تعیین نشده است که حالا میزان مهریه سیصد سکه، هزار سکه یا سه میلیون سکه باشد.

آیه قرآنی که بیان کردید کدام آیه است؟

آیه ۲۰ سوره نسا است که می‌فرماید: «و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج و اتَیِْتُم احدئهن قنطارا فَلا تاخذو منه شیئاً اتاخذونه بهتانا و اثما مبینا».

برای محدود کردن مهریه فقط یک راه وجود دارد و آن حکم ثانوی است، بدین صورت که دولت جمهوری اسلامی که مجری و وصول‌کننده مهریه از مردان است، اعلام کند که وصول مهریه‌های بالا را تضمین نمی‌کند.

الان مهریه تضمین شده است؟

بلی. چون مهریه سند دولتی و قانونی است. دولت هم باید آن را اجرا کند. وقتی یک زن فتوکپی سند ازدواجش را که به ثبت رسیده است به دادگاه ارائه کند، چون عندالمطالبه است شوهر باید آن را بپردازد. دولت باید آن را اجرا کند که البته در مورد اجرا هم مشکلات زیادی وجود دارد و افراد زیادی به علت ناتوانی در پرداخت در زندان هستند. بسیاری از زنان با قصد کلاه‌برداری با تعیین مهریه‌های سنگین بلافاصله آن را به اجرا می‌گذارند.

چند سال قبل بحثی در رابطه با تعیین سقف برای مهریه مطرح شد. یکی از مراجع عظام هم در جریان آن بحث بودند و میزان دویست سکه را پیشنهاد دادند. بعد از آن برخی از فعالان دفاع از حقوق زنان این امر را خلاف شرع و قانون اساسی خواندند.

به همان صورتی که من گفتم این بحث نمی‌تواند به صورت تعیین اجباری باشد بلکه فقط می‌تواند پیشنهاد باشد.

آیا شرع چنین اجازه‌ای را می‌دهد که ما میزان مهریه را محدود کنیم و برای آن سقف تعیین کنیم؟

خیر. شرع اجازه محدود کردن مهریه را نداده است. این امر فقط می‌تواند به صورت پیشنهاد باشد و نه این که طرح دویست سکه را ارائه دهیم. ائمه اطهار هم همیشه به مهرالسنت وفادار بودند و هر دختری را که به ازدواج مردی درمی‌آوردند مهریه حضرت فاطمه زهرا (س) و یا زنان پیامبر را برایش تعیین می‌کردند.

فقهای کشور هم می‌توانند پیشنهادهای خود را ارائه کنند. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند: اگر مهریه از چهارده سکه بیشتر باشد، خطبه آن عقد را نمی‌خوانم.

دولت می‌تواند به دفاتر اعلام کند که مثلا مجاز به ثبت بیش از سیصد سکه نیستند. اگر هم قولنامه دستی نوشته شد و مقداری بیش از این تعیین شد دولت فقط همان سیصد سکه یا هر مقدار دیگری را که تعیین کرده است، می‌تواند بگیرد.

یعنی ضمانت دولت برای اعلام وصول همان مقدار ثابت باشد حتی اگر در قولنامه دستی ازدواج مقدار بیشتری ذکر شده باشد. این نکته از نظر شرعی هم مشکلی ندارد. دولت یک میزان مناسب را اعلام کند، دفاتر رسمی بیش از این مقدار را ثبت نکنند، در سندهای دستی و غیررسمی هم دولت ضمانت پرداخت همان مقدار را بکند.

چون بیش از این نمی‌توان زندان‌ها را از افرادی پر کرد که قادر به پرداخت مهریه سنگین نیستند. مشکل مهم و اساسی دیگری که بالا بودن مهریه ایجاد می‌کند هدف پرداخت نکردن مهریه است. مهریه جزو ارکان عقد است. ولی افراد بسیاری در زمان عقد با این باور که آن را پرداخت نمی‌کنند مهریه را میزان بالایی در نظر می‌گیرند.

مثلا می‌گویند هزار و سیصد و شصت و پنج عدد سکه را مهر بنویسید ولی در ذهن خود معتقدند که پوچ و الکی است و این شعار را می‌دهند که حالا چه کسی مهریه را داده و چه کسی گرفته.

این ذهنیت و باور غلط عقد را خراب می‌کند. میزان مهریه را باید به اندازه‌ای تعیین کنند که توانایی پرداخت آن را داشته باشند.

