پیام یک پیمان امنیتی و افغانستان
پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۱، طالبان پس از تجمع دوباره و شدید در پاکستان، مناطق وسیعی را در جنوب غربی افغانستان پس گرفته و چالش ناتو را آغاز کرد. امضای توافقنامه عقبنشینی با آمریکا در دوحه، مشوق طالبان شد تا از مزیت خود استفاده کرده و جنگ ۲۰ساله را پایان دهند. طالبان با حمایت سازمان اطلاعات پاکستان (ISI)، با خروج نیروهای باقیمانده ایالات متحده از افغانستان به موفقیتهای زودهنگام دست یافتند. تا اوت۲۰۲۱، طالبان همه شهرهای بزرگ افغانستان و در نهایت کابل را فتح کرد. تا ماه سپتامبر، آنها پس از تصرف دره کوهستانی پنجشیر، جایی که جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود قول داده بود به مبارزه با طالبان ادامه خواهد داد، کل کشور را تحت کنترل خود درآوردند.
در کمتر از یک ماه بعد از سقوط کابل، رئیس جمهور آمریکا جو بایدن، نخست وزیر بریتانیا بوریس جانسون و نخست وزیر استرالیا اسکات موریسون، همکاری امنیتی سهجانبهای به نام AUKUS برای مقابله با چین راهاندازی کردند. پیمان AUKUS استرالیا را قادر میسازد تا زیردریاییهای هستهای خود را که در آدلاید ساخته خواهد شد گسترش دهد و کانبرا را به هفتمین کشور جهان که زیردریاییهای خود را توسط رآکتورهای هستهای هدایت میکنند، تبدیل سازد. هدف اصلی این پیمان سهجانبه، مهار تهدید ناشی از افزایش اهرم چین در منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام و بلندپروازیهای جهانی آن است. جای تعجب نیست که تشکیل AUKUS منجر به تشدید تنشهای مناطق اقیانوس هند و اقیانوس آرام به ویژه در تایوان، دریای چین جنوبی و شرق اقیانوس هند شد.
در نگاه اول به نظر میرسد تحولات موجود در افغانستان و استرالیا رویدادهای غیرمرتبطی هستند. یکی در کوههای هندوکش و دیگری ۹۵۰۰ کیلومتر دورتر، در میانه آبهای هند و اقیانوس آرام قرار داشت. با وجود این، در چارچوب وسیعتری، این دو رویداد در مرکز رقابت چین و ایالات متحده به هم مرتبط هستند، معیارهای استراتژی جدیدی را تشکیل میدهند که تعبیر من از آن «کمربند را رها کن، جاده را زیر فشار قرار بده» است. بهطور خلاصه، جبهه اصلی جنگ زیرساختی چین و آمریکا حاشیه اقیانوس هند و آرام است، در حالی که مرکز اوراسیا به نیروهای متزلزلساز منطقه واگذار میشود.
تاسیس AUKUS این واقعیت را تایید میکند که سنگ بنای استراتژی واشنگتن برای مهار چین در منطقه اقیانوس هند و آرام قرار دارد. بنابراین، توجه ایالات متحده به موقعیتهای جغرافیایی در مرکز اوراسیا تنزل مییابد - اما این بخشی از برنامه است. عدم اراده یا توانایی ایالات متحده برای ادامه حضور خود در اوراسیا ممکن است عمدا با ایجاد خلأ قدرت تهدیدآمیز، ثبات کمربند را مختل کند. خروج سریع آمریکا از افغانستان و توانمندسازی طالبان به دنبال آن میتواند پروژههای زمینی چین در آسیای مرکزی، پاکستان و حتی سین کیانگ را بیثبات کند. اگرچه عقبنشینی و هرج و مرج ناشی از جنگ در افغانستان تاثیر منفی بر وضعیت فعلی بایدن داشته است، اما از خلأ ژئوپلیتیک در افغانستان پس از خروج آمریکا میتوان برای ایجاد تعادل بین مسکو، پکن و حتی تهران استفاده کرد که اکنون باید با توانمندسازی افراطگرایان اسلامی در آسیای مرکزی و غربی مقابله کنند.
با وجود تحولات ظاهرا ناگهانی دو ماه گذشته، این روند در رقابت جهانی چیز جدیدی نیست. پس از تقریبا ۱۰ سال وقفه، گفتوگوی امنیتی چهارجانبه، که به Quad نیز معروف است، در آگوست ۲۰۱۷ بهطور رسمی از سر گرفته شد تا بتواند قدرت دریایی پکن در دریای چین جنوبی و اقیانوس هند را در بر بگیرد. Quad که در ابتدا در سال ۲۰۰۷ تاسیس شد، شامل استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده بود که خبر از تشکیل ناتو آسیایی برای مقابله با سازمان همکاری شانگهای (SCO) میداد. وقتی کره جنوبی، نیوزیلند و ویتنام در مارس ۲۰۲۰ به جلسات ملحق شدند، حتی درباره Quad Plus نیز سر و صدا شد. رزمایش مالابار که هرساله توسط هند میزبانی میشود، تجلی اصلی اجزای نظامی آن است. رهبران استرالیا، هند، ژاپن و ایالات متحده در بیانیه مشترک ۲۰۲۱ درباره «روح چهارگانه» در سال ۲۰۲۱ «چشمانداز مشترکشان برای هند و اقیانوس آرام آزاد و باز» (FOIP) و «بر اساس قوانین نظم دریایی در دریای شرق و جنوب چین» را برای مقابله با تهدید دریایی چین مشخص کردند. این پیشرفت همزمان با توجه استراتژیک روزافزون اتحادیه اروپا به منطقه اقیانوس هند و آرام بود زیرا فرانسه، آلمان و بریتانیا همکاری خود را با گفتوگوی Quad Plus تسریع کرده بودند. در این میان، پیمان AUKUS چهارگانه مکملی برای مقابله با نفوذ فزاینده چین در اقیانوس هند و آرام است.
