آیا طالبان تغییر کرده است؟
صحبت درباره آتش جنگی است که طالبان روشن کرده تا بار دیگر قدرت را در افغانستان در دست بگیرد؛ آتشی که سادهانگاری است اگر تصور کنیم آثار و تبعاتش گریبانگیر همسایگان این کشور، از جمله ایران نخواهد شد، همانگونه که ماحصل جنگهای خونین قبلی در این کشور سبب شکلگیری موج بزرگی از مهاجران شده که بنا بر آمارهای متفاوت، بین ۵/ ۱ تا ۳ میلیون نفر از ایشان ساکن ایران هستند.
البته درباره آمار مهاجران افغانستانی در ایران بحث بسیار است؛ هرچند شواهد حکایت از کاهش این مهاجران در سالهای اخیر دارد. روندی که ظاهرا رو به پایان است، چون اوضاع بحرانی افغانستان موجب شکلگیری موج جدیدی از مهاجرتها شده است. موج متفاوتی که احتمالا روزبهروز بر ابعاد آن افزوده خواهد شد و دست بر قضا بیش از هر کشوری متوجه ایران خواهد بود.
این را دکتر مجتبی نوروزی میگوید که سالها در کسوت دیپلمات ارشد در افغانستان خدمت کرده و از نزدیک با مسائل این کشور آشناست. او میگوید: «بهدلیل توسعه ناامنیها در افغانستان و کاهش امید مردم این کشور به آینده، شاهد مهاجرت خانوادههایی هستیم که به ایران میآیند. نوعی از مهاجرت معکوس که افراد بازگشته به افغانستان با خانوادههایشان به انجام میرسانند. اینها مهاجرانی هستند که اساسا نیتی به بازگشت به افغانستان ندارند، بر خلاف کارگرانی که میآمدند تا کار کرده و بعد از مدتی به کشورشان بازگردند.»
این یکی از تبعات جنگی است که روز به روز شعلههایش در افغانستان فزونی میگیرد؛ جنگی که به تاکید وی، یک تفاوت اساسی با جنگهای داخلی قبلی در این کشور دارد و در نتیجه، آثارش برای کشورمان شدیدتر خواهد بود: «برخلاف منازعات دهههای قبلی که عمدتا در مناطق جنوبی و شرقی افغانستان بوده، اکنون مردمی در کانون منازعات قرار دارند و مجاب به مهاجرت میشوند که ساکن مناطق مرکزی، شمالی و غربی افغانستان هستند. مردمی که گرایش بیشتری به مهاجرت به ایران دارند تا پاکستان که مقصد مهاجرتی ساکنان جنوب و شرق افغانستان است.»
اما چگونه میشود که برخی مقامات ایران از تغییر طالبان خبر میدهند و این تغییر را دستاویز ارتباط با طالبان قرار میدهند، ولی جنگافروزی طالبان موجب گسیل مهاجرانی جدید به ایران خواهد شد؟ فارغالتحصیل دکترای مطالعات منطقه از دانشگاه تهران در این باره میگوید: «باید ببینیم آیا مردمی که در آنجا زندگی میکنند و رفتار و منش طالبان و فرماندهان محلی طالبان را میبینند هم تغییر طالبان را میپذیرند؟ آیا تجربه زیستهشان و تجربه حال آنها موجب میشود که طالبان را گروهی تغییریافته ببینند؟»
وی میافزاید: «مردم افغانستان به این جمعبندی نرسیدهاند و بسیج مردمی که در بعضی مناطق محل منازعه شکل میگیرد و حتی گاه هیچ ابتکاری در آن به چشم نمیخورد، نشان میدهد که تغییر طالبان را باور ندارند و بنابراین ترس در وجودشان هست. مردم از این گروه میترسند و طالبان هم با اعمالی به این ترس دامن میزند. مثلا با آتش زدن هست و نیست مردم بعد از تصرف روستاهایشان تا جایی که گاه حتی علوفه دامها و لباسهای مردم را میسوزانند تا به روستاهایشان باز نگردند.» معاون سابق رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کابل در ادامه میگوید: «اینکه مردم عادی کوچه بازار از طالبان میترسند، نشانه چیست و از کجا نشات میگیرد؟ طالبان بارها و بارها در سالهای گذشته در مسیر هرات به قندهار و قندهار به کابل که شاهراه حیاتی افغانستان است، مردم را پیاده و به نژاد و زبان و مذهب تقسیم کرده و مورد آزار و اذیت قرار داده و حتی در مواردی، سر بریده و کشتار به راه انداختهاند. این واقعیت جامعه افغانستان است، ولو دوستان ما منکر این واقعیت شوند.»
