به گزارش جماران، صالحی در مقدمه این کتاب با اشاره به اهمیت برهه تاریخی آغاز پرونده هسته‌ای علیه کشورمان می‌نویسد: «شاید برای نخستین‌بار یک هم‌آوایی جمعی میان قدرت‌های بزرگ و مجامع تخصصی و فنی جهان علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت که در قالب خبرپردازی منافقانه نزد رسانه‌های غربی تصویری نامطمئن و ابهام‌آمیز را از فعالیت‌های علمی و فنی دانشمندان ایرانی برسازند و به این‌گونه ایران را از حقوق حقّه خود طبق معاهده ان.‌پی.‌تی محروم کنند.» وی در بخش دیگری از مقدمه با اشاره به تجربه کم بخشی از کارگزاران و مسوولان جمهوری اسلامی ایران درباره دقایق و جزئیات فنی موضوع هسته‌ای می‌نویسد: «کشور... ممکن بود با کوچک‌ترین اشتباهی با سرنوشتی مشابه عراق-که با همین موضوع و ابزار از پای درآمد-مواجه شود.» رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و نماینده اسبق کشورمان نزد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌نویسد: «آنچه طی سال‌های ۱۳۸۳-۱۳۸۲ خورشیدی، با طرح مباحث پرونده فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران روی داد، این آگاهی را دوچندان ساخت که ارتباطات میان بخشی برای اجتناب از درگیر شدن کشور با بحران و آسیب به منافع ملی، امری الزام‌آور است.» صالحی با اشاره به شروع این بحران از نشست خبری منافقین در مرداد ۱۳۸۱ و انتشار بولتنی که طی آن ادعا‌هایی مبنی بر «تلاش ایران برای دستیابی به جنگ‌افزار هسته‌ای» مطرح شد، تاکید می‌کند: «بعد‌ها مشخص شد که متن آن توسط سازمان‌های اطلاعاتی غربی در اختیار آنها گذاشته شده است.»  صالحی در بخش دیگری از این فصل تاکید می‌کند: «با وجود فضای تبلیغاتی گسترده این حرکت گروهک منافقین، باید به این نکته توجه داشت که ایران به هیچ‌وجه قصد انجام فعالیت مخفیانه را مدنظر نداشت، زیرا از تاسیسات غنی‌سازی نطنز گرفته تا مجتمع آب سنگین اراک یا کارخانه تبدیل اورانیوم در اصفهان، هیچ کدام تاسیسات کوچکی نبودند که بتوان آنها را در دالان یا زیرزمینی مخفی کرد که از انظار دور نگه داشته شوند.»  صالحی در پایان این کتاب می‌نویسد: «در مجموع باید این حقیقت را پذیرفت که غرب به سادگی حاضر به پذیرش ایرانی با ظرفیت کامل فنی هسته‌ای، شامل غنی‌سازی اورانیوم و چرخه سوخت هسته‌ای نخواهد بود مگر در شرایطی خاص و استثنایی که تنها زمانی میسر خواهد بود که به طریقی این موضوع در یک دستور کار گسترده سیاسی قرار گیرد.»