بحث دیگری که مطرح شد بر این پایه بود که به جای محدود کردن مهریه و ایجاد سقف برای آن اجازه بدهند هر کسی به هر میزان که می‌خواهد مهریه را تعیین کند ولی قبل از ثبت قوه قضائیه مبادرت به شناسایی و محاسبه اموال و دارایی مرد نماید و ببیند که آیا توانایی پرداخت آن را دارد یا خیر. یعنی هر کسی در حد توان خود مهریه بپردازد، نظر شما در این مورد چیست؟

یکی از شرایط ضمن عقد این است که پس از تاریخ عقد زوجین هر چیزی که به دست بیاورند در آن شریک هستند. با وجود این شرط چه نیازی به تعیین مهریه بالا است. حذف مهریه را توصیه نمی‌کنیم چون از نظر شرعی جایز نیست.

البته در قبل از انقلاب اسلامی هنگامی که حکومت پهلوی داعیه انقلاب سفید را داشت، در کتاب‌هایی که به نام شاه منتشر می‌کردند، بیان شده بود که در این زمان که خانم‌ها شغل و درآمد دارند، دیگر نیازی به مهریه نیست و آن را باید حذف کنیم.

اما روشن است که علما مخالف بودند و الان هم مخالف حذف مهریه هستند، چون مهریه دستور دین است. این فرهنگ را خودمان باید ایجاد کنیم که مهریه یک اهرم فشار نیست.

اگر مهریه را اهرمی برای زن بدانیم، به جای ایجاد مهر و عطوفت در زندگی به آن لطمه می‌زنیم.

افراد بسیار سرشناسی را سراغ دارم که مهریه‌های پایین حداکثر تا ۵۰عدد سکه را تعیین می‌کنند.

بسیاری نیز همان چهارده عدد سکه را مدنظر قرار می‌دهند. برهمین اساس پیشنهاد من این است که ابتدا دولت اعلام کند که بیش از دویست یا سیصد یا هر رقمی که معین شد را نمی‌تواند به اجرا بگذارد. این پیشنهاد از سمت مراجع عظام تقلید هم به مردم اعلام شود. از طرفی به دفاتر ثبت ازدواج هم ابلاغ شود که به مردم بگویند مقدار مهریه تا هر میزان آزاد است ولی فقط تا همان مقدار خاص اعلام شده قدرت اجرایی وجود دارد. همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند، خطبه عقدی که مهریه‌اش بیش از چهارده سکه باشد را نمی‌خوانند، دفاتر هم چنین رویه‌ای پیش بگیرند.

به این صورت می‌توان مهریه را کنترل کرد، ولی اگر روند کنونی ادامه یابد، اوضاع در آینده چندان امیدوارکننده نخواهد بود.

موضوع شناسایی اموال و دارایی‌ها هم که بیان کردید در شرع نیامده است. من هم به این موضوع که افرادی بروند دارایی‌های مرد را شناسایی کنند، اعتقادی ندارم کما اینکه ممکن است مشکلات بسیار زیادی هم به وجود بیاورد. گرچه در مورد این موضوع هم باید کارشناسان دیگر نظر بدهند.

اگر بخواهید بروید اموال و دارایی افراد را شناسایی کنید به طور قطع برخی از آنها اموال خود را مخفی نگه می‌دارند.

بعد از ازدواج که همسر آن فرد وارد زندگی می‌شود به این اموال مخفی شده پی می‌برد و دوباره به دادگاه می‌رود و ادعا می‌کند که شوهرش تمامی دارایی‌هایش را مشخص نکرده است.

یعنی دادگاه رفتن‌ها از همان ابتدای زندگی‌ آغاز می‌شود. یا برعکس ممکن است اموال خود را زیاد جلوه داده باشد، مثلا ماشین پدرش را در لیست اموال خودش وارد کرده باشد. برای دوری از مسائل و مشکلات، ازدواج باید بر مبنای عشق و علاقه باشد و میزان مهریه نیز مناسب تعیین شود.

غیر از همان پیشنهادی هم که قبلا گفتم نظریه‌ بهتری تاکنون نشنیده‌ام. کنترل و شناسایی اموال، لیست کردن دارایی‌ها و این قبیل اقدامات از همان ابتدا ضربات جبران‌ناپذیری بر زندگی وارد می‌سازد.

