شورای آتلانتیک بررسی کرد
دلیل شکست کمپین فشار حداکثری
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، اندیشکده شورای آتلانتیک در مطلبی به بررسی چرایی ناتوانی تحریمها برای آوردن ایران به پای میز مذاکره با واشنگتن پرداخت و نوشت: آیتالله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران در سخنرانی سال ۱۹۸۰ برای دانشجویان تاکید کرد که آن دسته از افرادی که اقتصاد را پایه و اساس همه چیز میدانند به انسان بهعنوان حیوانات مینگرند. البته این سخنان به معنی این نیست که او هیچ علاقهای به موضوعات اقتصادی نداشت و در فرصتهای متعددی بر لزوم بهبود شرایط زندگی قشر محروم جامعه ایران سخن میگفت. بلکه معتقد بود که پاسخ به اغلب نیازها و مشکلات اقتصادی مردم را میتوان در اسلام یافت. از زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از برجام خارج کرد و تحریمها علیه ایران را بازگرداند تا به امروز، چندین کارشناس و تحلیلگر ابراز امیدواری کردهاند که بدتر شدن شرایط اقتصادی در ایران این کشور را وادار میکند به پای میز مذاکره بازگردد و در برابر خواستههای ایالاتمتحده تسلیم شود و توافق جدیدی را بپذیرد که علاوه بر برنامه هستهای، برنامه موشکی دوربرد بالستیک و فعالیتهای منطقهای ایران را نیز شامل شود. در ماه اوت ۲۰۱۸، یک مقام ارشد اسرائیل دراینباره مدعی شد: «تنها اهرمی که اکنون قابل دسترس است، اهرم اقتصادی است و به احتمال فراوان ایران را به زانو در خواهد آورد. ایران اکنون ضعیف شده است و این روند ادامه دارد.» این در حالی است که عملکرد ایران طی چند دهه گذشته، برخلاف این گفتهها است. دشواریهای اقتصادی و اجتماعی شهروندان ایران توسط مقامات این کشور نادیده گرفته نشدهاند. ملاحظات اساسی که موجب شکلگیری سیاستهای ایران میشوند شامل محدودیتهای داخلی نیز هستند و مقامات را وادار میکنند تا به اذهان عمومی نیز توجه کنند و سیاست خود را با تغییرات وفق دهند. با این حال، حتی زمانی که حکومت ایران وادار به اتخاذ تصمیمات استراتژیک یا تغییر در برخی از سیاستهای خود بود، مقوله اقتصاد تنها یکی از علتهای متعدد در این بازنگری بوده است، نه لزوما نخستین اولویت. در ژوئیه سال ۱۹۸۸، ایران با آتشبسی که به جنگ هشتساله با رژیم صدام حسین در عراق خاتمه میداد، موافقت کرد. این تصمیم از منظر تاریخی بسیار مهم بود و جنبه استراتژیک نیز یک فاصلهگیری از مواضع پیشین جمهوری اسلامی ایران مبنی بر ادامه جنگ تا شکست صدام بود. در سال ۲۰۱۲ نیز، حکومت ایران در یک تصمیم استراتژیک در سیاست خود تغییر مسیر داد و به مذاکرات هستهای با آمریکا و غرب وارد شد. ابتدا این مذاکرات از طریق کانال محرمانه در عمان با نماینده آمریکا و سپس درسال ۲۰۱۳ با کشورهای عضو شورای امنیت سازمانملل و آلمان ادامه یافت. این مذاکرات فشرده سرانجام در ژوئیه ۲۰۱۵ به یک توافق تاریخی ختم شد. تحریمها البته نقش کلیدی در تصمیم ایران ایفا کردند، اما این تغییر رویکرد را نمیتوان تنها نتیجه تحریمها دانست. در عوض باید تغییرات در فضای سیاست داخلی ایران و پیشرفتهای فنی در زمینه برنامه هستهای را در نظر گرفت. انتخاب حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهوری ایران در تابستان ۲۰۱۳ پس از یک دوره هشتساله تقابل مستقیم محمود احمدینژاد با آمریکا و غرب و نیز اعتراضات موسوم به جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ رخ داد. این شرایط چالشهایی را برای جمهوری اسلامی ایجاد کردند. انتخاب حسن روحانی فرصتی را برای اعمال تغییراتی در سیاست ایران با حمایت رهبری ایجاد کرد. انتقال مسوولیت مذاکرات هستهای از شورای عالی امنیتملی به محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه موجب تسهیل این مذاکرات شد که نتیجه آن دستیابی به یک توافق جامع و نهایی پس از دو سال بود. در زمینه هستهای، ایران تا سال ۲۰۱۲ به پیشرفتهای چشمگیری رسیده بود که به این کشور اجازه داد ضمن حفظ بخشهای ضروری برنامه هستهای نظیر تحقیقات و توسعه و تداوم غنیسازی اورانیوم، بخشهای دیگری از برنامه خود را به حالت تعلیق درآورد. با این شرایط ایران ضمن اینکه گزینه هستهای را همچنان در اختیار داشت، پذیرش حق غنیسازی اورانیوم در ایران توسط باراک اوباما [را ذیل برجام نیز کسب کرد که]برای نخستین بار نقش مهمی در هموارسازی مسیر توافق داشت. طی یک دهه گذشته، بهرغم محدودیتهای اقتصادی قابلتوجه، ایران به پیگیری هدف استراتژیک خود نظیر برنامه هستهای، برنامه موشکهای بالستیک و فعالیتهای منطقهای ادامه داده است. ایران مشارکت خود را در سوریه، کمپین ضد داعش در عراق و شامات و مسلح کردن حزبالله لبنان ادامه داد. اولویتهای ایران انعکاسی از باورهای امنیتی ایران است؛ باورهایی که میگویند تواناییهای استراتژیک ایران بهویژه برنامه هستهای و برنامه موشکی بالستیک، برای بقای حکومت کنونی ضروری هستند. تصمیم آمریکا برای خروج از برجام علاوه بر تقویت این باورها، باعث شد ایران به این نتیجه برسد که اعتماد به آمریکا اشتباه است و توافق هستهای تنها بهانهای است که واشنگتن سعی دارد از آن برای تضعیف ایران برای اجرایی کردن هدف بلندمدت تغییر رژیم استفاده کند. سران ایران قطعا میدانند که شهروندان ایرانی اکنون در شرایط اقتصادی نابسامانی قرار گرفتهاند اما آنان بر این باور هستند که راهحل این مشکل در پیگیری بیشتر سیاست «اقتصاد مقاومتی» است. مقامات ایران این عقیده را که مشکلات اقتصادی ایران ناشی از تحریمهای آمریکا است و باید برای رفع آن تسلیم خواستههای غرب شد، رد میکنند. بهعلاوه از دید آنان، بازگشت شرکتهای غربی به ایران میتواند آسیبپذیری جامعه ایران را در برابر نفوذ فرهنگی و سیاسی غرب افزایش دهد. در نهایت باید گفت آنهایی که همچنان امیدوارند که بدترشدن شرایط اقتصادی بتواند مقامات ایران را وادار به سازش کند و سیاست خارجی ایران را متحول سازد، ممکن است با اتفاقاتی که در آینده رخ خواهند داد بسیار ناامید شوند.