«دنیای اقتصاد» دیپلماسی ایران را در مقابل ائتلاف احتمالی عربی-آمریکایی بررسی میکند
۳ ابزار ایران برای شکستن ائتلاف ترامپ و آلسعود
سعیده فهری: عربستان در بحبوحه استیصال سیاسی و ناکامی در جبهههای نبرد، میزبان دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا شد تا به واسطه امضای قراردادهای چند صد میلیارد دلاری با واشنگتن، نظر مثبت این کشور را برای پیگیری اهدافش جلب کند؛ در این میان یکی از مهمترین اهداف ریاض از میزبانی ترامپ و سران بیش از ۴۰ کشور سنی، تشکیل یک ائتلاف «عربی-آمریکایی یا همان ناتوی عربی» است که مهمترین کارکرد آن نیز «مقابله با افزایش قدرت ایران» عنوان شده است. اکنون پرسش اینجاست که آیا عربستان طی سفر اخیر ترامپ و سران کشورهای عربی و بعضا غیرعربی در اجلاسیه ریاض توانست به اهداف خود دست یابد و پایههای تشکیل ائتلاف عربی-آمریکایی را پیریزی کند یا خیر.
سعیده فهری: عربستان در بحبوحه استیصال سیاسی و ناکامی در جبهههای نبرد، میزبان دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا شد تا به واسطه امضای قراردادهای چند صد میلیارد دلاری با واشنگتن، نظر مثبت این کشور را برای پیگیری اهدافش جلب کند؛ در این میان یکی از مهمترین اهداف ریاض از میزبانی ترامپ و سران بیش از ۴۰ کشور سنی، تشکیل یک ائتلاف «عربی-آمریکایی یا همان ناتوی عربی» است که مهمترین کارکرد آن نیز «مقابله با افزایش قدرت ایران» عنوان شده است. اکنون پرسش اینجاست که آیا عربستان طی سفر اخیر ترامپ و سران کشورهای عربی و بعضا غیرعربی در اجلاسیه ریاض توانست به اهداف خود دست یابد و پایههای تشکیل ائتلاف عربی-آمریکایی را پیریزی کند یا خیر.
نمایش قدرت در برابر تهران و مسکو
دونالد ترامپ که در مبارزات انتخاباتیاش سمت و سویی مخالف با اعراب را در پیش گرفته بود با سفر به عربستان و حتی سرزمینهای اشغالی موفق شد روابط واشنگتن با اعراب و رژیم صهیونیستی را احیا کند که این مساله نمایش قدرتی در برابر تهران و مسکو محسوب میشود. زیرا ترامپ موفق شد در برابر روسیه که به قدرت بیرقیبی در منطقه تبدیل شده بود و سوریه را در برابر آمریکا به گروگان گرفته بود، خودی نشان دهد. پیشتر و در زمان ریاستجمهوری باراک اوباما، او پس از سفری که به استرالیا داشت اعلام کرد که خاورمیانه برای آنها خیلی اهمیت ندارد به همین خاطر او روابط سردی را با اعراب دنبال میکرد. اما اکنون تمام معادلات تغییر کرده است و دست دوستی ترامپ به سوی اعراب، احتمالا سمت و سوی جدیدی به تحولات منطقهای خواهد داد. در این بین تلاش محور عربی-آمریکایی برای انزوای تهران، مسالهای کاملا آشکار است. زیرا اولا طی این سفر قرارداد تسلیحاتی و غیرتسلیحاتی نزدیک به ۴۰۰ میلیارد دلاری میان واشنگتن و ریاض امضا شد که بدون شک یکی از اهداف آن برهم زدن توازن قوا علیه تهران است و ثانیا عربستان موفق شد رهبران کشورهای سنی را در یک نشست گردهم آورد و در آنجا ادعاهایی را علیه ایران مطرح کند. اما با این وجود این نشست برای طرحریزی ائتلاف عربی-آمریکایی موفق عمل نکرد.
ائتلاف فرضی
شکلگیری ائتلاف عربی- آمریکایی با اما و اگرهای بسیاری مواجه است؛ آنچه امروز وجود دارد این است که طیفهای نومحافظهکار، لابیهای یهود به همراه عربستان، اسرائیل و تاحدودی ترکیه بر این باورند که باید در منطقه ائتلافی با هدف مقابله با افزایش نفوذ منطقهای و قدرت ایران شکل بگیرد و همچنین در این ائتلاف تلاشهایی برای مبارزه با آنچه آنها تروریسم میخوانند انجام گیرد. اما از لحاظ تئوریک شکلگیری ائتلاف منطقهای که بعضا نیز ناتوی عربی خوانده میشود وارد مرحله تصمیمگیری عملی نشده و هنوز مقدمات عملی کار نیز انجام نگرفته است. در این خصوص فقط عربستان یکسری رهبران عرب را در ریاض جمع کرد و از سوی دیگر نیز ترامپ را دعوت کرد و قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰میلیارد دلاری به علاوه برخی قراردادهای تجاری به امضا رساندند. هدف عربستان از امضای این قراردادها آن است که ترامپ را تشویق کند تا سیاستهایش در قبال ایران را تغییر دهد.
