نگاه امیدوار آلمان به مذاکرات هستهای
برای مقامات آلمانی که پس از جنگ جهانی دوم، باتوجه به ممنوعیت تسلیحاتی آلمان، همیشه از دور نظارهگر منازعات قدرت در دستیابی به توان و پیشرفت تسلیحات هستهای بودهاند، برنامه هستهای ایران حتی احتمال دسترسی این کشور به تسلیحات اهمیتی ثانویه دارد. علت آن است که ازطرفی از دید آلمانیها، هدف دستیابی ایران به تسلیحات هستهای حتی اگر نابودی رژیم صهیونیستی باشد، در دنیای وابستگی متقابل دور از تصور است. نکته دوم از نظر آنها نبودِ یکدستی درمورد توسعهطلبی منطقهای در ایران است که بحث تسلیحات هستهای را از درجه اهمیت و تبدیل شدن به موضوعی نگرانکننده خارج میسازد. در تمامی ادوار برخی از ایرانیان بهعنوان بخشی از تاریخ خود دیدگاه ایجاد و بسط عمق استراتژیک در منطقه و نزدیکی به آبها را برای تامین قدرت دریایی در نظر داشتهاند، اما همزمان گروهی دیگر با ایجاد روابط پایدار با دنیای بیرون تنوعی بینظیر از خردهفرهنگها را در این سرزمین رقم زدهاند. به باور آلمانیها، این تعادل تاریخی در جریانهای داخلی در ایران به دو معنا است: نخست اینکه همیشه مذاکره با ایران ممکن است و دوم، در ایران خودکنترلی در ساخت و کاربرد تسلیحات وجود دارد.
با وجود این، از دید آلمانیها مذاکرات کنونی با ایران از موضوع صرف تمایلات این کشور و فقط «بحث هستهای ایران» فراتر رفته است و رقابتهای منطقهای و جهانیِ قدرت بر آن سایه گستراندهاند. از دید آلمانیها، منطق مذاکراتی ایران و دیپلماسی تاریخی آنها، با گروهها و دستههای دستبهشمشیرِ منطقه متفاوت است و میتوان ایران را با مذاکره متوجه خطری کرد که حتی گریبان خود این کشور را خواهد گرفت. اگر دیروز تحت نظریه «دومینوی هستهای» این احتمال وجود داشت که درصورت هستهای شدن ایران، دیگر دولتها مایل به تجهیز خود به تسلیحات هستهای باشند، امروز تغییراتی نظیر پیدایش بازیگران غیردولتی، مساله را به امری غیرقابل کنترل تبدیل کرده است. در جنگهای نیابتی در سالهای اخیر، سازمانهای بینالمللی و نهادهای ذیربط گاه نتوانستهاند حتی رد و نشانی از بازیگران فروملی ثروتمند حاشیه خلیجفارس بیابند که دست در تامین مالی گروههای تروریستی دارند. همچنین، رویکرد ایران از دید اروپا و آلمان کاملا با رویکرد اردوغانی ترکیه متفاوت است که همزمان با عضویت در ناتو، رویکرد دوگانه توسعهطلبانه و غیرقابل مهاری در سالهای گذشته داشته است. آلمانیها درمورد رویکرد چین و روسیه در منطقه غرب آسیا و در همسایگی خود نیز خوشبین نیستند.
