اقتصاد، پاشنه آشیل ایران در منطقه
توجه به مسائل امنیتی و نظامی مختص ایران نیست و از سوی دو قطب دیگر قدرت در منطقه یعنی ترکیه، بهواسطه مداخله نظامی در عراق و سوریه و عربستان، بهواسطه مداخله در یمن نیز مطرح است. اما تفاوت این دو کشور با ایران در آن است که آنها برخلاف ایران با تحریمهای حداکثری، مشابه آنچه بر ایران میگذرد، مواجه نیستند و اقتصاد آنها تحت فشار نیست. اما با مرور رویدادها و اتفاقاتی که در سطح منطقه بهویژه از سوی دو قطب دیگر منطقهای در جریان است، مسیر ذهنی نگارنده را به این سو هدایت میکند که گویا آهسته و پیوسته شیفت و تغییری از مسائل امنیتی- نظامی به سوی مسائل اقتصادی در منطقه در جریان است. ازجمله این رویدادها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
عادیسازی روابط کشورها با اسرائیل (غیرامنیتی کردن موضوع اسرائیل و تبدیل آن به یک کشور شریک)؛
گفتوگوی رسمی (تلفنی) میان اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و «اسحاق هرتسوگ»، رئیسجمهور اسرائیل حول مسائل اقتصادی، انرژی، گردشگری، فناوری و ثبات و امنیت در خاورمیانه؛
عادیسازی روابط ترکیه با اعضای ائتلاف سابق تحریمکننده قطر یعنی عربستان، مصر، بحرین و امارات؛
مطرح شدن طرحهایی مانند «طرح سرزمین جدید شام مثل اتحادیه اروپا» میان عراق، مصر و اردن و پروژه خط لوله انتقال نفت دقوم میان عربستان و عمان؛
افزایش مناسبات اقتصادی عربستان با کشورهایی که با ایران روابط نزدیکی داشتهاند، یعنی قطر، عراق و عمان.
وقوع این رویدادها اولا عمدتا مبتنی بر مسائل اقتصادی است و ثانیا شیفت تدریجی از مسائل امنیتی-نظامی به سوی مسائل اقتصادی در سطح منطقه را در آینده نه چندان دور نشان میدهد. وقوع این وضعیت میتواند تحت تاثیر عواملی نظیر خروج آمریکا از منطقه، افزایش ارتباطات کشورهای منطقه غرب آسیا با چین و ناموفق ماندن تمرکز بیشازحد بر مسائل امنیتی باشد.این شیفت یا تغییرِ اولویت را میتوان بر اساس معیارهای زیر مورد ارزیابی قرار داد؛
بنابراین بر اساس معیارهای ارزیابی بیانشده در جدول، نتایج حاصله در نوع بازی بر حسب اولویت یافتن مسائل اقتصادی، برای بازیگران مطلوبتر است.به نظر میرسد که دو رقیب منطقهای ایران یعنی ترکیه و عربستان به دنبال آن هستند که با تغییر اولویت مسائل از امنیتی- نظامی به مسائل اقتصادی و با فراهم ساختن متحدان بیشتر و شبکه گستردهای از روابط با کشورها در سطح منطقه، از طریق پیوند زدن مسائل اقتصادی خود با کشورهای دیگر، چینش و نظمی نوین را در منطقه ایجاد کنند که ماهیت آن بیش از آنکه بر اساس هویتهای متناقض و متضاد مبتنی بر ارزش و هنجار شناخته شود، مبتنی بر منافع مشترک مادی باشد، به گونهای که بتوانند در نهایت غلظت آنارشی را حداقل در زیرسیستم منطقهای خود کاهش دهند.
البته این به آن معنی نیست که برای مثال ترکیه از عراق و سوریه یا عربستان از یمن بهصورت کامل عقبنشینی کنند.بلکه صرفا جای اولویتها تغییر میکند و شیفت به سوی مسیر متفاوت خواهند داشت یا به شکل واضحتر مباحث اقتصادی بهاندازه مباحث نظامی دارای وزن و اهمیت میشود.
اما اگر چنین اتفاقی رخ دهد، برای جایگاه و موقعیت ایران در منطقه چه اتفاقی می افتد؟ در پاسخ باید گفت زمانی که ایران به دلیل تحریمها با مشکلات اقتصادی بیشماری روبه روست، بنابراین ناگزیر در مسیری متفاوت از دیگر قطبهای منطقه حرکت میکند.
در این صورت اقدامات ایران، میتواند از سوی دیگر قطبها و بازیگران منطقه ضربهزننده به امنیت منطقه و منافع اقتصادی آنها تلقی شود و ایران را بازیگری ناسازگار، نامتعارف و برهمزننده نظم جلوه دهند. در این صورت این کشورها تلاش میکنند تا در مجامع بینالمللی بر ایران و بازوها و ابزارهای قدرت آن در منطقه، فشار بیشتری وارد آورند تا در نهایت «ابزارهای قدرت ایران» را از این کشور بگیرند و به دنبال منزوی کردن ایران در منطقه باشند.درواقع در این مسیر، کشورها و قطبهای قدرت به دنبال آن هستند که با پیوند زدن منافع مادی کشورها در سطح منطقه همه مسائل منطقهای را بهگونهای حل کنند تا جمهوری اسلامی ایران را به مساله و مشکل اصلی در سطح منطقه تبدیل کنند.
از اینرو تصمیمگیران و سیاستگذاران جمهوری اسلامی ایران باید توجه داشته باشند که رفع نشدن تحریمها و مشکلات اقتصادی کشور، به عبارتی دور ماندن از بهرههای اقتصادی نمیتواند نفع بلندمدتی را نصیب ایران کند و قطعا بازیگری مثبت و نظمساز ایران در سطح منطقه را تضعیف خواهد کرد.