«کرونا» ابزار فشار جدید ترامپ بر ایران

رضا نصری در گفت‌وگو با «ایرنا» با اشاره به گسترش ویروس کرونا به بیش از ۱۰۰ کشور در کمتر از دو ماه گفت: «تجربه کرونا به ملموس‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین شکل «خصلت فرامرزی» تهدیدات و معضلات عصر کنونی را به نمایش گذاشت.»

وی با بیان اینکه امروز با دو چشم خود می‌بینیم چگونه ضعف در سیستم بهداشتی یک کشور یا ناتوانی یک دولت در مهار یک بیماری، می‌تواند به راحتی در عرض چند روز جمعیت یک کشور دیگر را هزاران کیلومتر دورتر به مخاطره بیندازد، ادامه داد: «این به معنای آن است که رویکردها، اهرم‌ها و ابزار کهنه عصر گذشته دیگر به درد عصر کنونی نمی‌خورد. یعنی در عصر کنونی اگر - به‌عنوان مثال - دولت آمریکا تلاش کند از طریق تحریم و معاهدات ناعادلانه تجاری، دولت و ساختار حاکمیتی یک کشور دیگر را تضعیف کند - و بالطبع قابلیت آن دولت را در مهار تهدیدهای فرامرزی کاهش دهد - چه بسا امروز دود آن تحریم و معاهده ناعادلانه به چشم شهروندان خودش برود.»

اثر کرونا بر آمریکا

این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی ادامه داد: «به قول ظریف، در دنیای امروز هیچ کشوری نمی‌تواند به بهای ناامن‌ کردن دیگران امنیت داشته باشد. در واقع، کرونا نشان داد چقدر شعارهایی از قبیل «اول آمریکا» (America First) از مرحله پرت هستند و سیاست‌های مبتنی بر این رویکرد می‌توانند برای بشریت خطرناک باشند.» نصری درباره اتهامات مطرح شده علیه ایران از سوی مقامات آمریکایی هم گفت: «همان روز که اولین مورد کرونا در ایران گزارش شد، پیش‌بینی شده بود که دولت آمریکا از این بحران در جنگ روانی خود علیه ایران استفاده کند. در واقع، از آغاز شروع بحران کرونا، ایران از دو جبهه مورد هجمه قرار گرفت؛ یکی مستقیم از سوی دولت آمریکا و یکی از سوی رسانه‌ها و دستگاه تبلیغاتی جریان ایران‌ستیز.»

سوء استفاده آمریکا از نارسایی‌های اولیه

نصری در تشریح جنگ روانی آمریکا علیه ایران گفت: «مقامات ارشد دولت آمریکا - مانند مایک پنس، مایک پمپئو و برایان هوک - از نخستین ساعات اعلام وجود کرونا در ایران در مصاحبه‌های مطبوعاتی و موضع‌گیری‌های رسانه‌ای خود از «ایران» نام آوردند و ایران را - برخلاف نظر «سازمان بهداشت جهانی» - متهم به دروغگویی و پنهانکاری کردند.»

این کارشناس ارشد مسائل استراتژیک افزود: «آنها از نارسایی‌های اولیه ایران در انجام آزمایش، کشف و شناسایی مبتلایان کرونایی - که مشابه آن را در چین و سپس در سایر کشورها نیز دیدیم - سوءاستفاده کردند و ضعف در تشخیص را بزرگنمایی کرده و با اغراق و فضاسازی به «پنهانکاری» و «دروغگویی» دولت ایران نسبت دادند. حال اینکه وقتی در خود آمریکا اولین موارد کرونا کشف شد، در عرض چند ساعت انتشار آمار را رسما متوقف کردند و حتی ارقامی که از قبل در سایت «مرکز کنترل بیماری» (CDC) منتشر شده بود را از روی سایت حذف کردند.»

دستگاه تبلیغاتی ایران‌ستیز

نصری با تاکید بر اینکه در کنار دولت ترامپ، رسانه‌ها و دستگاه تبلیغاتی جریان‌ ایران‌ستیز هم سنگ‌ تمام گذاشتند تا ایران را هم «کانون اپیدمی» و هم مقصر اصلی انتشار آن جلوه دهند تا تمام تبعات سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی چنین جایگاهی متوجه ایران شود، ابراز کرد: «در عرض چند روز چندین مقاله و سرمقاله در روزنامه‌های نیورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، وال‌ستریت ژورنال و غیره در تحلیل «ضعف»، «ناتوانایی» و «سهل‌انگاری» ایران منتشر شد حال اینکه اغلب این روزنامه‌ها حتی یک گزارشگر یا خبرنگار در ایران ندارند.» وی اضافه کرد: «یکی از روزنامه‌ها مقاله‌ای با عنوان «چگونه ایران واکنش به کرونا را کاملا سرهم‌بندی کرد.» نوشت؛ یکی دیگر، با تیتر درشت «تکبر، دستپاچگی و پنهان‌کاری در ایران» بدون کوچک‌ترین سند و تعادل در گزارش‌دهی به موضوع کرونا در ایران پرداخت؛ و دیگران هم تمام تلاش خود را به کار بستند تا همه افکار عمومی متوجه ایران شود.»

