۱- خروج ایالات متحده آمریکا ازبرجام:  برجام یک سند بین‌المللی مهم درباره مسائل اتمی ایران بود که پس از ۲۲ ماه مذاکرات فشرده در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ در وین اتریش میان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران، دولت‌های گروه ۱+۵ و نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا مورد توافق قرار گرفت و به نوعی خاتمه مناقشات چندین ساله ایران و کشورهای فوق الذکر محسوب می‌شد.خروج یکجانبه و متخلفانه آمریکا از برجام علاوه بر اینکه از منظر حقوق بین‌المللی نقض آشکار یک معاهده بین‌المللی، مسوولیت آور و موجب تضعیف حقوق بین‌الملل و ایجاد تزلزل و بی‌ثباتی در روابط بین‌الملل شده است، سبب آن شده که اولا ایرانیان اعتماد خود را درباره مذاکرات هسته‌­ای با آمریکا از دست بدهند و از مذاکره مستقیم با آن کشور خودداری کنند، ثانیا ایران با مقاومت در مقابل تحریم‌ها، مجازات‌های فلج‌کننده و فشارهای سیاسی توانست ثابت کند که آمریکا همچون گذشته فاقد بازدارندگی لازم در برابرموضوع هسته‌­ای است.

۲- خروج آمریکا از افغانستان:  آمریکا با ادعای حمایت از افغانستان در تامین امنیت و مبارزه با تروریسم به همراه کشورهای عضو ناتو، حدود دو دهه در افغانستان حضور نظامی داشته است.صرفنظر از اینکه، خروج این کشور از افغانستان ناشی از محاسبات هزینه- فایده حضور نظامی، تشدید تنش‌ها میان چین و ایالات متحده به ویژه در شرق آسیا یا هر تحلیل دیگری باشد که مجال توضیح آن در این یادداشت نیست، آنچه در حال حاضر، در این خصوص اهمیت دارد این است که با خروج نظامی آمریکا، چین و ایران به عنوان دو کشور همسایه غربی و شرقی افغانستان دارای نفوذ بیشتری خواهند شد.به ویژه ایران که دارای مشترکات فرهنگی و مذهبی فراوانی با افغانستان بوده و این سبب می‌شود تا موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در منطقه تقویت شود وحضور آمریکا در افغانستان- آنچه ایران مدت‌هاست آن را به عنوان عامل اصلی ناامنی منطقه مطرح  می‌کند- پایان یابد.

۳- پیمان آکوس (Aukus): پیمان آکوس، پیمان دفاعی- امنیتی سه جانبه‌ای است بین استرالیا، ایالات متحده آمریکا و بریتانیا که به گفته بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس «پیمانی است جهت افزایش مناسبات تجاری و روابط انگلیس با کشورهای حوزه اقیانوس هند و آرام و در واقع شناسایی این واقعیت که موازنه قدرت اقتصادی در جهان تغییر کرده است ».این پیمان اما از نگاه چین و اتحادیه اروپا ماهیت دیگری داشته چرا که چین بلافاصله پس از اعلام این پیمان توسط آمریکا، با استرالیا موضع‌گیری کرده و آن را عامل تشدید بی‌ثباتی در منطقه نامیده است.از منظردیگر جوزپ بورل، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا معتقد است که پیمان آکوس پیمانی دفاعی بین آمریکا، انگلیس و استرالیاست که بیش از پیش نیاز این اتحادیه را به یک استراتژی مشترک در منطقه آشکار می‌کند.بنابراین با توجه به این دیدگاه‌ها حداقل دو بحران نمایان می‌شود: یکی صف­‌آرایی و متحد شدن همپیمانان آکوس در برابر چین و دوم کنار گذاشته شدن فرانسه به عنوان تنها قدرت اتمی اتحادیه اروپا که در واقع به معنای منزوی کردن و به حاشیه راندن کل اتحادیه اروپا در اقیانوس آرام و هند است.در واقع می‌توان چنین استنباط کرد که به دلیل اختلافات حاصل شده چین و اتحادیه اروپا با آمریکا و انگلیس، هژمونی، انسجام و قدرت بازدارندگی جمعی غرب و آمریکا نسبت به گذشته کم فروغ شده است که این خود می‌تواند تا حدودی دست برتر ایران را در مذاکرات هسته‌ای وین آشکار سازد.

۴- عضویت ایران در سازمان شانگهای: سازمان همکاری شانگهای، سازمانی میان دولتی است که برای همکاری‌های چند جانبه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی از دل رقابت قدرت‌های بزرگ بر سر منطقه ژئوپلیتیک آسیای مرکزی با عضویت کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان در سال ۱۹۹۶ پدیدار شد که ایران نیز با توجه به نقش و جایگاهی که در منطقه آسیای مرکزی داراست پس از ۵ سال انتظار در سال ۲۰۲۱ با رای تمامی اعضا رسما به عضویت این سازمان در آمد.اگرچه این پیمان را نمی‌توان با شرایط و ویژگی‌های پیمانی مانند ورشو که در پاسخ و تقابل با ناتو شکل گرفته است یا با پیمان‌ها و سازمان‌های دیگری مثل اتحادیه اروپا، آسه آن، مرکوسور یا حتی شورای خلیج فارس مقایسه کرد، اما ورود ایران به این سازمان از چند جهت مهم است: یکی اینکه مهم‌ترین سازمان منطقه‌­ای است که پس از انقلاب اسلامی از سال ۵۷، ایران وارد آن شده است.دوم اینکه حضور ایران در این سازمان پیامی جدی به غرب و آمریکا خواهد داشت که ایران در مقابل تحریم‌ها و فشارهای وارده گزینه‌های دیگری را نیز مد نظر داشته و قادر به حضور موثر در پیمان‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود و گزینه انزواگرایی در سیاست خارجی ایران بی‌معناست و لذا آمریکا باید در اعمال فشارهای غیرمنطقی خود تجدید نظر کرده و مسیر بهبود روابط خود را بیش از این ناهموار نسازد.در واقع این هشداری به آمریکا و همچنین اروپاست تا کمتر دست به اقداماتی بزنند که ایران را مجبور به گرایش بیشتر به شرق کند.

 در پایان می‌توان چنین نتیجه گرفت که با وجود اینکه جمیع دلایل مذکور نشانه دست برتر ایران در مذاکرات وین است، اما از این نکته نیز نباید غافل شد که ایران اگرچه در این راستا وضعیت مساعدتری نسبت به گذشته  دارد و می‌تواند با به تعویق انداختن مذاکرات، توانمندی‌های فنی هسته‌­ای خود را افزایش دهد و با دست پر به میز مذاکرات بازگردد تا آمریکایی­‌ها را مجبور به اعطای امتیازات بیشتری کند، اما درعین حال وضعیت کنونی، فرصتی طلایی است تا از این طریق با احیای برجام و رفع موانع سیاسی و اقتصادی، موجب ارتقای بهره مندی مردم ایران در سطح بین‌الملل شده، با عنایت به اینکه در جهان امروز تحولات و تغییرات به سرعت اتفاق می‌افتد و همیشه تعویق و اطاله به عنوان یک امتیاز در اختیار ایران باقی نخواهد بود و به عبارتی بنا به تعبیر اوحدی: تیر فرصت در کمان جهد توست، می‌رود تیر از کمان، اندیشه کن.