دکتر رحمان قهرمانپور، کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در پاسخ به «دنیایاقتصاد» شکلگیری چنین ائتلافی را نامحتمل میداند و میگوید تردید زیادی نزد کشورهای اصلی چون آمریکا، مصر و ترکیه برای پیوستن به این ائتلاف وجود دارد. زیرا برای آمریکای ترامپ هنوز مشخص نیست چه کسی قرار است هزینههای چنین ائتلافی را بپردازد و رهبری آن بر عهده چه کسانی است. بنابراین او خطر نمیکند و وارد چنین ائتلافی نمیشود. همچنین بسیاری از کشورهایی که در این ائتلاف حضور خواهند یافت کشورهای کوچک عربی هستند که بود و نبودشان خیلی فرقی نمیکند. درخصوص کشورهای مهمی چون مصر و ترکیه نیز حرف و حدیث بسیار است؛ زیرا بهعنوان مثال ژنرال السیسی حاضر نمیشود غرور ملی مصریها و رهبری این کشور در جهان عرب را نادیده بگیرد و در ائتلافی به سرکردگی عربستان بهعنوان یک بازیگر درجه دو حضور پیدا کند. در عین حال این احتمال خیلی کمرنگ است که اردوغان بپذیرد برای ورود به ائتلافی که جزئیات آن معلوم نیست روابط خود با ایران را متشنج کند. زیرا آنکارا چه درخصوص مساله کردها و چه قراردادهای اقتصادی به روابط با ایران نیاز دارد. بنابراین کشورهای مهمی که قرار است در چنین ائتلافی کنار عربستان باشند همچون مصر، ترکیه و آمریکا احتمالا حاضر نمیشوند که گام در این مسیر بگذارند.
ابزارهای ائتلافشکن
با وجودیکه شکلگیری این ائتلاف با اما و اگرهای بسیاری روبهرو است اما دیپلماسی ایران برای شکستن ائتلاف احتمالی از هم اکنون باید مدنظر باشد. در این رابطه تهران میتواند از چندین ابزار و مولفه بهره بگیرد که شامل ظرفیت کشورهای اروپایی، انزوای عربستان، بهرهمندی از برگزاری انتخابات شکوهمند در ایران، رویکرد اعتدالی، استفاده از چندجانبهگرایی منطقهای و در نهایت افزایش قدرت کشور است.
ظرفیت اروپا
اروپاییها از روی کار آمدن پوپولیستی چون ترامپ اصلا خشنود نیستند؛ ترکش فعالیت گروههای تروریستی در خاورمیانه، کشورهای اروپایی را نیز بینصیب نگذاشته و با شدت گرفتن بحران در این منطقه هر از چند گاهی نیز شاهد یک عملیات تروریستی در یکی از کشورهای اروپایی هستیم. همچنانکه در آخرین مورد نیز دوشنبه شب عملیاتی تروریستی در سالن کنسرتی در منچستر انجام گفت که دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت. از سوی دیگر کشورهای اروپایی با نگاه منصفانهتری مسائل منطقه را دنبال میکنند و کاملا آگاه هستند که چه کشورهایی در حمایت از تروریستها نقش دارند.
بنابراین آنها اکنون که مجددا دولت اعتدالی حسن روحانی روی کار آمده است بسیار خوش بین هستند که با استفاده از ظرفیت ایران در منطقه بتوانند گامی در جهت مهار تروریسم بردارند. باید توجه داشت که افکار عمومی غرب نسبت به اقدامات کشورهای عربی و در راس آنها عربستان بسیار بدبین هستند و در این کشورها که حقوق بشر حرف نخست را میزند، کشوری چون عربستان سعودی در جایگاه بسیار پایین قرار دارد. پیشتر ایران توانسته بود گامهایی را برای انزوای عربستان نزد کشورهای اروپایی بردارد اما درست زمانی که همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت حادثه سفارت پیش آمد. درواقع همان وقتی که ایران برجام را به نتیجه رساند، همزمان بود با حادثه منا و تلاشهای دیپلماتیک ایران که در این جهت در حال حرکت بود که عربستان منزوی شود و منزوی هم شده بود. کما اینکه هنوز این انزوا را در قضیه سوریه دارند. امروز دستگاه وزارت خارجه باید کاملا مراقب باشد که باز در پی یکسری مسائل داخلی و خودسریها، مساله سوریه و تلاشهای ایران برباد نرود. در موضوع یمن، منا و اعدامها در عربستان در آستانه این پرسش قرار گرفته بود که آیا جایی در شورای حقوق بشر دارد یا خیر.
