استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه دورهام انگلیس در گفت‌وگو با پرشیا دایجست و در پاسخ به این پرسش که آیا در شرایط کنونی استراتژی نگاه به شرق می‌تواند به نفع ایران باشد، گفت: «پاسخ به این سوال نیاز به یک مقدمه دارد. اول اینکه تئوری سیاست خارجی ایران مبتنی بر «نه شرقی نه غربی» بود اما بعد از اتمام جنگ سرد به‌جای گرایش به غرب روابط با شرق را تقویت کرد و این شعار به «شرقی شرقی» تبدیل شد. البته آن موقع هنوز چین مطرح نبود و روسیه نیز یک ابرقدرت لنگان بود و حتی هند نیز قدرت اقتصادی امروز را دارا نبود. آن موقع ژاپن، کره‌جنوبی و کره‌شمالی مطرح بودند که ایران قبل از انقلاب هم با آنها رابطه داشت و بعد از انقلاب رابطه نظامی قوی‌تری با کره‌شمالی ایجاد کرد و توسعه روابط با کره‌جنوبی بسیار افزایش یافت. بنابراین باید گفت بعد از اتمام جنگ سرد نوعی تمایل تدریجی به سمت شرق از سوی ایران ایجاد شد.»

وی ادامه داد: «دوم اینکه تحولات جهانی با تئوری ایران مبنی بر پایان حاکمیت غرب و طلوع دوباره شرق همسو شد. این نظر وجود داشت که ایران از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک پایگاهی دارد که می‌تواند شرق‌گرایی را تقویت کند و در میان‌مدت می‌تواند روابط با شرق را آن‌قدر تقویت کند که آن را سپر بلای خود در برابر آمریکا و غرب کند. سوم اینکه در عمل و در ۲۰ سال گذشته قدرت بین‌المللی به تدریج از غرب به سمت شرق انتقال یافته است.»

احتشامی در ادامه درباره پیامدهای شرق‌گرایی توضیح داد: «موضوع زمانی مهم می‌شود که این شیفت اقتصادی در دنیا را به مسائل سیاسی متصل کنیم. اینکه امروز طلوع شرق مطرح است شکی نیست. اما شرق یکپارچه نیست و باید دید ایران با تئوری شرق‌نگری روی چه چیزی سرمایه‌گذاری می‌کند. شرق هنوز نمی‌تواند احتیاجات اقتصادی، نظامی و جامعه نسبتا مدرن کشوری مانند ایران را تامین کند. بنابراین نکته این است که آیا شرق‌گرایی می‌تواند پاسخ نیازهای طبقه متوسط ایران که از تمام جوامع منطقه قوی‌تر و مترقی‌تر است و خواسته‌های معنوی و مادی را توامان دارد، بدهد یا خیر.»

وی ادامه داد: «بنابراین در شرایط کنونی ایران به روابط گرم هم با غرب و هم با شرق نیاز دارد. به‌رغم اینکه ایران دارای صنایع مادر است اما تکنولوژی این صنایع، قدیمی و مربوط به ۵۰ سال پیش است و ایران می‌داند آنها را باید مدرن کند و متاسفانه امروز عمده تکنولوژی موردنیاز ایران در غرب است و کشورهایی مانند ژاپن و کره‌جنوبی که می‌توانند به ایران کمک کنند از ترس آمریکا این کار را نمی‌کنند.»

احتشامی در پاسخ به این پرسش که اگر ایران به هر دلیل نخواهد رابطه خود با غرب و به‌خصوص آمریکا را تغییر دهد و استراتژی نگاه به شرق را دنبال کند، مولفه‌ها و الزامات این استراتژی چه باید باشد، توضیح داد: «چیزی که هنوز مجهول است این است که پایه روابط اقتصادی با شرق چیست؛ یعنی تبادلات اقتصادی با شرق چگونه شکل می‌گیرد. یکی از شاخصه‌های کشورهای شرقی منهای کره‌جنوبی و ژاپن این است که عمده اقتصاد در اختیار ارگان‌های دولتی است. این موضوع در بلندمدت مثبت نیست چراکه ارگان‌های دولتی شرایط رقابت را کنار می‌گذارند و در این روابط بیشتر موضوعات تاکتیکی و سیاسی را دنبال می‌کنند. آیا ایران متوجه است که روابط اقتصادی با این کشورها به لحاظ هزینه اقتصادی و تکنولوژیک رقابتی است یا خیر. دوم اینکه آیا این روابط از نگاه شرکای ایران صرفا به نفع آنها است یا نگاهی برد – برد دارند.»