میزان مهرالسنت چه‌قدر است؟

مهر السنت حدود پانصد درهم است که آن مهریه‌ای است که پیامبر (ص) برای همسران خود تعیین می‌کرد و بیشتر از آن مکروه است.

چرا مردم برای تعیین مهریه به سمت سکه‌های طلا گرایش پیدا کردند.

حدود پانزده سال است که مردم برای تعیین مهریه از سکه استفاده می‌کنند، بدین علت که ارزش پول در طول زمان کاهش می‌یابد، ولی ارزش سکه ثابت می‌ماند. مشکل ارزش و اعتبار پول باعث روی آوردن مردم به سکه برای تعیین مهر شده است.

فکر می‌کنم سال ۱۳۷۶ بود که طرحی در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، مبنی بر اینکه مهریه زنان به روز حساب شود. یعنی اگر مهریه الان پنج‌میلیون تومان تعیین شود چند سال بعد ممکن است همین رقم به ۱۵میلیون برسد. از طرف دیگر امروزه طرح کاهش نرخ سود مطرح می‌شود و برای شرعی دانستن وام‌ها و بانکداری بدون ربا، بهره‌ها را کاهش می‌دهند. لطفا در مورد این مغایرت توضیح دهید و به این موضوع بپردازید که چگونه ارزش مهریه روز به روز افزایش می‌یابد ولی بانک که یک بنگاه اقتصادی است و در خدمت مردم است، باید نرخ بهره تسهیلات خود را به دلایل شرعی کاهش دهد؟

همان‌طور که قبلا گفتم ارزش پول به مرور زمان کاهش می‌یابد. مردم فهمیدند که اگر میزان مهریه را با پول تعیین کنند بعد از مدتی ارزش آن از بین می‌رود و به سکه طلا روی آوردند. دولت دیر متوجه این امر شد و تا سال ۷۶ اقدام خاصی در این مورد صورت نگرفت در حالی که از همان اوایل انقلاب ارزش پول رو به کاهش بود و حتی ارزش برخی مهریه‌ها به صفر رسید. مثلا مهریه بعضی از افراد ۷۶تومان بود. در بهترین حالات هم میزان مهریه، به ۱۰هزار تومان می‌رسید. وقتی ارزش پول به سرعت افت می‌کند مرد به راحتی می‌تواند مهریه را که دیگر ارزشی ندارد، بپردازد. به این دلیل مردم به سکه روی آوردند دولت هم تا سال ۷۶کار خاصی انجام نداد. بعد از تصویب قانون هم در محاکم و دادگاه‌های قضایی به آن توجه زیادی نشد. یعنی قانون به صورت عملی انجام نشد و عملیات اجرایی آن بسیار کم بود. از طرفی مردم هم به این موضوع شک دارند. اصلا قاضی مسوول پرونده میزان دقیق مهریه را چطور و با چند درصد افزایش می‌خواهد حساب کند.

آیا برای میزان افزایش از تورم استفاده نمی‌کنند؟ یعنی مثلا این که طی ۱۰سال که از تعیین مهریه تا زمان پرداخت آن گذشته است، چقدر تورم رشد کرده و بر همان مبنا، درصد افزایش مهریه را محاسبه کنند.

مردم به این موضوع اعتماد چندانی ندارند. از طرفی نرخ تورم اعلام شده توسط دولت با نرخ حقیقی تورم تفاوت دارد. به علاوه مردم در عمل چنین قانونی را تجربه نکرده‌اند. به فرض درست بودن نرخ تورم و محاسبه دقیق مهریه بعد از گذشت چند سال و اینکه قانون مصوب هم عملا اجرا شود، باز هم دردسرهای فراوانی در این مورد وجود دارد. بنابراین مردم به سکه روی‌ آوردند که دیگر نیازی به ممیزی و محاسبه نرخ تورم ندارد. مردم به جای فرار از گرفتاری و دردسر به سکه روی آوردند. مساله سود بانکی که شما بیان کردید مورد تصویب و تایید مراجع و فقها قرار گرفته است. آیت‌ا... رضوانی مقررات بانکی را به محضر امام(ره) بردند و ایشان هم تایید کردند. اما متاسفانه بسیاری از بانک‌ها براساس موازین و مقررات فقهی حرکت نکردند. یعنی با مشتری قرارداد نبستند که سرمایه را برای تولید به کار بزند، در نتیجه اختلاس‌هایی شد، شرکت‌های جعلی به وجود آمد و باعث شد که اهداف بانکداری اسلامی به درستی و به‌طور کامل در جامعه ما تحقق پیدا نکند. در حال حاضر هم که به سمت کاهش نرخ سود تسهیلات بانک‌ها روی آورده‌اند، متاسفانه فقط تبعیت از غرب است. چون غربی‌ها این کار را انجام دادند ما هم دنباله‌رو آنها شدیم و به این فکر افتادیم. در دوران قبل از انقلاب یکی از برادران من که شیرخوار بود، مریض شد. وقتی ما او را به دکتر بردیم دکتر از مادرم پرسید که شیر خودت را به او می‌دهی؟ مادرم گفت: بله، دکتر عصبانی شد و گفت: به همین خاطر است که بچه مریض شده است و باید شیرخشک که بهداشتی و سالم است را به او بدهید، یعنی شیرخشک را تجویز می‌کردند.

