بازشناسی رفتار اصلاحگرایی از منظر محتوایی
سعید خاتمی
آنچه در کنه فرآیند اصلاحگرایی و بهصورتی برجسته مورد تاکید نظریهپردازان و طرفداران آن قرارگرفته بیان این حقیقت است که انجام هرگونه تغییر رو به رشد و ماندگار در جامعه (در ابعاد اجتماعی، سیاسی و. . . ) در گرو حرکتهای روشنگرانه و تدریجی میسر بوده و از این رو هرگونه حرکت انقلابی، هیجانی و تحولخواه را حتی با نیتی مطلوب، نه تنها موجب رشد ماندگار فرآیند اصلاحی ندانستهاند بلکه چه بسا آن را مایه پسرفت هم تلقی کردهاند.
در همین رابطه باید اذعان کرد که در طول زمان، کنشگران واقعی اصلاحگر ضمن نگاهی موشکافانه به تغییرات اصلاحی سایر جوامع نسبتا متمدنتر، بهصورت تلویحی و حتی تصریحی به فرضیات اساسی ذیل در پیشبرد هرگونه جریان اصلاحی واقف بوده و رعایت آنها را واجب شمرده اند:
** اول اینکه اصلاحگرایی فرآیندی است توأم با آگاهیبخشی جامعه هدف و با رشدی تدریجی که در غیراینصورت تضمینی بر دوام آن نخواهد بود.
سعید خاتمی
آنچه در کنه فرآیند اصلاحگرایی و بهصورتی برجسته مورد تاکید نظریهپردازان و طرفداران آن قرارگرفته بیان این حقیقت است که انجام هرگونه تغییر رو به رشد و ماندگار در جامعه (در ابعاد اجتماعی، سیاسی و...) در گرو حرکتهای روشنگرانه و تدریجی میسر بوده و از این رو هرگونه حرکت انقلابی، هیجانی و تحولخواه را حتی با نیتی مطلوب، نه تنها موجب رشد ماندگار فرآیند اصلاحی ندانستهاند بلکه چه بسا آن را مایه پسرفت هم تلقی کردهاند.
در همین رابطه باید اذعان کرد که در طول زمان، کنشگران واقعی اصلاحگر ضمن نگاهی موشکافانه به تغییرات اصلاحی سایر جوامع نسبتا متمدنتر، بهصورت تلویحی و حتی تصریحی به فرضیات اساسی ذیل در پیشبرد هرگونه جریان اصلاحی واقف بوده و رعایت آنها را واجب شمرده اند:
** اول اینکه اصلاحگرایی فرآیندی است توأم با آگاهیبخشی جامعه هدف و با رشدی تدریجی که در غیراینصورت تضمینی بر دوام آن نخواهد بود. در همین راستا بسیاری را در طول تاریخ میتوان برشمرد که با رویکردی اصلاحی اما روشهای غیراصلاحی، نه تنها در این راه توفیقی حاصل نکردهاند که حتی نتیجه معکوسی را بهبار آوردهاند.
** فرض دوم بیپایانی این فرآیند است، به عبارت دیگر در این فرض باید پذیرفت که هیچ زمانی فرآیند اصلاح و رشد جامعه هدف، خاتمه نیافته و این فرآیند مستمر است و بیخاتمه.
** سوم اینکه در فرآیند اصلاحگرایی (که ذاتا فرآیندی است واقعگرا) بنا به خصوصیت آن، هرگونه افعال خشونتگرایی در ابعاد فیزیکی، نظری و.... جهت پیشبرد اهداف آن بهشدت محکوم است و ممنوع.
احتمالا میتوان مفروضات دیگری نیز از بطن فرآیند اصلاحگرایی استخراج و تبیین کرد ولی به این موارد بسنده کرده و به موضوع اصلی این نوشتار خواهیم پرداخت. اکنون با توجه به مقدمه ذکر شده فوق درخصوص اصلاحگرایی، سوال اساسی این جاست که چه خصوصیات و ویژگیهایی را میتوان برای یک منادی اصلاحگرایی در مسیر اصلاحات انتظار داشت تا بتوان به آن کنشگر اصلاحطلب در پیشبرد این فرآیند (به دلیل وفاداری به محتوای آن) اعتماد کرد؟
بدیهی است در صورت تایید مفروضات اولیه این نوشتار، یک اصلاحگر واقعی:
- بهشدت اخلاقمدار است و قانونگرا و از آنجا که برای او فرآیند اصلاحگرایی هدفی است والا، بر همین اساس به باور او بهکارگیری هر نوع وسیله ماکیاولیستی برای نیل به اهدافش مذموم است و ناشایست، چراکه معتقد است استفاده از روشهای غیراخلاقی جز آلوده کردن اهدافش عایدی دیگری در بر نخواهد داشت.
- در مسیر پیش روی خود نه تنها هیچگونه کنش تقابلی را با مخالفان خود مدنظر نداشته بلکه تمام تلاش خود را (بر عکس) در جذب آنها اعمال میکند زیرا در اهدافش مغلوب کردن مخالف (حتی در صورت امکان عملی آن) از هیچ ارزشی برخوردار نخواهد بود.