اگرچه AUKUS و Quad هر دو توانمندی و قدرت فناوری نظامی را نشان میدهند، اما از تناسب اساسی برخوردار نیستند. ابتکار کمربند و جاده مهمترین استراتژی ژئواقتصادی پکن برای به چالش کشیدن تسلط ایالات متحده در سراسر جهان است، در حالی که Quad و AUKUS ابزارهای ژئواستراتژیک و نظامی در مقابله با چین در منطقه اقیانوس هند و آرام هستند. به عبارت دیگر، بین نیروی تهدیدکننده و نیروی بازدارنده یک فاصله استراتژیک وجود دارد. این شکاف تناسبی بود که دولت بایدن را مجبور به راهاندازی نیروی متقابل ژئواقتصادی خاصی در برابر کمربند و جاده کرد: جهان را بهتر بسازید، یا B۳W؛ که در ماه ژوئن در اجلاس G-۷ در کورنوال انگلستان اعلام شد.
B۳W با رهبری ایالات متحده قصد دارد با سرمایهگذاری گسترده در توسعه زیرساختی کشورهای در حال توسعه تا سال ۲۰۳۵ از اهرم جهانی چین جلوگیری کند. این طرح قرار است حدود ۴۰ تریلیون دلار، عمدتا از بخش خصوصی، به کشورهای با درآمد کم و متوسط، از آمریکای لاتین و کارائیب تا آفریقا و آسیا ارائه دهد. پروژههای B۳W که بر اساس استانداردها و اصول شبکه نقطه آبی (BDN) پیش برده میشوند، متعهد میشوند که بر چندین حوزه، به ویژه آب و هوا، امنیت بهداشت و سلامت، فناوری دیجیتال و برابری جنسیتی و برابری تمرکز کنند. محدوده جهانی B۳W شرکای G-۷ خود را با جهتگیریهای جغرافیایی مختلف مجهز میکند تا کشورهای خاص با درآمد پایین و متوسط را در سراسر جهان هدف قرار دهد. در حالی که ایالات متحده بر اقیانوس هند و آرام تمرکز دارد، ژاپن و اتحادیه اروپا به ترتیب بر جنوب شرقی آسیا و بالکان تمرکز خواهند کرد، همه اینها با هدف مقابله با نفوذ جهانی چین است. رقابت آینده بین B۳W، که اکنون توسط Quad و AUKUS پشتیبانی میشود و BRI چینی مقدمهای برای جنگ زیرساختی چین و ایالات متحده است.
B۳W فقط یک واکنش مالی ایالات متحده به بلندپروازی های اقتصادی چین نیست؛ بلکه یک تلاش استراتژیک برای تغییر آرایش ژئوپلیتیکی در حال رشد اوراسیای بزرگ و آبهای ساحلی آن با ایجاد یک مدل توسعه جدید است. به عبارت دیگر، ایالات متحده در حال راهاندازی یک نیروی زمینی اقتصادی علیه BRI چین است تا با بسیج شرکتهای خصوصی و متحدانش در سرمایهگذاریهای گسترده زیرساختی برای کنترل کریدورهای BRI، به اهداف بزرگ ژئوپلیتیکی خود دست یابد. جنگ زیرساختی جدید راه و مسیر نبرد ژئوپلیتیک بین چین و ایالات متحده برای تسلط بر جهان در قرن ۲۱ را تعیین خواهد کرد. در سوی دیگر معادله قدرت جهانی، چین بازارهای آسیای مرکزی را با موفقیت کنترل کرده است و از اصول «توازن مثبت» خود در بین همه طرفهای غرب آسیا پیروی میکند، زیرا گسترش همکاری با پکن تنها موضوعی است که همه قدرتهای منطقه میتوانند درباره آن توافق کنند. رشد چشمگیر اقتصادی چین و ثبات داخلی، توجه سیستمهای غیر دموکراتیک سیاسی را در منطقه به خود جلب کرده است. پکن با شیخنشینهای خلیج فارس، اسرائیل، ایران و ترکیه همزمان روابط اقتصادی نزدیک برقرار کرده است. با این حال، سیاست موفق پکن در تقویت ارتباط خود با غرب آسیا از طریق آسیای مرکزی ممکن است با تهدیدهای ناشی از افغانستان مختل شود. خروج ایالات متحده از افغانستان باعث ایجاد بیثباتی در کمربند زمینی میشود در حالی که فشار زیادی از سوی Quad و در حال حاضر AUKUS با راه دریایی مقابله میکند. جهان در آستانه رقابت بینالمللی چین و آمریکا قرار دارد. تحولات منطقهای، مانند AUKUS و تحولات داخلی، مانند تصرف کابل توسط طالبان، هر دو عناصر مهم در صفحه شطرنج بزرگ بین ایالات متحده و چین خواهند بود. اکنون که گرد و خاک در کابل به پا شده است، میتوان دید که چگونه افزایش قدرت طالبان با پیمان سهجانبه AUKUS مرتبط است. هر دو نقطه عطفی برای مرحله جدیدی در رقابت چین و آمریکا هستند: کمربند را رها کنید، جاده را تحت فشار قرار دهید.
منبع: مجله دیپلمات