او با اشاره به اقدامات دیگری از جمله باجگیری از مردم در برخی مناطق یا حتی انجام ترورهای هدفمند در برخی محلات برای فراری دادن مردم یا وادار کردنشان به سکوت، نقش آمریکاییها در قدرت گرفتن طالبان را پررنگ ارزیابی کرده و میگوید: «از زمانی که آمریکاییها با طالبان وارد مذاکره شدند، به نوعی به آنها رسمیت و مشروعیت دادند و کاری کردند که طالبان دچار نوعی توهم قدرت شده و تصور کنند «برنده هستند» و توانستهاند ابرقدرت بزرگ جهان را به پا درآورده و به مذاکره مجاب کنند.» توهمی که حالا با اعلام تصمیم آمریکاییها به خروج نیروهایشان از افغانستان، تشدید شده و به تاکید نوروزی «حتما منجر به شکلگیری موج جدیدی از مهاجرت میشود، تا جایی که آمریکاییها رسما اعلام میکنند، کشورهای همسایه افغانستان باید آماده پذیرش موج جدید مهاجران باشند. مرزهای طولانی غیرقابل کنترل هم مهاجرت را تشدید خواهد کرد؛ موج جدیدی از مهاجرت که قطعا برایمان تبعاتی جدی بهدنبال دارد.» چه تبعاتی؟ این کارشناس ارشد منطقه در پاسخ به این سوال میگوید: «درحالحاضر با افرادی طرفیم که بعضا ۳ تا ۴ نسل است در ایران مهاجر هستند و به لحاظ جامعهپذیری کاملا در جامعه ایران حل شدهاند، اما نوع مهاجرتهای جدید که بهطور ویژه از مناطق دوردست افغانستان و از مناطق روستایی اتفاق خواهد افتاد، متفاوت است، چون برخی از این مهاجران برای رسیدن به جامعه شهری فاصلههای جدی دارند. بر این اساس این موج موجب خواهد شد که حتی در بین کلونیهای جامعه مهاجران افغانستانی در ایران هم اختلافات ایجاد و این اختلافات منجر به شکلگیری نوعی ناامنی شود.» وی میافزاید: «این درحالی است که قوانین مهاجرتی در کشورمان قوانینی با حدود صد سال قدمت، نیازمند بازنگری هستند و افزون بر آن، با دولتی در افغانستان مواجه هستیم که بهرغم داشتن وزارت «امور مهاجران و عودتکنندگان» و استقرار نماینده ویژه این وزارتخانه در سفارتخانه افغانستان در تهران، حتی در صدور تذکره (شناسنامه افغانستانی) برای برخی مهاجران هم همکاری لازم را نشان نمیدهد.»
دورنمایی تاریک که به تاکید این دیپلمات ارشد ایرانی، راه خلاصی از آن، تجدیدنظر در سیاستهای کشورمان در خصوص طالبان است، به این صورت که راه مذاکره را نبندیم، اما به یاد داشته باشیم که این گروه به تعهدش درخصوص پیوستن به گفتوگوهای بینالافغانی پایبند نمانده و بنابراین قابل اعتماد نیست. یادآوری نکتهای کلیدی که مجابمان میکند به سیاست کلیمان در قبال افغانستان بازگردیم که حمایت از مردم این کشور و انتخاب ایشان یعنی دولت مستقر است؛ حمایتی که میتواند منجر به فراهم آمدن شرایط زیست در این کشور برای اتباعش شود و از موج مهاجرتهایشان بکاهد.