بعد از انقلاب هم آیات قرآنی را خواندند و گفتند که دوران شیرخوارگی کودک باید دو سال باشد و در این مدت باید از شیر مادر تغذیه کند. من متعجب شدم و گفتم که چه شد که این رویه تغییر کرد و همه به اسلام روی آوردند. بعد دیدیم که پزشکان خارجی گفتند که شیر مادر خوب است و اینها هم تقلید می‌کنند و‌گرنه آیات قرآن قبل از انقلاب هم بود، ولی آن زمان مطرح نمی‌کردند. مساله سود بانکی قبل از دولت آقای احمدی‌نژاد هم بود، ولی به آن توجه نداشتند، ما دچار افراط و تفریط هستیم. زمانی همه می‌گفتند خدا نکند کسی گرفتار وام بانکی شود. من خودم خانه‌ای خریدم و دو میلیون وام بانکی گرفتم. سه سال هم اقساط آن را پرداخت می‌کردم بعد رفتم و گفتم این قسط‌ها کی تمام می‌شوند، گفتند هنوز دو میلیون تومان مانده است. یعنی هر مقدار که ما پرداخت کرده بودیم، هنوز اصل وام باقی مانده بود. متاسفانه بانک‌ها به مقررات بانکداری اسلامی توجه نمی‌کنند. جای بسی تاسف است که گاهی هم از روش‌هایی استفاده می‌کنند که مردم نسبت به آنها آگاهی ندارند. مثلا اعلام می‌کنند که سود این وام ۱۲درصد است اما در حقیقت بالای ۲۵درصد سود می‌گیرند. گاهی اوقات این سود را سالانه حساب می‌کنند. مثلا شما ده میلیون تومان وام با سود ۱۲درصد از بانکی می‌گیرید، در سال اول دو میلیون تومان را تسویه می‌کنید. بانک باید در این سال سود ۱۲درصد را برای هشت میلیون تومان باقی مانده محاسبه کند و یا در سال سوم این نرخ سود را برای شش میلیون تومان باقی مانده در نظر بگیرد. درحالی که بانک‌ها این سود را در سال‌های متمادی، بر اساس همان مبلغ اولیه محاسبه می‌کنند که در مجموع می‌بینید سود بالای ۲۵درصد محاسبه شده است.

یعنی شرع با دریافت سود مساله‌ای ندارد اما می‌گوید مقدار سود واقعی باید گرفته شود؟

ببینید شرع بر اساس قرارداد است. یعنی پول برای کار تولید مصرف شود. اگر من از بانک وامی بگیرم تا قرض خودم را به دیگری ادا کنم، بانک نباید از من سود بگیرد. چون پول برای من سودی نداشته است. یا از بانک وام بگیرم تا هزینه بیمارستان را بپردازم. بانک‌ در این جا باید وام قرض‌الحسنه بدهد. بانک وقتی می‌تواند از وام سود بگیرد که پول وام برای کاری مثل خرید زمین، ساخت مسکن، تولید کالا، یا واردات هزینه شود. در این هنگام طبق قرارداد مقداری از سود حاصله از این تجارت متعلق به بانک خواهد بود.

پس شما با سود بانکی موافق هستید ولی معتقدید که میزان آن باید درست و واقعی باشد.

