استفاده نتانیاهو از فرصت تاریخی ترامپ

مهدی مطهرنیا
آینده پژوه سیاسی

دونالد ترامپ یک پسانومحافظه‌کار است؛ نومحافظه‌کاران، گروه سیاسی نزدیک به لابی رادیکال اسرائیلی در نیویورک و تل‌آویو هستند. از این رو در دوران ترامپ، عصر طلایی نگاه به اسرائیل از منظر سطح رویی تحرکات ایالات‌متحده آمریکا آغاز خواهد شد. اگرچه در سطح تحلیل کلان دیگر اسرائیل در دستگاه فکری استراتژیسین‌های آمریکایی جایگاه حیاتی ندارد، اما بنیامین نتانیاهو تلاش دارد تا این جایگاه حیاتی را دوباره به دست آورد و در این مسیر حاضر است که امکانات لابی‌های صهیونیستی را کاملا در خدمت ترامپ و تیم او قرار دهد.

 

 

 

همان‌گونه که پیش از انتخابات، بدون ایجاد یک فضای تبلیغاتی مشخص و واضح، این فعل‌وانفعالات در دوران نتانیاهو انجام پذیرفت و مدارک آن آرام‌آرام نشان خواهد داد که تا چه اندازه لابی صهیونیسم برای روی کار آمدن ترامپ، فعالیت‌های ویژه داشته است. بنابراین در مجموع نتانیاهو بر آن است که از فرصت تاریخی موجود که می‌تواند به سرعت در آمریکا فراموش شده و به مسیر دیگری هدایت شود، استفاده کامل کند. او در این زمینه حتی یک روز را هم از دست نداد و با ورود ترامپ به کاخ سفید تمام تلاش خود را به سرعت بسیج کرد تا بتواند زمینه‌های بازیابی جایگاه اسرائیل را در سپهر کنش سیاسی آمریکا به‌دست آورد. از این رو نتانیاهو به صراحت اعلام کرد که می‌خواهد در باب سیاست‌های خاورمیانه‌ای ترامپ به‌ویژه در رابطه با ایران، همکاری تنگاتنگی را با کاخ سفید ترامپی داشته باشد.

از دیگر سو ترامپ در دکترین سیاسی خود در حوزه سیاست خارجی به همگرایی با مسکو و تقابل با تهران می‌اندیشد و بر آن است که همکاری‌های اقتصادی با ایران را در قالب برجام محدود و در عین حال تمام تلاش خود را متوجه محاصره تهران در حوزه منطقه‌ای کند. آنچه که از گزاره‌های تولیدی ترامپ برمی‌‌آید اسرائیل نقش کلیدی در منطقه علیه تهران با همگرایی برخی دولت‌های عربی ایفا می‌کند. بنابراین تل‌آویو بر آن است که این همکاری‌ها هرچه زودتر تعریف عملیاتی علیه تهران پیدا کند. در این رابطه احتمالا تلاش نتانیاهو و ترامپ در جهت همسویی بیشتر علیه تهران به موازات همگرایی بیشتر ریاض، تل‌‌آویو و مسکو در منطقه و بحران‌های منطقه‌ای در دستور کار ترامپ قرار خواهد گرفت. این مساله تاحدودی منطق بازی علیه ایران را از شدت و حدت بیشتری برخوردار خواهد کرد.

از سوی دیگر تلاقی چالش‌های موجود در داخل ایران آن اندازه برای نتانیاهو فرصت ساز نشان داده شده است که او ادعا کند مستقیم با مردم ایران سخن می‌گوید و تلاش دارد شکاف توهمی حکومت-مردم در ایران را به‌عنوان یک فرصت مورد توجه قرار دهد. در این میان سرنوشت برجام در دوره ترامپ و با تعاملات میان آمریکا و جبهه اسرائیلی عربی نیز جای بحث و بررسی دارد. باید توجه داشت که برجام در کنش سیاسی ترامپ یک تعهدنامه گریزناپذیر و در عین حال بسیار بد است، از این رو او نمی‌تواند آن را پاره کند، اما می‌تواند با تمام قدرت خویش آن را محدود سازد. او با شعار پاره کردن برجام در پی تحریک دلواپسان تهران و خروج ایران از برجام و به تبع آن، ایجاد اجماع بین‌المللی مجدد علیه تهران است.

بنابراین رئیس‌جمهوری جدید آمریکا در وهله نخست تعریف موسع از برجام را بسیار محدود خواهد کرد و در گام بعدی در حوزه‌های دیگر فشارهای خود بر ایران را افزایش خواهد داد تا ایران را به زعم خود وادار کند مسوولیت خروج از برجام را بپذیرد. از سوی دیگر همگرایی با روسیه در حل‌و‌فصل بحران‌هایی مانند سوریه می‌تواند ابزار فشار بر تهران را بیشتر سازد و رهیافت ترامپ در این زمینه در کنار فشار بر تهران جهت‌گیری تکمیلی دارد.