لیبرالی وامانده در فردگرایی و جمع‌گرایی
قسمت اول
در سراسر نیمه دوم قرن نوزدهم، یعنی طی تقریبا تمامی دوره حکومت ویکتوریا تا انتشار کتاب اصول مارشال در سال ۱۸۹۰‌، کتاب اصول اقتصادی سیاسی، با برخی کاربردهای آن در فلسفه اجتماعی، تالیف جان‌استوارت میل (۱۸۷۳- ۱۸۰۶) یکی از مهم‌‌ترین کتاب‌های درسی اقتصاد در دنیای انگلیسی زبان بود.

جامعیت کتاب در بسیاری از مسائل اقتصادی، تحلیل‌های اقتصادی و نمودارهای تاریخی، تلفیق استادانه آموزه ریکاردو با بسیاری از انتقاداتی که بر اقتصاد ریکاردو شده بود، لحن اصول‌گرایانه‌ای که در کتاب اقتصاد متعارفی به کار رفته بود و سبک درخشان کتاب و شهرت میل به عنوان عالم منطق، فیلسوف، نظریه‌پرداز سیاسی و ادیب ممتاز علل استقبال فراوان از این کتاب بود. در اینجا، ما با یک اقتصاد‌دانان سروکار نداریم بلکه با یک بنتام‌گرای پیشرو، یک «قدیس‌آزادیخواه» و شخصیتی که در همه امور یک سرو گردن از بقیه روشنفکران زمان خود پیش است، روبه‌رو هستیم.
میل در لندن متولد شد و فرزند ارشد جیمز‌میل بود که خود یکی از دوستان و هواداران ریکاردو و جرمی‌بنتام‌ به شمار می‌آمد. تحصیلات او همان طور که در زندگینامه‌ پر ارزش خود توضیح داده، زیر نظر پدر شروع شد و ابتدا در سه سالگی زبان یونانی و در هشت‌سالگی لاتین و در ده‌سالگی اقتصاد سیاسی را فرا گرفت و می‌رفت تا افکار بنتام در مورد آموزش و پرورش را به واقعیت تبدیل کند به طور طبیعی میل به سرعت یکی از هواداران بنتام شد. با این حال، در بیست‌سالگی که شغل پدر را در شرکت هند شرقی دنبال می‌کرد، بنتام‌گرایی را مورد تردید قرار داد. ولی چون قادر نبود از سرخوردگی عمیقی که به او دست داده بود رها شود، به شعر روی آورد وبه اشعار ویلیام ورذرورث و کولریج علاقه‌‌مند شد و در حدود بیست‌وپنج‌سالگی به صورت یکی از منتقدان جدی بنتام درآمده بود که می‌خواست سنت تجربی بریتانیا در علوم‌اجتماعی و فلسفه سیاسی را با سنت تاریخی و زیستی نویسندگان فرانسوی مثل سن‌سیمون و اگوست‌کنت آشتی دهد. در همین ایام بود که میل، دلباخته خانمی به نام هاریت‌تایلور شد که همسر یک بازرگان اهل لندن بود، لذا مجبور شد ۲۰ سال صبر کند تا هاریت‌تایلور بیوه شود و با او ازدواج کند. این ازدواج همه زندگی او را تحت تاثیر داشت. میل بارها از برتری احساسات فردی و ذهنی همسرش صحبت کرده و نفوذ او را روی نوشته‌های خود یادآور شده است. نیازی به ذکر نیست که مفسران زندگی میل به دو دسته تقسیم شده‌اند. یک گروه از آنها که عقیده میل در مورد استعدادهای هاریت را تایید می‌کردند و دسته دیگر اعتقاد داشتند عشق ایام سالخوردگی عشقی کورکورانه است!
نخستین اثر مهم میل یک نظام منطقی نام داشت که در سال 1843 منتشر شد ولی پیش از این، مقالاتی تحت عنوان روحیه پیری در سال 1831 و در تعریف اقتصاد سیاسی و روش بررسی صحیح آن در سال 1836، بنتام در سال 1838 و کولریج را در سال 1840 منتشر کرده و به عنوان یک متفکر، صاحب شهرت شده بود. کتاب اصول اقتصاد سیاسی او در سال 1848 منتشر شد و به دنبال آن کتاب کوچک ولی مهمی تحت عنوان درباره آزادی را تالیف کرد که در آن راجع به رشد توده‌گرایی و اهمیت گذاشتن به قراردادهای اجتماعی و عقاید سیاسی که در نهایت آزادی‌های فردی را محدود نموده‌اند، هشدار داده است. آثار دیگر میل در موضوع نظریه سیاست، یکی ملاحظاتی درباره حکومت پارلمانی و دیگری فایده‌گرایی نام دارد، که در سال 1861 منتشر شد و متعاقب آن انقیاد زنان را در سال 1869 نوشت که اثر مهمی در مورد آزادی زنان به‌حساب می‌آید. کتاب‌های دیگر او در این دوره یکی اگوست‌کنت و اثبات‌گرایی و دیگری زندگینامه است که به ترتیب در سال 1865 و 1873 منتشر شده‌اند. جدای از اینها، میل صدها مقاله در مورد منطق، اخلاق، ماوراالطبیعه، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی نوشته است. مجموعه آثار جان استوارت میل که توسط دانشگاه تورنتو منتشر شده تاکنون به 15 مجلد بالغ شده و هنوز نیز ادامه دارد.