بهرهمندی از برگزاری انتخابات
انتخابات ریاستجمهوری اخیر در ایران با مشارکت بالای ۷۰ درصد مردم، سیگنالهای بسیاری را برای بدخواهان ایران ارسال کرد. حضور بیش از ۷۰ درصدی واجدین شرایط در انتخابات و انسجام و یکپارچگی در داخل کشور، این پیام را به کشورهای منطقهای مخالف تهران همچون عربستان و حتی رژیم صهیونیستی صادر کرد که آنها در مقابل کشوری قرار دارند که در آن دموکراسی برقرار است و مردم پشت حکومت شان قرار دارند. همچنانکه «رابرت فیسک» نویسنده و روزنامهنگار در حوزه مسائل خاورمیانه در مقالهای که پس از اعلام نتایج انتخابات ایران در روزنامه «ایندیپندنت» انتشار یافت، نوشت: «مقامات سعودی از اینکه یک ایرانی خردمند در یک انتخابات آزاد به پیروزی رسیده است، به وحشت خواهند افتاد؛ انتخاباتی که تقریبا هیچیک از ۵۰ دیکتاتوری که برای دیدار با ترامپ در ریاض گردهم آمدهاند، جرأت برگزاری آن را نخواهند داشت.»
به نوشته فیسک، این یک پیروزی خوب برای دولت ایران و جمعیت عظیم جوانان آن است و یک شکست بد برای دولت ترامپ؛ زیرا مردی که توافق هستهای ایران با آمریکا را امضاء کرده است و به برقراری جامعه مدنی در کشور خود باور دارد، ۵۷ درصد آراء (۵/ ۲۳ میلیون رای از مجموع ۴۱ میلیون رای) را از آن خود ساخت. بنابراین امروز برگزاری انتخابات پرشور و حداکثری در ایران همچون یک برگ برنده در برابر هرگونه ائتلاف علیه ایران خواهد بود و پرستیژ ایران را نزد کشورهای منطقه که اغلب با دیکتاتوری محض اداره میشوند بسیار بالا برده است.در این میان روی کار آمدن حسن روحانی بهعنوان یک سیاستمدار اعتدالگرا را نیز میتوان فرصتی برای بهبود اوضاع منطقهای ایران و همچنین شکستن فضاهای ایران هراسی تلقی کرد.
چندجانبهگرایی
گزینه دیگری که ایران میتواند برای شکستن هرگونه ائتلاف احتمالی علیه کشور بهکار گیرد، روی آوردن به چندجانبهگرایی است. پیش از این نیز تهران دریافته بود برای کسب حداکثر منافع نباید تمام تخم مرغهایش را در سبد یک کشور قرار دهد اما امروز این سیاست چندجانبهگرایی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. عربستان تا به امروز موفق شده است اغلب کشورهای عربی و سنی را در جبهه خود قرار دهد اما وزن بسیاری از این کشورهای عربی ناچیز است. در این بین اگر تهران بخواهد سیاست چندجانبهگرایی را در مقابل کشورهای عربی در پیش بگیرد مهمترین گزینهای که در مقابل خود دارد، محور مقاومت است. این محور مقاومت سطوح مختلفی را شامل میشود؛ از دولتهای سوریه و عراق گرفته تا بازیگران فرودولتی چون حزبالله و دیگر گروههای مقاومتی. قهرمانپور معتقد است که اگر به پیشینه همکاریهای محور مقاومت نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که این محور میتواند در جلوگیری از شکلگیری ائتلاف عربی موفق باشد چرا که شرایط ساختاری برای شکل دادن به ائتلاف یا ناتوی عربی اکنون فراهم نیست. این در حالی است که محور مقاومت سالهاست شکل گرفته و فعال است. در واقع مقابله با تهدیدات چنین ائتلاف فرضی، کار سخت و دشواری نخواهد بود. از سوی دیگر ایران میتواند روابط خود را با سه کشور معتدلتر منطقه از جمله عمان، کویت و قطر گسترش دهد و به سمت تنش زدایی با آنان پیش برود تا بتواند شکافی عمیق در ائتلاف عربی-آمریکایی ایجاد کند.
ارسال نظر