نگاه دوگانه

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا با اشاره به گسترش کرونا در نیویورک بیان کرد: «بیش از ۹۰۰ هزار چینی و حدود ۵/ ۱ میلیون ایتالیایی فقط در شهر نیویورک زندگی می‌کنند. اغلب آنها هم به نحوی با زادگاه خود به‌صورت مستمر در ارتباط هستند. حتی بخش بزرگی از مساحت ناحیه منهتن در نیویورک را «محله چینی‌ها» (Chinatown) و محله ایتالیایی‌ها (Little Italy) تشکیل می‌دهد به نحوی که این دو قشر در فرهنگ آن شهر هم تاثیرگذار بوده‌اند.» نصری ادامه داد: «گفته می‌شود سال گذشته فقط سه میلیون چینی به آمریکا سفر کرده‌‌اند. حال، همه حقایق دموگرافیک و قانون احتمالات را کنار می‌گذارند و وقتی کرونا به نیویورک راه پیدا می‌کند، تمام این رسانه‌ها مدعی می‌شوند یک زن «ایرانی» ناقل ویروس بوده است. البته آن زن اسرائیلی که به‌عنوان یک ناقل دیگر ویروس شناسایی شده بود به نسبت تقریبا هیچ پوشش رسانه‌ای نمی‌گیرد. رسانه‌های همسوی این جریان در سایر کشورها - که به‌طور اتفاقی دولت‌هایشان با دولت ترامپ روابط خوبی دارد - نیز از همین شیوه گزارش‌دهی علیه ایران استفاده می‌کنند.»

هدف اصلی تحریم‌

این کارشناس با اشاره به سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا علیه ایران گفت: «می‌شود با اطمینان ادعا کرد که دولت ترامپ موضوع کرونا را به‌عنوان یک ابزار جدید در جعبه ابزار «فشار حداکثری» خود می‌بیند.» این حقوقدان بین‌المللی درباره تاثیر تحریم‌های آمریکا در ایجاد اختلال در زیرساخت‌های درمانی و بهداشتی ایران در مقابله با کرونا عنوان کرد: «آنچه معمولا حامیان تحریم و تروریسم اقتصادی نمی‌گویند این حقیقت است که اصولا هدف اصلی تحریم‌ ایجاد ناکارآمدی در ساختار حاکمیتی کشورها است.»

نصری با تاکید بر اینکه هدف اصلی تحریم آن است که صندوق دولت را خالی کرده تا بحران انسانی ایجاد کند گفت که هدف از این بحران انسانی نیز این است که نهایتا به فروپاشی شیرازه کشور هدف منتهی ‌شود. به همین خاطر هم در مقالات انگلیسی در نشریات آمریکایی به آن «تحریم‌های فلج‌کننده» می‌گویند. یعنی تحریمی که قرار است دولت‌ها را در برابر معضلات «فلج» کند. وی افزود: «همین حامیان تحریم، وقتی شهروندان ایرانی را مخاطب قرار می‌دهند، ناگهان مدعی می‌شوند دارو تحریم نیست یا تحریم‌ها تاثیری در سیستم بهداشتی نداشته است و اینگونه وانمود می‌کنند که معضلات مردم در این حوزه صرفا‌ به ناکارآمدی داخلی مربوط می‌شود. اما چنین نیست.»

مانع بزرگ نظام پزشکی

این تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی با بیان اینکه تحریم‌های آمریکا مانع بزرگی بر سر کارآمدی، گسترش، توسعه و به‌روزرسانی نظام پزشکی و درمانی ایران است، گفت: «این ضعف‌ها هم طبیعتا وقتی نظام پزشکی با پدیده‌هایی مانند کرونا روبه‌رو می‌شود، عیان و مشخص‌تر می‌شود. در واقع، هرچند روی کاغذ تجهیزات و دارو تحریم نیست، اما دولت ترامپ نظام تحریم‌ها را - چه از نظر قانونی و چه از نظر روانی - به نحوی ساماندهی کرده که هیچ بانک یا شرکتی عملا جرات نداشته باشد با ایران در این حوزه همکاری کند.» نصری با اشاره به ارعاب بین‌المللی دولت آمریکا برای همکاری با ایران تصریح کرد: «دولت آمریکا حتی از بازیگران به‌ظاهر خصوصی و غیرمرتبط با دولت نیز برای ارعاب شرکت‌های داروسازی و شرکت‌های خدمات پزشکی به جهت ممانعت از کار آنها با ایران استفاده می‌کند.»

