اصلاحات بازار در هند
درس های بزرگ شبه قاره
اولین اقدامات سینگ پایان دادن به محدودیتهای بوروکراتیک فلجکننده برای تجارت و سرمایهگذاری بینالمللی بود. ناگهان به بنگاههای اقتصادی اجازه دنبال کردن فعالیتهای سودآور داده شد. دولت موانع تعرفهای را کاهش و به سهمیههای وارداتی هزاران کالا خاتمه داد. غیر اقتصاددانان وحشت داشتند که این اقدامات فقط در را به سیل واردات بگشاید و تولیدکنندگان هندی را در دریایی از واردات ارزان قیمت غرق نماید. آنها درک نمیکردند که با آزادسازی واردات، دولت در عین حال صادرات را هم تشویق مینماید. حالا تولیدکنندگان هندی میتوانستند کالاهای سرمایهای و واسطهای را به قیمتهای قابل رقابت در بازارهای جهانی خریداری کنند و به تبع آن بتوانند کالاهای ساخته شدهشان را به قیمتهای پایینتر در آن بازارها به فروش رسانند. خیلی آرام و بعد به تدریج، دولت برای سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در هند تسهیلاتی فراهم کرد. به منظور تشویق سرمایهگذاران خارجی، دولت صدور موافقتنامههای لازم،درصد سهام خارجیها در شرکتها و آن رشته از بخشهایی را که خارجیها میتوانستند سرمایهگذاری نمایند، آزاد اعلام کرد. جفری ساکس
آغاز اصلاحات
بنابراین شاید عجیب نبود که هنگام ورود من به هند اواسط سال ۱۹۹۴، فقط سه سال پس از این تغییرات اساسی که هند خود را از باقی ماندههای بحران مالی خلاص میکرد، اقتصاددانان آکادمیک هنوز بدبین باشند. چطور ممکن بود هند بتواند در بازار جهانی به رقابت بپردازد؟ چطور هند میتوانست از تسلط یک کمپانی هند شرقی جدید بپرهیزد؟ دیدگاه من که رشد صادرات هند اجتنابناپذیر است با هشدارهای مکرری روبهرو میشد که «هند متفاوت است». مرتب میپرسیدند که هند در کدام بخشها میتواند به رقابت بپردازد. خدا را شکر که بازارها این حق انتخاب را داشتند و نه من! من احتمالا روی تولیدات کاربر مثل کفش، اسباب بازی، پوشاک، ابزار الکترونیکی، درست مثل چین، شرطبندی میکردم. در حالی که آن بخشها دستاوردهای نسبتا خوبی داشتند، مقدر نبود که طی دهه اول اصلاحات موتور رشد هند باشند. در برابر شگفتی جهانی، هند قطب فعالیت صادراتی بخش خدمات در زمینه فناوری اطلاعات در مقیاس وسیع شد.
اواسط دهه ۱۹۹۰ که مایکروسافت حاکمیت خود را در نرمافزار کامپیوتری تثبیت نمود و اینترنت به عنوان ابزار انقلابی فعالیت تجاری و نیز آموزشی و سرگرمیبه بازار عرضه شد، حضور بسیاری از مهندسان هندی در رشته نرمافزار به تدریج آشکار شد. «سیلیکان ولی»، مرکز انقلاب آیتی، مملو از هندیهای با تحصیلات و انگیزه بالا بود. شرکتهای کوچک هندی با مدیریت هندی در زمینه آیتی به سرعت به شرکتهای بزرگی تبدیل شدند که در آن صنعت از اهمیت ویژهای برخوردار بودند، از جمله سایکامور و اینفوسیس . خود مایکروسافت هم روی مهندسان نرمافزار هندی که همان موقع هم در شرکت وزنهای محسوب میشدند و نیز در هند، به عنوان محلی برای نوشتن نرمافزار، اغلب در بالاترین سطح، سرمایهگذاری سنگینی کرد.
