با اقتصاددانان
اقتصاددانی تحت الشعاع فرزند
جان نویل کینز (۱۹۴۹-۱۸۵۲) پدر جان مینارد کینز، تنها دو کتاب نوشته که یکی در منطق صوری و دیگری کتابی درسی است تحت عنوان محدوده و روش اقتصاد سیاسی که در سال ۱۸۹۱ منتشر شد و نخستین اثر مهم روششناسی پس از انتشار کتاب خصوصیت و روش منطقی اقتصاد سیاسی تالیف کرنز در سال ۱۸۵۷، محسوب میشود. کینز بیشتر عمر خود را در دانشگاه کمبریج گذراند. از سال ۱۸۷۶ به عنوان عضو هیات علمی کالج پمبروک کار میکرد و در دوره ۱۹۱۰-۱۹۲۵ مسوول پذیرش دانشگاه بود. کینز با مارشال روابط دوستانهای داشت و کتاب سابقالذکر به روشنی به عنوان ضمیمهای به کتاب اصول مارشال نوشته شده بود. کتاب منعکسکننده نظر مارشال در این زمینه بود که مجادلات مربوط به روششناسی که با انتقاد از مکتب تاریخی آلمان و انگلستان دامن زده شد، میتوانست با طرح آشتیجویانه مسائل و رد نظرات تند اقتصاددانان تاریخگرای «جوان» (که میخواستند اقتصاد را یکسره بر بنیان تاریخ بنا نهند و کاربرد نظریه قتصادی را مستلزم توجه به نیروهای تاریخی میدانستند که عمل قوانین اقتصادی محض را مختل میکند) حل و فصل شود.
با این حال، کینز در پاسخ به این سوال اساسی که آیا اقتصاد، علمی استقرایی است یا قیاسی، سرسختانه معتقد بود که استقراء مستقیم واقعیات، یا آنچه خود روش «مبتنی بر تجربه» مینامید، نقطه شروع مناسبی برای علم اقتصاد نیست. از نظر او روش صحیح عبارت بود از اینکه «کار با حقایق کم ولی انکارناپذیری نظیر خصوصیات بشری، خصوصیات فیزیکی خاک و ساخت روانشناختی انسان» آغاز شود. او مدعی بود که وقتی ما قوانین کاملا فرضی اقتصاد را برای تفسیر حوادث به خدمت میگیریم، توسل به حقایق توجیه پیدا میکنند. مقایسه این قوانین با حقایق، حدود کاربرد این قوانین را مشخص مینماید. او تا حدودی به استفاده از ریاضیات و آمار در اقتصاد معتقد بود. البته مرحله جدید تاریخ آمار، با نامهایی از جمله کارل پیرسون، جورج یول و رونالد فیشر در سال ۱۸۹۱ آغاز میشود. کینز معتقد بود که آمار برای آزمون نظریههای اقتصادی نقش مهمی دارد، ولی حتی یک مورد از مجادلات نظری را به کمک آمار حل و فصل نکرد، اگرچه این موارد را میتوان در آثار کرنز، جونز و مارشال پیدا کرد. در نتیجه، خواننده کتاب کینز این احساس را پیدا میکند که چون فروض نظریه اقتصادی عموما درست است، پیشبینیهای علم اقتصاد نیز باید صحیح باشد و هرگاه این پیشبینیها درست از آب در نیاید، بررسی حقایق روشن خواهد کرد که عوامل مختلکنندهای باعث این امر شدهاند.
از اینرو، بهرغم این حقیقت که جان نویل کینز، آدام اسمیت را به عنوان اقتصاددانی که توانسته استدلالهای قیاسی و تاریخی - استقرایی را با هم ترکیب کند تمجید میکرد، معهذا، کتاب او به طور کلی به دفاع از نظرات تجریدی - ذهنی ریکاردو میپردازد، نظراتی که به خاطر تاکید مجدد جان نویل کینز بر شکاف عمیق میان علوم مثبته و هنر توصیفی اقتصاد سیاسی، مطبوعتر شدهاند. کتاب گستره و روش اقتصاد سیاسی برای او توفیق بزرگی بود. در این کتاب مسائل به زبانی روشن و غیرمجادلهای بیان شده و اعتماد خواننده را به روشهای اقتصاد «جدید» جلب میکند. در واقع، این کتاب چنان مورد اقبال قرار گرفت که برای مدتی قریب یک نسل توجه به روششناسی در اقتصاد را منتفی ساخت. اعتبار این کتاب تا زمانی که لیونل رابینز در سال ۱۹۳۲ با نوشتن مقالهای در ماهیت و اهمیت علم اقتصاد به این مجادلات مجددا دامن زد، حفظ شد.
جان نویل کینز مشاغل دانشگاهی مهمی را از دست داده است، چرا که در سال ۱۸۹۰ آلفرد مارشال او را برای تصدی کرسی اقتصاد سیاسی دانشگاه آکسفورد و سردبیری مجله اقتصادی پیشنهاد کرد، ولی اجورث به عوض او انتخاب شد و کینز متصدی پذیرش دانشگاه شد. کینز پس از سال ۱۸۹۴ مقالاتی برای فرهنگ اقتصاد سیاسی پالگریو نوشت و پس از آن اثری از او در دست نیست. جان نویل کینز ۹۷ سال عمر کرد و به قدر کافی زنده ماند که در تشییع جنازه فرزند نامدار خود در سال ۱۹۴۶ شرکت کند.
ارسال نظر