در میزگرد آموزش و پژوهش در علم اقتصاد بررسی شد
آسیبشناسی آموزش دانشگاهی اقتصاد
دنیای اقتصاد: گروهی از صاحبنظران و مدرسان آکادمیک حوزه اقتصاد در یک نشست دانشگاهی به آسیبشناسی آموزش اقتصاد در دانشگاهها پرداختند و با نگاهی به مسائل موجود در کلیت نظام آکادمیک کشور، مساله نبود بازار کار برای فارغالتحصیلان دانشگاهی را مورد بررسی قرار دادند. در این نشست که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، حاضران بر این مساله تاکید کردند که طبق تحقیقات داخلی، «آموزش و پژوهش» در ایران از نظر «بهرهوری»، «جذب دانش» و «نوآوری» در جایگاه بسیار پایینی قرار دارد و نمیتوان چندان آمارهای موجود در زمینه تولید علم را مورد اتکا قرار داد.
دنیای اقتصاد: گروهی از صاحبنظران و مدرسان آکادمیک حوزه اقتصاد در یک نشست دانشگاهی به آسیبشناسی آموزش اقتصاد در دانشگاهها پرداختند و با نگاهی به مسائل موجود در کلیت نظام آکادمیک کشور، مساله نبود بازار کار برای فارغالتحصیلان دانشگاهی را مورد بررسی قرار دادند. در این نشست که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، حاضران بر این مساله تاکید کردند که طبق تحقیقات داخلی، «آموزش و پژوهش» در ایران از نظر «بهرهوری»، «جذب دانش» و «نوآوری» در جایگاه بسیار پایینی قرار دارد و نمیتوان چندان آمارهای موجود در زمینه تولید علم را مورد اتکا قرار داد.
بر این اساس، رشد بسیار سریع تعداد دانشجویان در ایران به تضعیف کیفیت فارغالتحصیلان و نبود بازار کار برای آنها دامن زده است و پژوهشهای دانشگاهی در ایران را، غیرکاربردی و صوری کرده است. امری که ممکن است در این وضعیت که فارغالتحصیلان اقتصاد را به جای سیاستگذاری به حسابداری سوق داده است، بیتاثیر نباشد. به گفته حاضران، با شیوه موجود، دانشجویان در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا مهارتهای لازم برای حل مساله را به خوبی کسب نمیکنند و برخی مثل مسعود درخشان در این نشست پیشنهاد دادند که از الگوی کشورهای توسعهیافته در آموزش اقتصاد استفاده شود. حاضران در این نشست سرفصلهای مصوب برای تدریس اقتصاد را نیز مورد بررسی و نقد قرار دادند و بر لزوم استفاده از دانش بینالمللی موجود و بررسی تجربههای اقتصادی سالهای اخیر در آموزش به دانشجویان تاکید کردند.
مشکلات آموزشی و دانشگاهی علم اقتصاد
هفته گذشته میزگردی با محوریت آموزش و پژوهش در علم اقتصاد با حضور آقایان ابوالقاسم مهدوی، مسعود درخشان، غلامرضا مصباحیمقدم، تیمور محمدی، ناصر الهی و عباس شاکری در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. در این میزگرد صحبتهای گوناگونی پیرامون مشکلات آموزش و پژوهش در علم اقتصاد و عدم تناسب بازار کار با رشتههای دانشگاهی و واحدهای مرتبط با رشته اقتصاد مطرح شد. بر اساس برنامه میزگرد هر کدام از استادان به مطرح کردن مشکلات آموزشی و پژوهشی موجود در رشته اقتصاد پرداختند. در ابتدای بحث مهدوی، رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، به کمیتگرایی بهعنوان یکی از دلایل ایجاد بحران در آموزش عالی کشور اشاره کرد. وی برای روشن کردن بحران در آموزش عالی کشور به آماری بر اساس پژوهشی از مرکز پژوهشهای مجلس اشاره کرد که در آن شاخصهایی برای ارزیابی سطح آموزش و پژوهش کشور در مقایسه با ۱۴۵ کشور جهان بیان شده است. بر اساس این پژوهش در میان ۱۴۵ کشور جهان، ایران از نظر بهرهوری نیروی کار در رتبه صد و سیام و از نظر جذب دانش، با تعریف خود این پژوهش، در رتبه ۱۲۵ قرار گرفته و از نظر نوآوری، جایگاه صد و بیستم را در میان ۱۴۵ کشور دنیا دارد. در قسمتی دیگر از بحث، وی که مسوولیت ریاست دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران را به عهده دارد، به آمار تعداد دانشجویان ژاپنی از ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۴ اشاره کرد که در مدت ۳۰ سال به ۴ میلیون نفر رسیده در حالی که در ایران طی ۶ سال به ۴ میلیون نفر رسیده است. این درحالی است که با توجه به رشد چشمگیر تحصیلکردههای دانشگاهی و افزایش تعداد اعضای هیات علمی در کشور در مقایسه با شاخصهای کمی، عدم تناسب مشهودی مشاهده میشود که نشاندهنده وجود مشکلات و نواقص جدی در امر آموزش و پژوهش است.
کاربردی نبودن پژوهشهای دانشگاهی
الهی نیز در تایید این موضوع به این نکته اشاره کرد که در حال حاضر پژوهشهای موجود در دانشگاههای ما کاربردی نیست؛ یعنی علوم به جای اینکه ماموریت حل مساله داشته باشند یک حالت فانتزی پیدا کرده و تحقیقات ما به جای اینکه عامل تولید باشد یک کالای مصرفی لوکس شده است.