هاریت تایلور


کتاب اصول اقتصاد سیاسی میل، مثل کتاب اصول مارشال چنان نوشته شده که اختصاصات اصلی آن به‌سرعت مشخص نمی‌شود، لذا بسیاری آن را «تکرار آنچه ریکاردو قبلا گفته» دانسته‌اند. اما، گرچه میل خود را شاگرد و هوادار ریکاردوخوانده، ولی کتاب مزبور مملو از افکار بدیع است که مهمترینشان بسط آموزه ریکاردو در مورد هزینه‌های تطبیقی است برای این که تاثیر متقابل تقاضا روی رابطه مبادله در تجارت خارجی را نیز در بر بگیرد. میل، گذشته از این، نظریه آدام اسمیت در مورد مزدهای نسبی را با معرفی مفهوم گروه‌های غیررقابتی در بازارهای نیروی کار تکمیل کرد، قانون عرضه و تقاضا را به جای اتحاد به صورت معادله جبری نشان داد، مشکلاتی را که تولید چند کالا به‌طور مشترک برای نظریه ارزش - کار پدید می‌آورند شناسایی کرد و نشان داد که در واقع همه هزینه‌ها، هزینه فرصت‌های از دست رفته‌اند، صرفه‌جویی‌های ناشی از مقیاس تولید را مورد مطالعه قرار داد و اگر بخواهیم ادامه دهیم این فهرست تمام‌شدنی نیست. شاید آنچه بیش از اینها حائز ذکر است، سیاست اقتصادی است که میل از اقتصاد ریکاردویی استنباط می‌کند که مدافع سرسخت مالیات بر ارث، مالکیت دهقانی، تقسیم سود میان کارکنان و تعاونی‌های تولید و مصرف است. میل در یکی از فصول اولیه کتاب اصول اقتصاد سیاسی تحت عنوان «از مالکیت» علاقه خود را به آموزه‌های سوسیالیستی موجود در آثار اوئن، سن‌سیمون و شارل فوریه پنهان نکرده است. (البته هیچ نشانه‌ای در دست نیست که میل از انتشار مانیفست کمونیست مارکس و انگلس که در همین سال منتشر شد، اطلاع داشته است.) در فصول بعدی کتاب، میل از سیاست‌های حمایتی دولت از صنایع نوپای داخلی دفاع کرده، مقررات ساعات کار، آموزش اجباری برای کودکان (و البته نه مدرسه اجباری) را مورد حمایت قرار داده و حتی یک نوع امتحان دولتی برای اطمینان از حداقل شایستگی پیشنهاد کرده است.
اما از یک نظر، کتاب اصول میل عقب‌تر از زمان خود است و آن اصرار زیاد میل بر این است که هر معیار سیاست‌گذاری باید برحسب تاثیر آن بر نرخ رشد جمعیت مورد ارزیابی قرار گیرد. میل مدافع سرسخت نظریه جمعیت مالتوس است. اما به خاطر این که خوشبینانه معتقد بود که طبقه کارگر می‌تواند به طور داوطلبانه تعداد افراد خانوار خود را پایین بیاورد، پیامدهای منفی نظریه مالتوس او را مشوش نمی‌کرد. او هرگز روشن نمی‌کند که محدودکردن داوطلبانه تعداد افراد خانوار چگونه صورت می‌گیرد، ولی در واقع ما می‌دانیم که او حامی به کارگرفتن وسایل جلوگیری از بارداری در میان افراد فقیر بود، اگرچه جرات ابراز آن را به طور علنی نداشت.
میل نظر بسیار مساعدی به مالکیت انحصاری دهقانان داشت. او، همراه با نویسنده مشهور سده هجدهم درباره کشاورزی - یانگ [1794] - بر این باور بود که جادوی مالکیت دهقان ماسه را به خاک حاصل‌خیز تبدیل می‌کند و در این دیدگاهش که دولت‌ها باید حامی و مروج این مالکیت باشند، بسیار مصر بود.