بانک باید از وامی که سودآور است، سود بگیرد. از وام‌های قرض‌الحسنه که برای وام‌گیرنده سودآور نیست، بانک نباید سود بگیرد. الان هم که دولت فشار وارد می‌کند و بانک‌ها هم به سمت کاهش نرخ سود قدم برداشته‌اند به خاطر مصلحت خودشان است و نه دلسوزی برای مردم. کل دنیا به این واقعیت رسیده‌اند که اگر سود کمتری بگیرند رونق بیشترین خواهند یافت. کار بانک‌های ما هم پیروی از غربی‌ها است. گر چه من طرفدار سود پایین هستم و معتقدم بانک باید سود کمتری بگیرد، این امر هم باعث رونق اقتصاد است و هم به نفع مردم است. قرارداد‌های بانکی مثل جعاله یا وکالت هیچ اشکالی ندارد. مثلا شما سرمایه خود را در اختیار بانک قرار می‌دهید و طبق قرارداد بانک را وکیل خود در تجارت و سرمایه‌گذاری می‌کنید. قسمتی از سود حاصله را هم دریافت می‌کنید. این کار هیچ اشکال شرعی هم ندارد و سود تعلق گرفته به شما هم حلال است. گاهی اوقات هم شما وکیل بانک می‌شوید از بانک وام می‌گیرید و با آن سرمایه‌گذاری می‌کنید، بخشی از سود حاصل شده را هم به بانک می‌دهید. اشکال شرعی در مورد وام‌هایی است که برای ادای دین، هزینه ازدواج یا بیمارستان اعطا می‌شود و از فرد وام‌گیرنده سود هم گرفته می‌شود.

بهتر است به بحث مهریه برگردیم. مهریه تعیین شده عندالمطالبه است و حقی است که زن می‌تواند هر هنگام که بخواهد آن را درخواست کند. از طرفی بحث دیگری مطرح می‌شود که مردان هم می‌توانند برای عدم تمکین زنان اقدام مشابهی را انجام دهند. بحث عدم تمکین و مجرم شناخته شدن زن به این دلیل، هم‌اکنون در محاکم قضائی صورت نمی‌پذیرد. در این مورد چه نظری دارید؟

زنی که خود را در اختیار شوهر قرار ندهد و به اصطلاح تمکین نکند، به مردش اجازه داده می‌شود که ازدواج مجدد کند. در این هنگام زن یا باید تمکین کند یا اجازه ازدواج دوم را بدهد. برای آزادسازی خودش هم می‌تواند تقاضای طلاق کند، یعنی از مهریه و نفقه صرفنظر کند و درخواست طلاق کند. حتی می‌تواند مبلغی پول هم به مرد بدهد.

این اتفاق تاکنون صورت پذیرفته است؟

احتمال رخ دادن آن وجود دارد ولی معمولا از مهریه چشم‌پوشی می‌کنند و درخواست طلاق می‌دهند. به خاطر عدم تمکین حکمی مثل حبس و زندان صادر نمی‌کنند و فقط دستور بازگشت و تمکین از شوهر را صادر می‌کنند.

در مورد نفقه و مباحث مربوط به آن کمی توضیح دهید.

یکی از مظاهر عدالت اسلام بحث نفقه است. بعد از ازدواج خرجی و تامین هزینه زندگی زن برعهده مرد است. یعنی مرد علاوه بر اینکه خرج خودش را می‌دهد، خرج همسرش را نیز باید بپردازد. به همین دلیل است که مرد دوبرابر زن ارث می‌برد. یعنی در جایی باید خرج شخص دیگری را هم بپردازد و در ارث دو برابر زن سهم می‌برد. البته در تدوین چنین قانون‌هایی همیشه بحث اکثریت مطرح بوده است. وگرنه زنانی هم هستند که خودشان خرج خودشان را می‌دهند. در مورد ارث هم گاهی اوقات پدر می‌تواند سهم بیشتری به دختر بدهد. اسلام اجازه به ثلث داده است.

یعنی پدر وصیت کند که ثلث اموالش به دختر بدهد، یعنی به اندازه‌ای به دختر ارث برسد که با سهم پسر برابری کند. نفقه در صورتی بر مرد واجب است که زن تمکین داشته باشد. اگر زن نشوز داشته باشد، مرد می‌تواند نفقه را نپردازد ولی مهریه را نمی‌تواند حذف کند. مهریه قابل حذف نیست مگر اینکه زن بخواهد.

