با اقتصاددانان
تحلیلگر بزرگ انحصار چندجانبه
آنتوان کورنو (۱۸۷۷-۱۸۰۱) ریاضیدان، فیلسوف و اقتصاددانان فرانسوی که مدتی نیز به ریاست دانشگاه رسید، نخستین نویسندهای است که منحنی تقاضا را تعریف و شکل آن را ترسیم کرده و نیز نخستین نویسنده ای است که ریاضیات عالی را در حل مسائل اقتصادی مورد استفاده قرار داده است. درواقع، با مطالعه کتاب تحقیق در اصول ریاضی نظریه ثروت که کورنو در سال ۱۸۳۸ نوشت، مشکل میتوان تاریخ انتشار آن را باور کرد که تنها ۱۵سال بعد از فوت ریکاردو و ۱۰سال قبل از انتشار کتاب اصول اقتصاد سیاسی تالیف جان استوارت میل (۱۸۴۸) بوده است. در فصل چهارم کتاب تحقیق در اصول ریاضی نظریه ثروت با عنوان «قانون تقاضا» کورنو فرض کرد که فروش کالا تابع معکوس قیمت آن است. این نظر، ارتباطی با نظریه مطلوبیت نداشت، بلکه تنها نتیجه مشاهده تصادفی اطلاعات آماری بود. به سخن دیگر، تابع تقاضای کورنو منحنی تقاضای مصرفکنندگان در قبال مقادیر فرضی که مارشال عنوان کرده بود، نیست، بلکه صرفا تابع فروش است. کورنو با در نظر گرفتن رابطه(D=F(p برای تابع فروش و (pf(p برای آنچه اکنون ما تابع درآمد کل مینامیم، حساسیت تقاضا را مطرح کرده (بدون آنکه از این اصطلاح نام ببرد) و نشان داده که افزایش قیمت کالا ممکن است درآمد کل را افزایش یا کاهش دهد، بسته به اینکه تقاضا در مقابل تغییرات قیمت انعطافپذیر یا غیرقابل انعطاف باشد.
کورنو بدون این که رقابت کال یا محدود میان تعداد زیادی فروشنده را طرح کند، بحث خود را با وضعیت انحصار شروع میکند (که در آن تنها یک فروشنده وجود دارد) و به تدریج تعداد فروشندگان را زیاد میکند. یک بنگاه انحصاری با تابع درآمد کلی به صورت (R=PF(P و تابع درآمد نهایی (M=F(P)+PF'(P مواجه است که مشتق تابع درآمد کل است. این توابع درآمد سپس با توابع هزینه کل و نهایی مقابل قرار داده میشوند. کورنو نشان میدهد که سود در صورتی به حداکثر میرسد که تولید بنگاه انحصاری در سطحی که هزینه نهایی با درآمد نهایی برابر میشود، حفظ گردد. آلفرد مارشال تجزیه و تحلیل کورنو را میپذیرد، لیکن آن را برحسب درآمد و هزینه کل بنگاه بیان میکنند. لذا، مفهوم هزینه نهایی باید بار دیگر توسط جون رابینسون و روی هارود در دهه ۱۹۳۰ کشف گردد. کورنو نه فقط نظریه انحصار را شرح و بسط داده بلکه همچنین به موضوع انحصار دوگانه نیز پرداخته است.
در اینجا نیز مثل مورد انحصار کامل فرض میکند که خریداران قیمت را تعیین میکنند و فروشندگان مقدار تولید را بر این اساس تنظیم مینمایند، لذا هریک از دو تولیدکننده، تقاضا برای محصول خود را تخمین میزند و مقدار فروش را با این فرض که تولید رقیب ثابت میماند، تعیین میکند. البته این فرض ناصحیحی است، اما چون هریک از دو تولیدکننده فوق بعدا تولید خود را با توجه به مقدار تولید دیگری تعدیل میکند، لذا هیچیک در نتیجه این تعدیلات سود بیشتری عایدش نمیشود. در این وضعیت تعادل، قیمت کالا پایینتر و مقدار تولید بیش از شرایط انحصار کامل است. کورنو سپس نشان میدهد که با افزایش تعداد تولیدکنندگان، قیمت کاهش و تولید افزایش پیدا میکند تا بالاخره به حداقل قیمت و حداکثر مقدار تولید با توجه به میزان تقاضا و سطح تکنولوژی میرسد. نیاز به گفتن ندارد که کتاب کورنو در هنگام انتشار به کلی مورد بیتوجهی قرار گرفت. او چنان مایوس شده بود که مدت ۲۵ سال اقتصاد را بوسید و کنار گذاشت و تنها در سال ۱۸۶۳ با تالیف کتاب اصول نظریه ثروت به این مبحث بازگشت. او در سال ۱۸۷۷ کتاب مروری اجمالی بر نظریههای ریاضی را تالیف و در آن تلاش کرد تا کمتر به زبان ریاضی سخن بگوید، شاید که کتاب خواننده بیشتری پیدا کند. با همه اینها، کورنو در زمان خود به خاطر کتابهایی که در ریاضیات پیشرفته و احتمالات نوشت و نیز دو مقاله فلسفی خود شهرت بسیار یافت. کورنو در سال ۱۸۰۱ در فرانسه مرکزی متولد شد. او در سال ۱۸۲۱ در دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۸۲۳ به عنوان مشاور و معلم خصوصی به خانواده مارشال سن سیر وارد شد. او درسال ۱۸۲۹ دکترای خود را گرفت و مدت کوتاهی را به عنوان مدرس در دانشگاه لیون گذراند و مشاغل والایی را در دانشگاههای گرنوبل و دیژون به دست آورد. کورنو در سال ۱۸۶۲ بازنشسته شد و در سال ۱۸۷۷درگذشت. در این زمان دیگر کورنو اقتصاددان معروفی بود. چرا که جونز، والراس و مارشال او را به رسمیت شناخته بودند.
ارسال نظر