عواملی که توانایی هند را در رقابت مؤثر در صنعت آیتی نشان دهد، به طور روزافزونی آشکارتر میشد. اولا، هند بیش از یک نسل سرمایهگذاران و مهندسان درجه یکی را در آموزشگاههای تکنولوژی هند که مجموعهای از هفت دانشگاه شناخته شده در سطح جهانی است، تربیت کرده بود. به دلیل اقتصاد نسبتا راکد هند، فارغالتحصیلان آیتی در سطح وسیعی به ایالاتمتحده مهاجرت نمودند. اواسط دهه ۱۹۹۰، آنها دیگر رهبران اقتصادی نسل خود بودند که پستهای مدیریتی را در مایکروسافت، مککینزی اند کمپانی، سیتی گروپ، تعداد بیشماری بانکهای سرمایهگذاری، شرکتهای آیتی و سایر شرکتهای عمده بینالمللی اشغال کرده بودند.
ثانیا، بسیاری از این هندیهای خارج از کشور روابط بازرگانی با داخل برقرار کرده بودند، روندی که به واسطه فناوری جدید اطلاعاتی تسهیل میشد. چندین دهه انسداد اقتصادی و رشد بطئی، عملا ساختار زیربنایی هند را به ویژه در رابطه با صادرات، در شرایط نسبتا فرتوتی نگه داشته بود. تسهیلات بنادر پرازدحام بود، بد اداره میشد و به سختی قابل دسترسی بود. جادهها پر از چاله و سوراخهایی بود که شاسی اتومبیلها را داغان میکرد. اما انقلاب آیتی به معنای صادرات اطلاعات، از طریق ارتباطات ماهوارهای اواسط دهه ۱۹۹۰ و کابلهای فیبر نوری چند سال بعد بود که میتوانست موانع جادهای و بندری را پشتسر بگذارد. یک بشقاب ماهواره روی بام ساختمان، تمام چیزی بود که برای تماس تقریبا لحظهای با آن سر دنیا نیاز بود.
در سال ۱۹۹۴، اولین دیدارم را از یکی از این عملیات پشت جبههای «آفشور» به عمل آوردم، دیداری که پس از آن بارها تکرار شده است. ما از «سانتاکروز الکترونیکس اکسپورت پراسسینگ زون» در بمبئی و دفتر سوئیس ایر بازدید میکردیم. زنان جوان در صفهای پشت هم مشغول ردیف کردن کارتهای عبور هواپیما و فرمهای مطالبه مسافران با تعداد پرواز زیاد بودند و اطلاعات مربوط به میزان پاداش طول سفر مسافران در ماه گذشته را وارد کامپیوتر میکردند. سوئیس ایر فقط اطلاعات را در زوریخ و ژنو جمعآوری میکرد و با پرواز سوئیس ایر به هند میفرستاد و با کسری از هزینهای که باید در سوئیس میپرداخت، اطلاعات در این دفتر وارد کامپیوتر میشد. اطلاعات روی برگهای تفکیکی وارد میشد و از طریق خط اختصاصی ماهوارهای به مرکز شرکت در اروپا برمیگشت. اواخر دهه ۱۹۹۰، مراکز عملیات آیتی در هند واقع در شهرهای بنگالور، چنای، حیدرآباد و بمبئی به محل فعالیت برای شرکتهای بزرگی که به دنبال مهندسی نرمافزار، خدمات انتقال اطلاعات، گرافیک کامپیوتری، تکمیل عملیات پشت جبههای، طراحی به کمک کامپیوتر و دههاهزار نوع فعالیتهای دیگر مبتنی بر آیتی بودند، تبدیل شده بود.