منظور از تمکین چیست؟

اینکه زن در اختیار شوهر باشد. البته این موضوع، کارهای خانه مثل آشپزی یا رفت و روب را شامل نمی‌شود. حتی می‌تواند بچه‌اش را شیر ندهد و برای شیر دادن بچه درخواست پول کند. تنها خواسته شرعی از زن این است که در اختیار شوهر و همدم و مونس او باشد و گرنه زن می‌تواند کارهای خانه را انجام ندهد. با این همه در عصر حاضر براساس قرارداد ازدواج شروطی ضمن عقد تعیین می‌شود، یعنی مرد می‌گوید با تو ازدواج می‌کنم به شرطی که امور خانه‌داری را بر عهده بگیری، شیر دادن بچه بر عهده تو باشد. این شروطی است که به هرحال به صورت قهری وارد شده است و امروزه دیگر جزو شروط عقد به حساب می‌آید.

گرچه طبق شریعت کارهای خانه بر عهده زن نیست و باید برای انجام آن خدمتکار استخدام کنند. بحث کلی نفقه به این صورت است که نفقه زن برعهده مرد است و مرد باید آن را بپردازد از طرف دیگر زن باید تکمین کند. در صورت عدم تمکین زن، مرد هم می‌تواند نفقه پرداخت نکند.

با توجه به این که شما در زمینه ازدواج و قوانین آن محقق هستید، در مورد شرایط آمده در عقد توضیح دهید. این شرایط چند مورد است و تا چه حد به نفع زن است؟

این موارد ۲۴ شرط است که صددرصد هم به نفع زنان تنظیم شده است. زن در برابر مرد موجود ضعیفی است و دولت وظیفه دارد که از زن در برابر مرد حمایت کند. زمان وضع قوانین نیز با الان تفاوت داشت. در حال حاضر مثلا ۶۰درصد از افرادی که وارد دانشگاه می‌شوند، دختران هستند. ولی در زمان تصویب این قوانین اوضاع برای زنان چندان مساعد نبود و آنان مظلوم‌تر از الان بودند. این قواعد البته چندان قوانین ارزشمندی در دفاع از حقوق زن هم نیستند. به‌طور مثال یکی از این قوانین می‌گوید. زن می‌تواند به دادگاه مراجعه و جهت طلاق اقدام کند. یعنی اگر این شرط گذاشته نمی‌شد، زن نمی‌توانست چنین کاری بکند. در مواردی هم وضع بهتر است مثلا اگر ثابت شود که مرد معتاد است قاضی می‌تواند طلاق را صادر کند. الان من زنان زیادی را می‌شناسم که با زور ازدواج کرده‌اند و هیچ علاقه‌ای به شوهران خود ندارند. در دادگاه هم اعلام می‌کنند که شوهرشان مخارج آنها را می‌دهد، آنها را کتک نمی‌زند. دادگاه هم نمی‌تواند حکم طلاق را صادر کند، چون دلیلی برای آن ندارد در حالی که زن نمی‌تواند با شوهرش زندگی کند. حضرت ‌آیت‌ا... جوادی آملی بیان کردند که مساله فقط خرج و مخارج و خورد و خوراک نیست که مرد آن را تامین کند. مشکل روحی زن را هم باید در نظر بگیریم. مرد باید هزینه روحی و روانی همسرش را هم بپردازد. قرآن می‌فرماید اگر مردی دو همسر اختیار کند باید به آن‌ها یکسان علاقه نشان دهد و اگر نمی‌تواند این کار را انجام دهد باید یکی را طلاق دهد. اگر مرد به نیازهای روحی همسرش توجه نمی‌کند، چرا دولت نباید به این نیازها توجه کند؟ دولت در قبال این نوع مسائل اخلاقی به زنان مدیون است. برخی از فساد و منکرات از همین امر ناشی می‌شود. اخیرا من مطالب زیادی خوانده‌ام مبنی بر این که زنی با همدستی مرد دیگری شوهرش را به قتل رسانده است. پس از ریشه‌یابی علت ماجرا هم مشخص شده که ازدواج اجباری صورت گرفته است. زن درخواست طلاق کرده چون نمی‌توانسته شوهرش را تحمل کند اما قاضی با توجه به ضعف قانون و با استناد به پرداخت نفقه و عدم سوءرفتار از سوی شوهر زن را به تمکین فراخوانده است. بعد از آن روابط نامشروع پیدا کرده و این مسائل به کشته شدن مرد و محکوم شدن زن به اعدام انجامیده است.