pic2
جان استوارت میل


دید او به آینده دیدی بود که در آن، سازمان صنعت نهایتا در موسسات تعاونی منحل می‌شود. بحث و جدل زیادی وجود دارد که آیا میل سوسیالیست بود یا فردگرا، سوسیالیست‌های فابین [طرفداران اصلاحات تدریجی] مدعی شدند که او سوسیالیست بود و طرفداران مکتب اصالت فرد (فردگرایی) او را فردگرایی عمده می‌دانند و میل خودش، در چاپ اول اصول به لحنی ملایم موضوع را برای بعضی شکل‌های معین سوسیالیسم مطرح کرده، و نه به لحنی قوی بلکه به شیوه‌ای قوی‌تر، موضوع را برای فردگرایی بیان کرده و به این وسیله به این آشفتگی افزوده است. بعد او چاپ دوم را تعدیل کرد. او از این موضوع تقریبا منزجر بود که فردگرایان افراطی او را زیر پر و بال خود بگیرند و از او چنان نقل قول کنند که به نظر برسد مرجعیت خود را در اختیار دیدگاه‌های تقریبا جزم‌اندیشانه آنان قرار داده است. او در زندگینامه خود نوشت، توضیح می‌دهد که او و هویت به شیوه‌های گوناگون تحت تاثیر جنبش‌های معاصر بودند، به طوری که آمادگی داشتند سوسیالیست خوانده شوند و این به بحث و جدلی که به آن اشاره کرده‌ام دامن زده است.حال، اگر به تفصیل وارد سوسیالیسم میل بشوید و چاپ‌های گوناگون اصول او و مقالاتی را که بعد از درگذشتش درباره سوسیالیسم انتشار یافت مقایسه کنید، مطالب گوناگونی آشکار می‌شود. اول از همه، کاملا روشن است که میل طرفدار مطلق اصول اشتراکی نبود. فکر نمی‌کنم که میل با مارکس آشنایی داشت، اما میل، در بخش دوم زندگی‌اش با سوسیالیسم بین‌الملل قاره‌ای که به اصول اشتراکی مطلق گرایش داشت، آشنا بود و آن را تقبیح می‌کرد.میل مخالف مالکیت دولتی بعضی موسسات عام‌المنفعه نبود: او در مورد تامین و عرضه آب مطلب نوشت، او در خصوص ملی کردن راه‌آهن‌ها نظر مساعدی نداشت، او این را به روشی قضایی مورد بحث قرار می‌دهد.اما در پایان، بخش اصلی سوسیالیسم او - آرمان‌هایش برای آینده طبقات کارگری که او و آدام اسمیت شامل قسمت عمده جمعیت می‌دانستند، آرمان‌های او مبتنی بر آزمایش‌هایی در همکاری تولیدکنندگان بود - که گروه‌های کوچکی از تولیدکنندگان گرد هم می‌آمدند و به همکاری می‌پرداختند، نه با تعاونی مصرف‌کنندگان، که با تعاونی تولیدکنندگان موافق بود.در چاپ سوم اصل او به مراتب قوی‌تر از مقامات ناقص درباره سوسیالیسم که بعد از فوت او انتشار یافت، مطرح شده است.
مسلم است که این موضوع جای بحث و گفت‌وگو دارد و مردم منطقی، اگر شرایط خود را تعریف کنند، استحقاقش را دارند که در جهت مخالف یا موافق او ادعا داشته باشند.