روشن بود که از نظر اصلاحات اقتصادی، هند در سطح بینالمللی رقابت پذیر است. جهش سریع صادرات، گرچه در آغاز در زمینه خدمات بود، برخلاف انتظار بسیاری از ما که بخش تولیدات را مقدم میدانستیم، موجب سریعترین رشد اقتصادی در تاریخ هند شد. این وحشت که موجی از شرکتهای چندملیتی هند را فتح کنند، دیگر مسخره به نظر میرسید. بالعکس، موقعیت فوقالعاده هند در جذب قراردادهای «آت سورسینگ» ایالات متحده به یک مساله سیاسی در آن کشور بدلشده بود، با این اتهام بیاساس که هند به طور غیرمنصفانه مشاغل را از چنگ آمریکاییها در میآورد. سرمایهگذاران کشور فرصت را مغتنم شمرده با استفاده از نیروهای جهانی شدن قصد داشتند فاصله تکنولوژیک با اقتصادهای بزرگ جهان را از بین ببرند، و در این کار موفق بودند.
بنابراین، در نتیجه اصلاحات، روند نرخ رشد هند صعود دیگری را به دنبال داشت. اگر با دید دراز مدت به رشد هند در قرن بیستم نگاه شود، چهار مرحله را طی کرده است: رشد پایین تحت سلطه حاکمیت بریتانیا (۴۷-۱۹۰۰)، رشد پایین طی دوران حاکمیت نهرو (۷۰- ۱۹۴۷)، رشد سریعتر با ظهور انقلاب سبز (۹۱- ۱۹۷۰) و رشد پایای بالا با آزادسازی بازار در دهه ۱۹۹۰ (۲۰۰۰-۱۹۹۱).
وحشت از جهانیشدن عمدتا کنار گذاشته شد، اما دلایلی وجود دارد که هند نسبت به سیاست شرکتهای چند ملیتی هشیار بماند. یکی از نمونههای مشخص آن در یکی از بازدیدهایم به دهلی در پایان دوره دوم ریاستجمهوری کلینتون پیش آمد. سفیر ایالاتمتحده در هند از من دعوت کرد تا یکی دو روز پیش از ملاقات نخستوزیر هند با او دیداری داشته باشم. سفیر در چشمان من خیره شد و گفت، «خواهش میکنم دوستانتان را وادار کنید دعوایشان را با «انرون» حل کنند». اشاره او به یک عدم توافق تجاری دامنهدار بین این شرکت آمریکایی و ایالت ماهاراشترا در رابطه با قیمتگذاری برق در تاسیسات ساخته شده توسط انرون بود. «اگر این دعوا را حل نکنند، موقعیت هند را با بسیاری از شرکتهای دیگر آمریکایی به خطر میاندازند». من همیشه از چنین پشتیبانی بیقید و شرط یک مقام ارشد آمریکایی به نفع یک شرکت آمریکایی منزجر بودهام و به ویژه حالا که انرون به نمونه سوءاستفاده بدل شده این عمل را بیشتر تقبیح میکنم.
چالشهای اقتصادی هند
در سال ۱۹۹۴ هند با چهار چالش اساسی روبهرو بود، و یک دهه بعد هم، گرچه نه به آن شدت، ولی با همان مشکلات روبهرو است. اول، اصلاحات باید توسعه پیدا میکرد.
آزاد سازی آغاز شده بود، اما بخشهای کلیدی اقتصاد هند به واسطه سیستمهایی که نیم قرن پیش برقرار شده بود همچنان ناتوان بودند. دوم، لازم بود هند در زیرسازیهای اساسی سرمایهگذاری سنگین نماید، جادهسازی، بنادر، نیروگاه، آب و مسائل بهداشتی، مخابرات تا هزینههای تولید را کاهش دهد و ادغام داخلی هند ونیز در بازارهای جهانی را عمیقتر سازد. سوم، هند باید در بهداشت و آموزش مردم خود بیشتر سرمایهگذاری میکرد، به ویژه برای طبقات پایین تر و مطرودها که با محرومیت اجتماعی مدام مواجه بودند. چهارم، هند باید راهی برای تامین وجوه لازم برای زیرساختها و سرمایهگذاریهای اجتماعی پیدا میکرد، چرا که در سال ۱۹۹۴ بودجه در وضعیت خطرناکی قرار داشت و هم در سطح حکومت مرکزی و هم در سطح ایالتی با کسر بودجه سنگین مواجه بود.