او درباره روابط کشورهایی همچون چین، روسیه، هند و... بعد از تحریم‌ها با ایران نیز گفت: «من معتقدم کشورهای شرقی همچون روسیه، چین و هند از موقعیت ضعیف شده ایران سوءاستفاده می‌کنند. این کشورها می‌دانند در شرایط کنونی ایران قدرت مانور زیادی ندارد و جالب آنکه روسیه عملا اعلام کرده حاضر است تولید و صادرات نفت خود را آنقدر افزایش دهد که جایگزین نفت ایران شود. در دوره احمدی‌نژاد هم این کشورها با ایران همین رفتار را کردند چراکه می‌دانستند ایران هیچ راه دیگری ندارد. بنابراین من معتقدم ادامه رابطه با اروپای غربی باید هدف استراتژیک ایران باشد تا بتواند این رابطه را به‌عنوان پشتوانه اقتصادی خود در مذاکرات با شرق قرار دهد. یعنی وقتی شرق ببیند ایران آلترناتیوهای دیگری دارد قطعا به سوءاستفاده از ایران دست نخواهد زد.»

روابط استراتژیک ایران و روسیه

احتشامی درباره اینکه آیا رابطه ایران و روسیه استراتژیک است یا خیر گفت: «روابط ایران و روسیه صرفا تا آنجا که منافع آنها یکسان باشد استراتژیک است. به نظر من این رابطه معنای استراتژیک ندارد، چراکه تاریخ نشان می‌دهد روسیه در شرایط حساس خیلی راحت پشت ایران را خالی کرده است.»

این استاد دانشگاه درباره اینکه مثلث چین، روسیه و ایران تا چه اندازه برای آمریکا خطرآفرین خواهد بود، تاکید کرد: «من فکر نمی‌کنم تشکیل چنین مثلثی فرق زیادی در تصویر ایران برای آمریکا ایجاد کند. ترامپ ایران را رقیب آمریکا و منافع آن در منطقه می‌بیند و به نظر نمی‌رسد هیات حاکمه فعلی آمریکا این تفکر ژئوپلیتیک را داشته باشد که تشکیل چنین مثلثی را در میان مدت تهدیدی جدی برای منافع خود در خاورمیانه ببیند. ترامپ اگر بتواند حاضر است خاورمیانه را ترک کند و حتی اگر روسیه و چین جای آمریکا را در منطقه بگیرند تا زمانی که منافع آمریکا، اسرائیل و هم پیمانان آمریکا در منطقه را تهدید نکنند برای آمریکا مشکلی نخواهد داشت. اگر تشکیل این مثلث شکل جدیدی به سیاست خارجی ایران بدهد ممکن است حتی از سوی آمریکا مثبت تلقی شود؛ چراکه اگرچه، امروز چین و روسیه در دکترین امنیت ملی آمریکا تهدید جدی محسوب می شوند اما آمریکا به دنبال مهار این تهدید و نه مقابله با آن است. بنابراین تا زمانی که آمریکا چنین نگاهی دارد تشکیل چنین مثلثی نگران کننده نخواهد بود. اما اگر هندوستان هم به این مثلث وارد شود آنگاه برای آمریکا نگران کننده خواهد بود.» وی درباره پیوستن ایران به سازمان شانگهای نیز ضمن مثبت خواندن این اقدام گفت: «ایران باید هویت آسیایی خود را تثبیت کند؛ چراکه از بعد امنیتی هویت آسیایی ایران در شانگهای تعریف می‌شود. به نظر من اروپا هیچ‌گاه به کمک امنیتی ایران نخواهد آمد و در این شرایط هندوستان، ژاپن و کره‌جنوبی هم به ایران کمک امنیتی نخواهند کرد و ایران به چین، روسیه و سازمان همکاری شانگهای احتیاج دارد. بنابراین در این مقطع این سیاست نه‌تنها درست است، بلکه ایران راه دیگری هم ندارد.»