از دید آنها مسکو شاید بیش از۱۰ سال است درحال پیشبرد برنامهای مخفی و غیرقابل پیشبینی علیه غرب با تکیه بر چین است که آلمان و فرانسه راهحل نجات خود و اتحادیه را در تعیین توافقات بیشتر با مسکو و ایجاد وابستگی نسبی دیدهاند. با توجه به این صفحه شطرنج، بهترین بُرد برای آلمان درحالحاضر رسیدن به نتیجه و توافق با ایران در امور هستهای است که چینش جدید منطقه و جایگاه بازیگران را مشخص خواهد کرد. از دید آلمانیها، حتی اگر این توافق ایراداتی داشته باشد، رسیدن به نقطه شروع بسیار مفیدتر، محتاطانهتر و عاقلانهتر از ورود به دومینوی هستهای در غرب آسیاست. برای آلمان این هراس و نگرانی وجود دارد که پشت پافشاری ایران بر مطالبه حذف تحریمها موضوع دیگری باشد که بهکلی آمریکا و حتی سایر بازیگران ازجمله چین و روسیه را از توافق منصرف سازد. از دید مقامات این کشور، رفع تحریمها خواستهای برحق و حتی بهنفع اقتصاد آلمان است. با وجود این، پافشاری ایران در چند ماه گذشته و تاکید بر رفع تمامی تحریمها، خواه با هدف طولانی کردن توافق و درحین آن تصمیم برای حرکت بهسمت تبدیل شدن به یک کشور در آستانه هستهای بوده است یا خواه با هدف دستیابی ایران به دیگر اهرمهای فشار صورت گرفته باشد، دورهای از بلاتکلیفی را نهفقط برای آلمان، بلکه برای اروپا رقم زده است که ادامه آن ممکن است فضا را علیه خواستههای ایران تغییر دهد. در فضایی که آلمان آبستن تغییراتی شدید پس از بحران کرونا، ورود به سال جدید میلادی و صدراعظمی نو در آلمان است، بیشک بلاتکلیفی بدترین متغیر ممکن است. آلمان در بحث حفاظت از امنیت اروپا و مسائل اقتصادیِ آن، هم بازیگر است و هم بازیگردان. از این منظر، آلمان ترجیح میدهد ایران و آمریکا هرچهسریعتر بهنتیجه برسند. درک اینکه یکی از این دو بازیگر اصلی، بهویژه آمریکا که در ماههای اخیر کنشهای بیمقدمه بسیاری داشته است، بهطور ناگهانی همه برنامههای اروپا و آلمان را به هم بریزد برای آلمانیها بسیار دشوار است. محاسبه رفتار این دو بازیگر و واکنش منطقههای داغ ژئوپلیتیکی به این رفتار که احتمال دارد کنش نظامی یا عملیاتی آلمان و ناتو را بطلبد یا روندهای طولانی و لاینحل از دیدارها و ملاقاتهای بیهوده را بهدنبال داشته باشد، برای آلمان و دیگر کشورهای اروپایی که درگیر تطابق با تغییراتگذار نظم بینالملل هستند بسیار طاقتفرسا شده است. موضوعات بسیار زیادی روی میز کار مقامات آلمانی هستند، بنابراین آلمانیها از هر ابتکارعملی که ایران و آمریکا برای رفع پرونده هستهای ایران نشان دهند استقبال میکنند. درحالحاضر، آینده هستهای شدن ایران یا نبود تضمینی ازطرف آمریکا برای حفظ توافق هستهای که به باور آلمانیها همان چراغ سبز نشان دادن به ایران برای هستهای شدن است، بدترین سناریوی ممکن در مذاکرات و کابوس اروپاست. درنتیجه آلمانیها تمام تلاش خود را برای حصول توافق بهکار گرفتهاند و از دید آنها، این خوشبینی وجود دارد که تهران تحت سیاست همسایگی خوب در دولت سیزدهم، ارادهای جدی برای ایجاد صلح و ائتلافهای پایدار با بازیگران مهمی مانند عربستان داشته باشد و گامهای مهمی در جلب اعتماد و تضمین توافق هستهای در منطقه بردارد. از نظر آلمانیها گفتمان دولت سیزدهم بسیار با پیشبینیهایی که از تندروی احتمالی دولت جدید میشد متفاوت است و عملگرایی و ثبات در منطق مذاکرهکنندگان ایران بهنظر احتمال رسیدن به توافق را بالا برده است. برای آلمانیها، ایران و آمریکا دو بازیگر اصلی مذاکرات هستند که یکی بر سر میز مذاکره جای دارد و دیگری کرسی خود را بهصورت مجازی و غیرحضوری دایر کرده است. دو طرف درحال تبیین مواضع خود هستند و آلمان در نقش واسطه بهنظر از دو طرف پیامهای مثبتی مبنیبر تمایل جدی به مذاکره دریافت میکند.