به دنبال بازدید سال ۱۹۹۴، گزارش مفصلی در رابطه با این چالشها از خود باقی گذاشتم. این کار به نوبه خود، به بحثهای فشرده بیشتر با دولت و آکادمیسینها منجر شد. در سال ۱۹۹۶، همکارم نیروپام وجپای و من به عنوان مشاور دولت مرکزی و نیز تامیل نادو، ایالت به سرعت در حال رشد جنوب شرقی هند، انتخاب شدیم. ما این رضایتخاطر را داشتهایم که بسیاری از پیشنهادهایمان در سالهای اخیر به مرحله اجرا درآمده است. بحث اصلی ما این بوده که در صورت تعمیق و وسعت بخشیدن به اصلاحات، هند هم میتواند به همان نرخ رشدی که در چین دیده شده دست یابد. وقایع بعدی ای که اتفاق افتاد عقیده ما را تایید نمود. نرخ رشد هند در سال ۲۰۰۴ حدود ۷درصد در سال بود که نزدیک به نرخ رشد چین است. نتایج مطلوبی در کاهش فقر شدید نیز مشاهده میشد. در مقیاس ملی، نرخ فقر از ۴۲ درصد جمعیت در سال ۱۹۹۰ به رقم تخمینی ۳۵ درصد در سال ۲۰۰۱ کاهش یافت.
ترقی صادرات هند عمیق تر شده و از عملیات سنتی آیتی (نرمافزار اولیه، انتقال اطلاعات، مرکز صحبت تلفنی) به انجام عملیات تجاری (بیپیاو) بسیار پیچیده تبدیلشده است. شرکتهای آمریکایی و اروپایی در بخشهای بهداشت، بیمه و بانکداری، برای کاهش هزینههایشان، به طور روزافزونی به «بیپیاو» روی میآورند. رشد صادرات بهآیتی محدود نمیشود. یکی از فعالترین بخشهای جدید، صادرات قطعات اتومبیل است که بسیاری از تولیدکنندگان عمده اتومبیل در جهان هند را انتخاب میکنند. در حال حاضر، قطعات در هند تولید و به کارخانههای مونتاژ در سراسر جهان حمل میشود. هند هنوز به عمق و وسعت مدرنیزه کردن اقتصادی چین نرسیده است، اما راحت میتوان آنچه را که تاکنون انجام شده، نادیده گرفت. وضعیت چین به مانند موتور اصلاحاتی یکدست و هموار به نظر میرسد، اما به عمق که برویم، با فشارهای قدرتمند برخوردهای قومی، نابرابریهای منطقهای، مهاجرتهای عظیم و فساد در سطح وسیع مواجه میشویم. در هند هیچ چیز پنهان نیست. سیاستها کاملا آشکار است. همه روزه، یک بازدید کننده انگلیسی زبان به یک دوجین روزنامه دسترسی دارد که همه شان انتقادات شدید سیاسی و نیز داستانهای موحش جنایی را بازگو میکنند. در هر ماه، به نظر میرسد که یکی از حکومتهای ایالتی قدرت را از دست خواهد داد یا دولت ائتلاف ملی شکننده است. تمام مدت بحران سیاسی وجود دارد و با این وجود هند به جلو پیش میرود. تمام دولتهای ائتلافی از سال ۱۹۹۱ تاکنون (که پنج دولت بوده اند) روند اصلاحات را تایید کرده و پیش برده اند. هندیها کشورشان را به فیل آسیایی تشبیه کرده اند که سلانهسلانه و سنگین با سروصدا از جنگل عبور میکند، در مقابل ببر آسیایی که کنایه از همسایههای هند در آسیایشرقی است.
