ردپای عربستان و امارات‌متحده‌عربی در حمله تروریستی اهواز

این حمله تروریستی که ابتدا از سوی یک گروه عرب جدایی‌طلب به نام مقاومت ملت اهواز که ارتباطاتی با عربستان سعودی دارد مسوولیت آن بر عهده گرفته شد، در خلأ رخ نداده است. رقیبان منطقه‌ای ایران به ‌ویژه عربستان سعودی و امارات‌متحده‌عربی تلاش‌های پشت‌صحنه چندین دهه‌ای خود برای فشار بر آمریکا در راستای بمباران ایران را عملا به روی صحنه آشکار آورده‌اند. آنچه قبلا در خفا گفته می‌شد، اکنون آشکارا و عمومی بیان می‌شود. به ‌علاوه این پادشاهی‌ها، دیگر خود را به فشار بر آمریکا برای حمله نظامی به ایران محدود نمی‌کنند، بلکه رسما آمادگی خود را برای حمله به ایران اعلام می‌دارند.

تهدیدات عربستان سعودی و امارات علیه ایران

تنها کمتر از یک سال قبل، محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در مصاحبه‌ای گفت: عربستان جنگ با ایران را به داخل مرزهای ایران می‌کشاند. ما منتظر نمی‌مانیم که جنگ در عربستان آغاز شود، بلکه کاری می‌کنیم که جنگ برای آنها و در داخل ایران باشد. صحبت‌های او این‌‌گونه تفسیر شد که عربستان سعودی رسما و به‌ شدت تنش‌ها با ایران و نیز حمایت خود از گروه‌های معارض حکومت در ایران را افزایش خواهد داد.

عبدالخالق عبدالله، یکی از مشاوران حکومت ابوظبی در توییتر، حملات اهواز را توجیه و بیان کرده که این حمله یک حمله تروریستی نبوده و کشاندن جنگ به داخل خاک ایران، یکی از گزینه‌ها است. وی هشدار داد، حملات شبیه به این در آینده افزایش خواهند یافت. اگر حمله تروریستی اهواز بخشی از نقشه افزایش تنش‌های عربستان و امارات با ایران باشد، هدف اصلی آنها این است که ایران را برای یک تلافی‌جویی تحریک کنند، سپس از فرصت واکنش ایران برای ایجاد یک جنگ بزرگ‌تر استفاده کرده و ایالات‌متحده را وادار به ورود به آن کنند، چون خود این دو کشور، به ‌تنهایی از پس توانایی نظامی ایران برنخواهند آمد؛ درواقع پس از صرف حدود ۶ میلیارد دلار در ماه، همچنان از شکست دادن حوثی‌ها در یمن عاجزند. اگر این‌گونه باشد، در نتیجه حمله اهواز، همان‌قدر برای انداختن ایران به تله طراحی‌شده که برای انداختن آمریکا در تله یک جنگ انتخابی رقم خورده است. همان‌طور که «باب گیتس» وزیر دفاع سابق در سال ۲۰۱۰ بیان کرده، عربستان سعودی می‌خواهد «تا آخرین سرباز آمریکایی با ایران مبارزه کند.»

تندروهای ضدایران در دولت ترامپ

اما دولت ترامپ و افراد آن‌ هم، تنها تماشاگران بی‌گناه این طرح و نقشه نیستند. اقدامات شخص ترامپ و هماهنگی و ارتباط نزدیک بین دولت او با عربستان، امارات و اسرائیل در مورد ایران، طرح یک موضوع و توضیح متفاوت را ‌پیش می‌کشد. طرحی که براساس آن آمریکا فعالانه متحدان خود را به جنگ با ایران می‌کشاند و از سوی متحدان خود به‌ سوی جنگ با ایران کشانده می‌شود. حمله اهواز تنها یک روز بعد از آن رخ داد که وزیر امور خارجه آمریکا، پمپئو تهدیدی سخت را متوجه ایران کرد و گفت: اگر ایران حمله را متوجه نیروهای آمریکایی در عراق کند، پاسخگو خواهد بود. طی هفته قبل، کنسولگری آمریکا در بصره عراق، ظاهرا از سوی نیروهای شبه‌نظامی مورد حمله قرار گرفت. دولت ترامپ هیچ سندی مبنی بر دخالت ایران در این حمله ارائه نکرد، ولی تهدید کرد، اگر دوباره چنین حملاتی رخ دهد، به ایران حمله خواهد کرد.

همچنین در این مدت به کنسولگری ایران در بصره هم چندین بار حمله شد که ایران ‌هم آن را به گردن ایالات‌متحده انداخت.

تفاوت در این است که ایالات‌متحده آمریکا برای رویدادهایی که نه ایران و نه آمریکا نمی‌توانند سندی برای آن جور کنند، ایران را با تهدیدی آشکار روبه‌رو کرد. این الگو از بیانیه‌ها و اقدامات جنگ‌طلبانه، دقیقا مطابق با دستور کار جان بولتون مشاور امنیت ملی - که دستی توانا در دستکاری اطلاعات برای کشانیدن آمریکا به جنگ دارد - است که در سال ۲۰۱۷ و قبل از ورودش به تیم ترامپ طراحی کرده است. این دستور کار با جزئیات بیان کرده که آمریکا چطور باید با اسرائیل و عربستان سعودی همکاری کند تا حمایتی - داخلی و بین‌المللی - برای خروج از توافق هسته‌ای ایران و اتخاذ یک سیاست تهاجمی در برابر این کشور دست‌وپا کند. این دستور کار به‌‌ویژه از «کمک‌رسانی» به اعراب خوزستان سخن می‌گوید؛ گروه اقلیت در ایران که مرتکبان حمله اهواز مدعی نمایندگی آنها هستند. بولتون همچنین یادآور شده است که دولت ترامپ باید به خاطر نقش نداشته ایران در حملات ۱۱ سپتامبر از این کشور تقاضای غرامت کند و همزمان ریاکارانه به ایران پیشنهاد مذاکره در حین سیاست تقابلی را بدهد.

سیاست دولت ترامپ در قبال ایران، خط به خط درحال پیروی از دستور کار بولتون است. موضوع ادعایی حمایت از جدایی‌طلبان خوزستان در این میان به شکلی ویژه قابل‌توجه است. این امر شک موجهی به وجود می‌آورد که اگر رد پای عربستان و امارات در این حمله تروریستی پیدا شود، به نظر تلاشی از سوی آنها است تا ایالات‌متحده را درحالی‌که ترامپ پشت فرمان نشسته است، به جنگ بکشانند. برای عربستان سعودی و امارات این امر از منطقی استراتژیک برخوردار است. توانایی آنها برای رقابت با حکومتی به ‌مراتب بزرگ‌تر و منسجم‌تر یعنی ایران در بلندمدت مورد سوال است. اگر آنها بتوانند آمریکا را به تله دو برابر کردن نیروهای نظامی‌اش در منطقه بیندازند، می‌توانند از نیروی نظامی آمریکا برای توازن قوا با ایران استفاده کنند. برای آمریکا که هم‌اکنون نیز به قیمت منافع استراتژیک خود در آسیا و در خانه اقدام به گسترش بیش‌ازحد نظامی در خاورمیانه کرده است، این امر هیچ منطق استراتژیکی ندارد.

منبع: میدل ایست آی تابناک