تیمور محمدی نیز برای روشنتر شدن مشکلات موجود در میان دانشگاهیان علم اقتصاد به یک فرآیند اشاره کرد که در آن دانشجویان به مثابه ورودیهای آن هستند. وی بر این نکته تاکید کرد افرادی که وارد مقطع کارشناسی رشته اقتصاد میشوند عموما یا از سطح علمی کافی برای پرداختن به مسائل پیچیده اقتصادی برخوردار نیستند یا انگیزههای کافی را ندارند. در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا نیز به دلیل مکانیزمهای ناکارآمد انتخاب دانشجو، اکثر افراد ورودی به این رشته دارای ضعفهای اساسی در تحلیل اقتصاد هستند. از سوی دیگر وی به مساله پژوهشها در این رشته پرداخت و توضیح داد که در اکثر آنها از تکنیکهای فنی استفاده میشود که به دلیل عدم شناخت کافی از نرمافزارها و نحوه محاسباتش نهایتا پژوهش عمیق و قابل ملاحظهای بهدست نمیآید. همچنین این عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه، به ضعف در رشته اقتصاد اسلامی اشاره کرد که به دلیل نبود متون مناسب و منسجم دچار دوگانگی شده است به این معنا که «متون اقتصاد غربی است ولی پژوهشگر صحبت از اقتصاد اسلامی میکند.»
همچنین، در ادامه این بحث درخشان به این نکته اشاره کرد که استادان در کشور و در حوزه اقتصاد آن آرامش خاطر که بتوانند مسائل را بهصورت زیربنایی مطالعه کنند، ندارند. وی معتقد است که سرمنشأ این مشکل به نظام حاکم در این حوزه که «مدیریت دانشگاهها است» برمیگردد. این عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد علامه که از استادان شناخته شده کشور در حوزه اقتصادسنجی محسوب میشود، برای حل این مشکل پیشنهاد کرد که گروهی به بررسی نحوه اداره کردن دانشگاههای کشورهای پیشرفته صنعتی بپردازند و با بررسی روشهای آنها راهکار بهینهای برای نحوه اداره دانشگاه و ارتقای سطح علمی استادان و دانشجویان پیدا کنند.
بازار کار فارغالتحصیلان اقتصادی
از دیگر محورهای مهم این نشست میتوان به مشکلات تحصیلکردهها بهطور کلی و تحصیلکردههای اقتصادی بهطور خاص و ورود افراد تحصیلکرده به بازار کار اشاره کرد. در این خصوص، مهدوی به نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاه طی سالهای ۶۵ تا ۹۰ اشاره کرد که از ۲/ ۶ درصد سال ۶۵ به ۵/ ۱۵ درصد در سال ۱۳۹۰ رسیده است. وی با اشاره به رشد ۱۵۰ درصدی نرخ بیکاری طی ۲۵ سال به این نکته اشاره کرد که بر اساس آمار منتشر شده از وزارت کار و امور اجتماعی، ۸۵ درصد مشاغل با تحصیلات دانشگاهی تناسب ندارد. از سوی دیگر محمدی نیز به این نکته اشاره کرد که دولتها تا کنون برای اقتصاددانان جایگاه درستی در نظر نگرفتهاند.
مسائل آموزشی واحدهای دانشگاهی
همچنین از دیگر محورهای مورد بحث در این میزگرد، مشکلات موجود در مورد واحدهای درسی ارائه شده در مقطع کارشناسی رشته اقتصاد بود. درخشان با اشاره به این موضوع که وقتی صحبت از برنامه آموزش و پژوهش در اقتصاد میشود ذهنها به سمت سرفصلهای مصوب وزارت علوم میرود، خاطر نشان کرد که برنامه آموزشی و پژوهشی اقتصاد در همه کشورها نه فقط کشور ما تابعی از برنامه درسی و برنامه استادان در این دوران است. از آنجا که دانشجو و استاد یک مجموعه واحدی را تشکیل میدهد اگر بخواهیم برنامهها به درستی طراحی و اجرا شود باید استادان را نیز جزئی از این برنامه در نظر بگیریم. همچنین وی اعلام کرد که «برنامه خوب آموزشی و پژوهشی شرط لازم است. اما اجرای خوب این برنامه نیز ضروری است». به اعتقاد وی، صرف اینکه زمان زیادی از تدوین سر فصلها و کتب درسی این رشته گذشته است نمیتوان گفت این برنامه بدی است و باید روی آن تجدید نظر کرد. در کنار تدوین یک برنامه خوب و مناسب اجرای درست برنامه آموزشی ضروری است. علاوه بر این درخشان به این نکته اشاره کرد که برنامه آموزشی خوب است که یکی از ثمرات آن افزایش توان علمی دانشجویان و مدرسان آن رشته باشد. مثلا در اقتصاد در تجزیه و تحلیل رویدادهای اقتصادی در سطوح منطقهای و جهانی یکی از موضوعاتی است که باید در نتیجه آموزشهای اقتصادی بهدست آید. وی در ادامه توضیح داد: اگر بخواهیم آموزش و پژوهش در یک کشور افزایش پیدا کند صرفا نمیتوان انتظار داشت با معرفی چند درس و تجدید نظر در چند واحد اقتصادی این اتفاق بیفتد. بهطور مثال اضافه کردن دو واحد بحرانهای بینالمللی برای ارتقای سطح علمی دانشجویان کافی نیست، بلکه باید در دانشگاهها، نهادها و سازمان بندیهایی به وجود بیاید که سبب افزایش توان علمی دانشجویان و مدرسان رشته اقتصاد باشد.
ارسال نظر