یک دهه توسعه
در سال ۲۰۰۰، اصلاحات آنقدر پیش رفته بودند که نیروپام وجپای و من بتوانیم به نخستوزیر، وجپای، پیشنهاد بالابردن اهداف را در دهه بعد بدهیم. ما به نخستوزیر توصیه کردیم که ده سال آینده را دهه توسعه اعلام نماید و طی این مدت هند درآمد سرانهاش را به دو برابر افزایش داده و در باسوادی، آموزش، بهداشت و زیرساختهای اساسی به پیشرفت غیرمنتظره دست یابد. دوبرابر کردن درآمد سرانه طی ده سال، همان طور که ژاپن در دهه ۱۹۶۰، کره در دهه ۱۹۷۰ و چین در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به آن دست یافتند، نیازمند نرخ رشد متوسط ۷درصد طی دهسال میباشد، نرخ رشدی که معتقد بودیم برای هند قابل دسترسی است. زمانی که نخستوزیر در ۱۵ آگوست ۲۰۰۰ این اهداف را در پیامش به ملت اعلام نمود، مسرور شدیم. دستیابی به حداقل ۸درصد رشد اقتصادی (و در نتیجه حدود ۷درصد رشد سرانه) نهایتا توسط کمیسیون برنامهریزی هند صحه گذاشته شد.
بهرغم رشد اقتصادی سریع طی سالهای ۳-۲۰۰۱، انتخابات بهار ۲۰۰۴ دولت وجپای را از قدرت بیرون راند. نتیجه بسیار حیرتآور بود و منعکسکننده آرای زیادی برای تغییر از جانب روستاییان هند بود که تا حدی نشاندهنده عوامل کوتاهمدت بود. خشکسالی همهگیر سال ۲۰۰۳ بسیاری از جوامع کشاورزی را گرسنه و از نظر مالی در تنگنا قرار داده بود، گرچه جلوی قحطی سراسری به آسانی گرفته شده بود. اما عواقبش عمیقتر بود. شواهد نشان میداد که رشد اقتصادی هند شهری بوده و در سالهای اخیر فاصله استاندارد زندگی شهری و روستایی بیشتر شده بود. مطالعات نیروپام وجپای و من دال بر این بود که نرخ شهریسازی در سطح دولتی قویترین نشاندهنده نرخ رشد نسبی بین ایالتهای هند بود و در سال ۱۹۸۱ بیشترین ایالاتی که شهری کردن را پیش برده بودند، مناطقی بودند که سریعترین رشد را داشتند.
پرواضح است که آن قسمتهایی که شهری کردن را پیش بردهاند سریعترین رشد را داشتهاند، که تعجبآور هم نیست. در دهه ۱۹۷۰، انقلاب سبز بیشترین تاثیر را در بالابردن درآمد روستایی گذاشت، در حالی که از آن زمان به بعد رشد اقتصادی در زمینه صنعت شهری آیتی و همچنین تولیدات شهری بوده است. در انتخابات ۲۰۰۴، بخش روستایی میگفت که دیگر کافی است و مناطق روستایی باید سهم بیشتری از رشد سریع هند داشته باشند.