رفتار متناقض دولت واشنگتن

نصری درباره تلاش‌های برخی از جریان‌ها مانند لابی «اتحاد در برابر ایران هسته‌ای» (یوآنی) و موسسه دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) برای عدم فروش دارو به ایران هم گفت: «دولت آمریکا در عمل، یک جور رفتار می‌کند و در بیان، خود را جور دیگری نشان می‌دهد. سال‌ها است علیه ایران تحریم فلج‌کننده و فشار حداکثری اعمال می‌کند، اما مقامات آن پای بلندگو که می‌رسند از علاقه خود به مردم ایران و تلاش‌ خود برای بهبود زندگی آنها سخن می‌گویند.»

وی اضافه کرد: «این لابی‌ها و سازمان‌هایی هم که اسم بردید گاهی عملا در نقش بازوی «غیررسمی» دولت‌ آمریکا ایفای نقش می‌کنند. بعضی از این لابی‌ها (مانند UANI) متشکل از مقامات سابق سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا - مانند روسای قبلی CIA - هستند و به همین خاطر می‌تواند برای ارعاب و ترساندن صاحبان و مدیران شرکت‌هایی که قصد دارند با ایران کار کنند به‌صورت موثر وارد عمل شوند.»

لزوم تعلیق تحریم‌ها

این کارشناس ارشد مسائل آمریکا با اشاره به نقش لابی‌ها علیه ایران ابراز کرد: «حتی اگر قانون بگوید دارو تحریم نیست و مقامات دولت آمریکا نیز این ادعای فریبنده را پشت بلندگوها تکرار کنند، این لابی‌ها در پشت پرده سراغ شرکت‌های داروسازی می‌روند، به آنها گروه‌ و هیات‌های ویژه اعزام می‌کنند تا به پشتوانه سوابق سیاسی و امنیتی خود مدیران این شرکت‌ها را آنقدر بترسانند تا از کار با ایران صرف‌نظر کنند.» نصری در پاسخ به این سوال که آمریکا برای صادق بودن در ادعای خود برای کمک به مردم ایران چه باید بکند، گفت: «اگر آمریکا واقعا نگران وضعیت کنترل ویروس کرونا در ایران است، می‌تواند تحریم‌ها را تا ریشه‌کن شدن اپیدمی و تثبیت وضعیت «تعلیق» کند تا ایران بتواند با فراغ بال و بدون مانع حقوقی و روانی با همه بازیگران مربوطه در صحنه بین‌المللی همکاری کند تا بحران را به بهترین شکل مدیریت کند.»

دلایل تلاش آمریکا برای معرفی ایران به‌عنوان کانون اصلی کرونا

این کارشناس در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا سازمان بهداشت جهانی در شرایط حساس کنونی می‌تواند مانع از اعمال تحریم‌های آمریکا علیه ایران شود، یادآور شد: «سازمان بهداشت جهانی یک سازمان تخصصی و فنی است که هم از اعتبار بالایی برخوردار است و هم در خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا ایستاده است. در نتیجه، می‌تواند از جایگاه و اعتبار خود برای طرح درخواست تعلیق تحریم‌ها از آمریکا استفاده کند.» این حقوقدان بین‌المللی درباره هدف تلاش جریان‌های رسانه‌ای و دولت آمریکا برای معرفی کردن ایران به‌عنوان کانون گسترش ایپدمی کرونا بیان کرد: «هر کشوری که در افکار عمومی جهان به‌عنوان «کانون اصلی کرونا» شناخته شود، باید متحمل هزینه‌های سیاسی، اقتصادی، حیثیتی و بین‌المللی فراوانی شود. حتی مردم عادی آن کشور، دانشجویان اعزامی، توریست‌ها و شهروندان مقیم خارج آن کشور نیز از تبعات این نامگذاری تا سالیان سال در امان نخواهند بود. هیچ‌ کشوری نمی‌خواهد در این جایگاه قرار بگیرد.»

جنگ روانی را جدی بگیریم

نصری ادامه داد: «به همین خاطر هم هست که دولت و رسانه‌های چین از هم‌اکنون تلاش می‌کنند این‌گونه وانمود کنند که چین «منشا ویروس کرونا» نبوده، بلکه صرفا اولین کاشف ویروس کرونا بوده است. با علم به تبعات همین نامگذاری هم هست که رسانه‌های معاند تلاش می‌کنند «ایران» را به جای چین در چنین جایگاهی بنشانند.» وی با تاکید بر اینکه‌ لازم است دولت و مردم ایران در جنگ روانی و رسانه‌ای بسیار هوشیار و هوشمندانه رفتار کنند، گفت: «ویروس کرونا دیر یا زود از بین خواهد رفت. اما تبعات شناخته شدن به‌عنوان منشا و مهم‌تر از آن، ناقل ویروسی که احتمالا جان و مال هزاران خانواده را در سراسر کره زمین از بین خواهد برد سالیان سال گریبان‌گیر کشور و مردم خواهد شد. پس جنگ روانی را جدی بگیریم.»