- حضور خود را در حوزههای مختلف (نظریهپردازی، اجرایی و....) و در برابر منتقدان و مخالفان خود، همواره با خویشتنداری و صبر مدنظر داشته و در دیدگاهش چیزی به نام دشمن و معاند وجود خارجی نخواهد داشت.
- هرگاه خارج از حوزه نظریهپردازی، امکان حضور در عرصه قدرت اجرایی جامعه برایش فراهم شد و خود نیز ظرفیت لازم را برای ایفای این نقشها دارا بود، با منش و رفتاری کاملا قانونمدار و با رعایت کلیه ضوابط اخلاقمدارانه، وارد این حوزهها میشود.
- تمام هم و غم و هوشیاری خود را معطوف به حضور کامل در مسیر و فرآیند اصلاحگرایی کرده و متاثر از اتفاقات مطلوب یا نامطلوب پیشرو نمیشود. چراکه میداند هدف اصلی و اساسی، موجودیت فرآیند اصلاحگرایی است نه نیل به هدف یا اهدافی زودگذر. به عبارت دیگر بهواسطه رعایت اصول اصلاحگرایی، همواره خشنود است و در این راه هیچگاه فریفته یا مغموم وقایع مطلوب یا نامطلوب نخواهد شد.
چون دغدغهاش اصلاحگری است نه قدرتطلبی، اگر در مسند اجرایی قرار گرفت و در مسیر پیشرو، امکان به کارگماری منتقدان خود را (با رعایت ضوابط فرآیند اصلاحگرایی) در عرصه همکاری میسر دید در این تعامل و همکاری لحظهای درنگ نخواهد کرد چراکه از دیدگاه او پیشبرد این فرآیند نیاز به جذب حداکثری دارد نه حذف رقیبان. به عبارت دیگر او رشد کل جامعه هدف را با تمام اجزا و مولفههایش مد نظر دارد نه بخشی از آن را.
- در عرصه قدرت و در صورت بروز هرگونه خطا یا اشتباهی از او یا همراهانش (حتی در صورت امکان کتمان این نواقص) بهصورتی داوطلبانه و صادقانه از شفاف کردن و عیان شدن اشتباهاتش استقبال کرده و با عذرخواهی از مخاطبانش نسبت به جبران آنها و پرداخت هزینه مربوطه اهتمام میورزد. چون او به خوبی به این امر واقف است که از دست دادن اعتماد جامعه چیزی فراتر از حد شکست برای او و اهدافش بوده و بازگشت به عقب را با شدتی مضاعف بهدنبال خواهد داشت.
- در صورت کندی سرعت فرآیند اصلاحگرایی، هیچگاه واهمهای به خود راه نخواهد داد چراکه حرکت تدریجی را برای این کنش از اصول اولیه میداند و در صورت وقوع هرگونه وقفهای در مسیر و فرآیند اصلاحگری نیز توجه خود را بیشتر به خویشتن خویش معطوف میکند تا به رفتار مخالفان.
- چون مولفهها و خصوصیات جوامع مختلف را از یکدیگر کاملا متفاوت میداند از هرگونه مقایسه جامعه هدف خود با جوامع دیگر در پیشبرد این فرآیند بهشدت اجتناب کرده و در این راه صرفا مقایسه رشد اصلاحات را در جامعه هدف خود و با گذشته آن مدنظر دارد.
- از آنجا که خشونتگرایی را در تعارض با فرآیند اصلاحگری میداند در ادبیات و کردارش هیچگاه این مقوله جایگاهی نداشته و در صورت بروز این اعمال از سوی مخالفانش نیز صرفا از راه گفتوگو و مباحثه منطقی (و نه تقابل) درصدد مواجهه با آنها برمیآید.
- در برابر هرگونه تهمت ناروا از سوی منتقدان، به هیچ عنوان مقابله به مثل نکرده چراکه باور دارد در اینصورت مطمئنا دچار نقض غرض خواهد شد.
- در نظریهپردازی خود همواره محتوامحور است نه فردمحور و در صورت لزوم کنش نقدگرایی، هرگونه نقدی را در برابر مخالف خود متوجه متن و محتوای موضوعات کرده و از عیبجویی و انتقادات فردی در این باب به شدت پرهیز میکند.
- کینهجویی و انتقامگیری در افکار و کردارش محلی از اعراب نداشته و همواره در مراقبت کامل خود در ابعاد ذهنی و رفتاری بوده و این تلاش را موثرترین راه در پیشبرد فرآیند اصلاحگرایی میداند.
- و در آخر اینکه به خوبی باور دارد که در صورت رعایت ملزومات مقوله اصلاحگرایی، هیچگاه شکست برایش معنی نخواهد داشت و تنها زمانی شکست در برابر قدرت رخنمایی دارد که او از مسیر اصلاحگری خارج شود، پس همواره خود را ملزم به رعایت این الزامات میداند.
ارسال نظر