منظور شما این است که بستر قانونی منحصر به نیازهای مادی زنان است؟ آیا در این زمینه در قوانین اسلامی خلاء وجود دارد؟

فقط نیازهای مادی زنان در قانون مورد توجه قرار گرفته است و به مسائل روحی و معنوی زنان توجه نشده است. این خلاء هم به اسلام برنمی‌گردد بلکه متوجه مجلس شورای اسلامی است که باید به این موضوع توجه بیشتری نشان دهد.

چندین سال است که در مورد مسائل مربوط به ازدواج هیچ صحبتی در مجلس نشده و هیچ قانونی در این زمینه تصویب نشده است. بسیاری از قوانین مربوط به ازدواج، مصوب سال ۱۳۱۰ و حدود پانزده سال است که مجلس نسبت به قوانین ازدواج و طلاق کاملا بی‌تفاوت است.

توصیه شما بعد از بیان این مشکلات و مسائل چیست؟

توصیه من در مورد جوانان این است که ازدواج بکنند و نگران مخارج آینده نباشند. قرآن کریم می‌فرماید: «سوره نور آیه ۳۲ وانکحو الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونو فقرآء یغنهم ا... من فضله وا... واسع علیهم. اگر کسی از رزق و روزی بترسد و فقیر باشد، خداوند متعال از فضل خودش شما را غنی خواهد کرد و اگر نتوانستید ازدواج کنید عفت نگهدارید تا زمانی برسد که بتوانید ازدواج کنید». من توصیه می‌کنم که از ازدواج نترسید. من برادری داشتم که ازدواج نمی‌کرد او را به محله‌ای ناآشنا بردم و از چند نفر در مورد دارایی‌هایشان قبل از ازدواج پرسیدم. اکثر آنها جواب دادند که قبل از ازدواج دارایی نداشتند. تجربه نشان داده که بیشتر این افراد با دارایی‌های بسیار کم ازدواج کردند. ازدواج برکت می‌آورد. خداوند هزینه ازدواج و زندگی را تقبل می‌کند. نکته دوم مساله مهریه است، روی مهریه زیاد پافشاری نکنید. من به مجلسی رفتم تا خطبه عقد بخوانم. زن پزشک بود، مرد هم هیچ تناسبی با زن نداشت. حتی از نظر ظاهری مرد اصلا تناسبی با زن نداشت. در هنگام عقد نیز مرد شرایط بسیاری را ضربدر زد و گفت که آنها را قبول ندارد. حتی تقسیم اموال بعد از ازدواج را قبول نکرد. مرد مهریه را پنج عدد سکه تعیین کرد. پدر دختر گرفت ۱۴ عدد سکه اما مرد بر همان پنج سکه پافشاری کرد، دختر با تمام این شرایط کنار آمد. من تعجب کردم که این دختر چگونه به ازدواج با چنین مردی رضایت داده است. بعد از عقد دختر که متوجه تعجب من شده بود، گفت: من هیچ اهمیتی به مهریه و این مسائل نمی‌دهم اگر زن درست و مناسب عمل کند، زندگی را می‌سازد. بعد از گذشت چند سال پدر آن دختر با بچه کوچکی به مسجد آمد و گفت: این فرزند همان دخترم است. داماد من که آن موقع از دادن بیش از پنج سکه امتناع می‌کرد یک خانه و یک مطب به نام دخترم برایش خریده است. یعنی این دختر قلب مرد را به دست آورده است. زنی پیش دعانویس رفت و گفت برایم دعایی بنویس تا محبت شوهرم زیاد شود. دعانویس گفت برو خودت یک موی گرگ برایم بیاور، آن مو را هم خودت باید بکنی. بعد از مدتی زن برگشت و موی گرگ را آورد. دعانویس گفت چگونه خودت موی گرگ آوردی؟ زن گفت به یک گرگ محبت کردم و آن را اهلی کردم، بعد توانستم مقداری از موی آن را برای شما بیاورم. گفت: خانم تو با محبت کردنت گرگ را اهلی کردی، اما شوهر خودت را نمی‌توانی رام کنی؟ اگر زن عشق و علاقه را به شوهر نشان دهد، زندگی نیز با مهربانی پیش می‌رود.