با به قدرت رسیدن مانموهان سینگ، سیاستهای دولت به نحوی در حال تغییر است که کمبودهای رشد روستایی را جبران نماید. برخورد اولیه که معتقدم بسیار ارزشمند است، افزایش سرمایهگذاری دولتی در مناطق روستایی است تا هر روستا در هند به زودی از مزایای زیرساختهای اساسی و خدمات اجتماعی بهرهمند باشد. دولت با شهامت شعار «برق برای همه» و همچنین خدمات بهداشتی اولیه و آب آشامیدنی سالم برای همه را اعلام داشته است. به زبان هندی، اینها صرف شعارهای عامهپسند نیستند. اینها اهداف دست یافتنی هستند و اساس و پایه سرمایهگذاریهای مورد نیاز را تشکیل میدهند. آنها تا عمق هر یک از تقسیمات اجتماعی پیش میروند تا دولت را متعهد نمایند که هر هندی و نه فقط طبقات بالای اجتماع، از مزایای خدماتاجتماعی اولیه و زیرساختهای اساسی بهرهمند شود. تعهدات جدید دولت بخش ضروری یک دهه توسعه موفقیتآمیز و حتی بیش از آن، جهت فرار تاریخی هند از فقر میباشد. وزیر دارایی، پیچیدامبارام، سخنرانی سال ۲۰۰۴ خود را در رابطه با بودجه با این تعهد الهام بخش خاتمه داد:
کشورهای جهان، ازجمله هند، اهداف توسعه هزاره را برای خود پایه گذاشتهاند. وعده ملاقات ما با سرنوشت، نه پایان هزاره، که سال ۲۰۱۵ است. آیا ما بهاین اهداف میرسیم؟ با ما است که در ده سال باقی مانده سرنوشت خود را شکل دهیم. پیشرفت همیشه خطی نیست و اجتنابناپذیر هم نیست. دو هزار سال پیش «سن تیروالووار» گفته است:
«حاکمان خوب به اصول اخلاقی پایبند هستند، جنایتی مرتکب مشو و در جاده شهامت و عزت گام بردار».
اگر ما اندیشه و علاقه شدید را در مدیریت خود وارد نماییم و در راه عزت و شهامت گام برداریم، میتوانیم به آنچه میخواهیم برسیم و این قرن، قرن هند خواهد بود.
درسهایی از هند
حق با چیدامبارام، وزیر دارایی، است. همانند چین، قرن بیستویکم احتمالا دورانی است که قرنها افت اقتصادی هند به طور قابل ملاحظهای معکوس خواهد شد. من چنین پیشبینی خوشبینانهای را از اوایل دهه ۱۹۹۰ کردهام و وقایع نشان دادهاند که درست بوده است. بحثهای بدبینانهای که اولین بار در دهه ۱۹۷۰ خواندم و مجددا در نیمه اول دهه ۱۹۹۰ تکرار آن را شنیدم که هند به خاطر فرهنگ، تاریخ یا ژئوپولیتیک محکوم به فقر مدام میباشد اشتباه است. برخلافنظر بدبینها، هند نرخ رشد جبرانناپذیر «هندو» نداشت. انقلاب سبز و سپس اصلاحات بازار رشد آرام دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ را کنار گذاشت. حتی خشکی غیرقابلانعطاف عمیق «کاستی» که مانع تحرک اجتماعی بوده و قسمت بزرگی از جمعیت هند را از بهداشت، تغذیه و آموزش مناسب باز داشته، به نظر میرسد که در مقابل نیروهای قدرتمند اقتصادی و سیاسی در حال نرمشدن هستند. به موازات توسعه اقتصادی و شهری شدن روزافزون هند، بسیاری از تمایزات «کاستی» که هنوز در روستاها بزرگ جلوه میکند، در بازار کار شهری به سرعت در حال از بین رفتن است. همینطور سلسله مراتب قدیمیاجتماعی که توسط دموکراسی رو به نابودی است. اواسط سال ۲۰۰۴، «یک نفر، یک رای» که به واسطه آن روستاها با صدای بلند و واضح اعلام کردند سهم بیشتری از سرمایهگذاریهای عمومیمیخواهند، صحنه سیاسی را تغییر داده است. همچنین هند در مورد قدرتمندی تقسیم کار بینالمللی و اینکه چگونه در واکنش به امکانات تکنولوژیک تغییر مییابد، درس بزرگی به دنیا داده است. بیست و پنج سال پیش، چه کسی میتوانست تصور نماید که هند فقرزده در دهه ۱۹۹۰ از طریق خدمات اطلاعاتی پیشرفته در اقتصاد جهانی شکوفا شود؟ هیچکس. امکانات تکنولوژیکی برنامهریزی نرمافزاری از طریق اینترنت، اجرای عملیات تجاری خارج از کشور، انتقال اطلاعات از راه دور و اجرای بسیاری صنایع آیتی دیگر حتی به مرحله تصور هم نرسیده بود. بارها به طور دست اول، دیدم که چگونه قابلیت هند برای استفاده از امکانات جدید آیتی نتیجه سرمایهگذاری درازمدت در آموزش دانشگاهی، به ویژه در موسسات تکنولوژی هند، بوده است. اینها مرکز فعالیت صنایع جدیدالتاسیس مبتنی بر آیتی بودهاند. در سفرهایم به نقاط مختلف هند به دانشمندان برجستهای برخوردهام که به واسطه آموزش بینظیر و دهها سال تحقیق و تتبع، نقش مهمی را در توسعه اقتصادی هند ایفا میکنند. تنوع جغرافیایی هند نیز درک مرا از اینکه چگونه محیط فیزیکی به شکل دادن فعالیت اقتصادی کمک میکند، عمیق تر کرد. انقلاب سبز هند در یک دوره کوتاه در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به توسعه روستایی منجر شد که در آن ایالت انقلاب سبز پنجاب رشدیابندهترین و ثروتمندترین ایالت هند شناخته شد. اما عمر این مرحله از رشد روستایی نسبتا کوتاه بود. از دهه ۱۹۸۰ و به ویژه از دهه ۱۹۹۰، رشد سریع مربوط به کارخانه ها و خدمات شهری بوده و در نتیجه، شهرهای بندری بزرگ مثل بمبئی، کلکاتا (کلکته سابق) و چنای ستارگان رشد اقتصادی بوده اند. قسمتهای داخلی تر، به ویژه دشتهای گنگ عقب ماندهاند، همان طور که سرزمینهای غربی چین از استانهای ساحلی عقب ماندهاند. جغرافیای باران، درجه حرارت، خاک، منابع طبیعی و بیماریهایی که به همراه دارد، به انواع و اقسام حیل روی توسعه منطقهای هند، از طریق بیماریهای بومی، تولید محصولات و سایر عوامل، تاثیر میگذارد.
احتمالا بازگشت چین و هند به برتری اقتصاد جهانی در قرن بیست و یکم سیاست و جامعه جهانی را تغییر شکل خواهد داد. برتری حاکمیت غرب که نیم قرن دوام یافت، دیگر تمامشده است. نباید از این تغییرات وحشت داشت، بلکه باید با امیدواری منتظرشان باشیم.
آداماسمیت، اتحاد اروپا و آسیا از طریق تجارت دریایی و نیز کشف آمریکا را به منزله «دو فقره از مهمترین وقایع ثبتشده در تاریخ بشری» قلمداد میکرد. او میگفت، «با به هم پیوستن دورترین نقاط دنیا، با برآوردن نیازهای یکدیگر، با افزایش خوشیهای یکدیگر و با تشویق صنایع یکدیگر به نظر میرسد تمایل عمومیمثبت باشد».
اما اسمیت میدانست که «برتری نیروهای» اروپا آنها را قادر ساخته بود که «با مصونیت هر نوع بی عدالتی را نسبت به آن کشورهای دوردست» مرتکب شوند. او در انتظار روزی بود که برابری شهامت و قدرت به «احترام به حق و حقوق یکدیگر» منجر شود و اعتقاد داشت که «گسترش دادوستد» آن روز را به جلو میاندازد. اگر عاقلانه رفتار کنیم، بالاخره به دوران احترام متقابل و مبادله سودمند بین شرق و غرب دست خواهیم یافت.
مترجم: لیلی نوربخش
ارسال نظر