علیرضا اکبری
بنیانگذار موسسه راهبردی «تصمیم»

پس از چند دوره افت و خیز در پهنه جنگ و دیپلماسی و هنگامی که طرف‌های قدرتمندتر بحران، رسما ختم فرصت‌های دیپلماتیک را اعلام کردند، ناگهان دور جدیدی از مذاکرات را با دستور کار «تامین آتش‌بس و یافتن راه‌های برقراری صلح و ثبات» اعلام کرده و همه را غافلگیر کردند.به‌ویژه آنکه در اعلام نام طرف‌های مدعو در نشست روز شنبه لوزان، نوعی وزن‌کشی و حذف و اضافه را نیز اعمال کرده‌اند.تا شامگاه جمعه چهاردهم اکتبر، چند ساعت قبل از موعد اجلاس، به‌جز روسیه و آمریکا، به‌عنوان دو طرف اصلی مذاکره، حضور ترکیه و عربستان نیز پررنگ و حضور قطر کمی کمرنگ‌تر مطرح بود.

گفت‌وگوی زاخارووا، سخنگوی وزارت‌خارجه روسیه در شب قبل از آن، افق دیگری را درخصوص شرکت‌کنندگان و مدعوین به اجلاس لوزان، پدیدار می‌کرد. خانم سخنگو، در مصاحبه خود، عبارات مبهم و چند پهلو دایر بر شرکت مقامات بعضی کشورهای مهم و موثر منطقه در نشست شنبه را به‌کار برد. به‌رغم اینکه همه طرف‌ها به خوبی می‌دانند، بدون توافق ایران، هیچ نوع موازنه‌ای در این زمینه شکل نخواهد گرفت، با این حال تا شامگاه جمعه، نه از طرف ایران و نه سایر طرف‌های ذی‌ربط، خبری واضح نسبت به دعوت یا حضور ایران مطرح نشده بود. همین امر بر شک و شبهه نسبت به اهداف و نیز سرنوشت این نشست افزوده بود.صفحه شخصی دکتر جابری‌انصاری، معاون عربی- آفریقای وزارت‌خارجه ایران، (در یک فضای مجازی) در شامگاه جمعه، خبری را درج کرد که همه گمانه‌زنی‌ها را متحول کرد. شرکت ایران، عراق و مصر، در سطح وزیران امورخارجه، در کنار نماینده سازمان‌ملل و وزرای آمریکا، روسیه، ترکیه، عربستان و قطر، صورت و محتوای قابل‌انتظار دیگری، به اجلاس شنبه بخشید. تا پیش از تایید این خبر، شمایل این نشست، بیشتر از جنگ و صلح، حاکی از تبانی بر سر منابع مادی، چیزی شبیه به تقسیم سهم ثروت (مثلا حل معادله بزرگ انرژی) بود و انتظار ویژه‌ای از لوزان، حداکثر بیش از توافق ژنو در سپتامبر، نمی‌رفت. در آن معادله، هدف محوری آمریکا، می‌توانست صرفا خرید زمان و عبور از کانال یک ماه آینده - ماه تعیین سرنوشت انتخابات - باشد و هدف محوری روس‌ها، بردن حداکثر استفاده از اضطراب و استرس زمانی آمریکا در همین مقطع و چهار ماه آینده، (تا استقرار دولت جدید آمریکا) جهت حفظ برتری نبرد هوایی ارزیابی می‌شد.اینک اما با حضور جمهوری‌اسلامی ایران در اجلاس، با هر عنوانی و همچنین همراهی دولت عراق و مصر، این انتظار ایجاد شده که تکلیف چند موضوع محوری، دست‌کم برای حصول توافق در نشست‌های بعدی همین جمع معین شود.مهم‌ترین مساله فوری، جلوگیری و ختم معضل گروگانگیری تروریست‌ها و داعش، از مردم و ساکنان شهرهای اشغالی و در راس آنها، حلب است.موضوع فوری بعدی، برقراری آتش‌بس، ولو موقت، جهت حصول توافق در امر کمک‌رسانی به ساکنان غیرنظامی مناطق اشغالی، خاصه شهر حلب است.

این دو مساله مهم، قاعدتا منوط به دستیابی همه طرف‌ها به معادله‌ای است که بتواند مرزهای ادغام داعش و النصره و دیگر تروریست‌های وابسته به داعش و القاعده را از سایر تروریست‌ها و گروه‌های مسلح معارض، منفک و جدا کند. هرچند که اکثر گروه‌های مسلح حاضر در نبرد سوریه، مبادرت به جنایات ضدبشری کرده‌اند و ادعای «معارضین میانه‌رو» بسیار مشابه با عبارت «تروریست میانه‌رو» می‌باشد (و طبعا بی‌معنا است)، اما اگر این جداسازی صورت پذیرد، اولین انتظاری که ایجاد می‌شود، توافق جدی بر سر سرنوشت تروریست‌های بدتر، در مقابل تروریست‌های میانه‌رو! خواهد بود.در این‌صورت مسوولیت اقدامات هرکدام از دیگر گروه‌های مسلح، مثلا ارتش آزاد، راحت‌تر شناسایی خواهد شد.چنین وضعیتی، به فرض وقوع، می‌تواند بهانه حمایت و پشتیبانی برخی از طرف‌ها از داعش و النصره را تا حدودی خلع کند. اینها سه عنوان از فوری‌ترین ضرورت‌های مذاکراتی است که می‌تواند در دستور اجلاس شنبه لوزان قرار گیرد.اما آنچه که همه طرف‌های موثر در بحران سوریه، به دنبال آن هستند، ایجاد موازنه نظامی و امنیتی در صحنه عملیاتی، به نفع و با غلبه خودشان است.طبیعی است که هرکس دست بالاتر را در صحنه جنگ و نظامی داشته باشد، امکان بیشتری در اعمال صلاحیت و نفوذ، در پشت میز مذاکرات خواهد داشت.همین واقعیت موجب شده که هرکدام از طرف‌ها، به‌ویژه طی روزهای اخیر، تا آنجا که ممکن است بر پتانسیل و ظرفیت‌های نظامی خود در صحنه بیفزاید. این امر، خود می‌تواند بر شکنندگی مسیر دیپلماتیک اضافه کند.البته نمی‌توان از اکنون، انتظار داشت که اجلاس لوزان، بتواند قوام و دوام بیشتر از اجلاس ژنو در ماه گذشته داشته باشد، اما به فرض آنکه شانسی برای تداوم روند دیپلماتیک و غلبه آن بر تعارضات عملیاتی، قائل باشیم، آنگاه، می‌توان انتظار داشت که محورهای زیر در دستور کار اجلاس‌های بعدی قرار گیرد:

- تعیین اصول و سازوکار مذاکره پیرامون حل بحران سوریه و خاتمه جنگ

- تعیین مدل بررسی نقش و وضع معارضان و دولت قانونی سوریه در آینده این کشور

- تصمیم‌گیری درخصوص فرآیند تعیین و استقرار «وضعیت انتقالی»

- تصمیم‌گیری درخصوص نحوه تعیین نظام حکومتی آتی در سوریه

- بحث بر سر وضعیت و آینده دولت قانونی کنونی و شخص بشار اسد

- بررسی کیفیت «حکم» درخصوص افراد و سازمان‌های تروریستی پس از ثبات و امکان اعمال عدالت

- بررسی وضعیت جنایات ضدبشری علیه ملت سوریه و تعقیب عوامل آن جنایات، اعم از دولت‌های حامی تروریست‌ها یا اشخاص مرتکب جرائم

- بررسی نقش و مسوولیت ساختارهای بین‌المللی و دولت‌ها، در فرآیند بازسازی سوریه

از سوی دیگر، تلاش دو طرف قدرتمند این جنگ، ایالات‌متحده و روسیه، برای داشتن سهم بیشتر از منابع قدرت و امنیت در سوریه و منطقه، ورای فرآیند حل‌وفصل بحران، بر پیچیدگی شرایط می‌افزاید.روسیه به چیزی کمتر از تثبیت حضور بخشی از قوای موثر نظامی خود در دریا و خشکی سوریه و داشتن اطمینان از استقرار یک نظام همراه، رضایت نمی‌دهد؛ روس‌ها همچنین کنترل کم و کیف خطوط انرژی و منابع گازی منطقه را از اهداف استراتژیک خود می‌دانند.به‌علاوه مسکو مترصد است تا هر عاملی را که بتواند در موازنه‌سازی سیاسی امنیتی، با رقیبان اروپایی‌شان، در خارج نزدیک روسیه به‌کار آید در بحران سوریه برای خود محفوظ دارد.ایالات‌متحده نیز تداوم حجم معینی از پتانسیل و ظرفیت بحران در منطقه را (از قبیل حفظ مهار شده داعش) از ضروریات اهداف سیاسی امنیتی میان‌مدت خود می‌داند.

در این میان ترکیب شرکت‌کنندگان در اجلاس لوزان اما چندان به نفع جمهوری اسلامی متوازن نیست. از روسیه فقط تا حدود معینی می‌توان انتظار گسترش قاعده مطالبات را داشت، هرچند که اصل حضور ایران در کنار روسیه، یک منفعت مشترک است. عراق و مصر اما آنچنان‌که ترکیه و سعودی وزن معارضه را سنگین می‌کنند، موازنه را به نفع ایران و اسد سنگین نخواهند کرد اما در مجموع، شاید بتوان ترکیب دی‌میستورا، روسیه، مصر و عراق را در حد فاصل ایران با آمریکا، سعودی و ترکیه، نوعی فرصت برای خودمان تلقی کرد.در انتها مجددا خاطرنشان می‌شود که نقطه مهم و محوری، نقش و سرنوشت گروه‌های تروریستی، از داعش تا «تروریست‌های موسوم به میانه‌رو» است که از غامض‌ترین ابعاد این معما است.شاید معنای جمله محوری را که بشار اسد، روز پنج‌شنبه در مصاحبه با پراودا بیان داشت اینجا بهتر بتوان درک کرد، هنگامی که گفت: «هیچ راه سومی پیش‌روی تروریست‌ها نیست، یا باید معبری باز‌شود که همه به ترکیه بازگردند یا باید همانجا که هستند، کشته شوند.» فرض بشار در آن گفت‌وگو، نابودی بدون چون و چرای داعش بود.

تا اینجا و بدون وقوع تحولی اساسی در رویکردهای راهبردی طرف‌های درگیر، نمی‌توان انتظار داشت که سرنوشت این معمای تودرتو، در نشست لوزان رقم بخورد. سرنوشت بحران و جنگ در سوریه، در صورت عدم تغییر راهبردی و اهداف متضاد و متعارض طرف‌های درگیر، نه در پشت میز مذاکره که بر روی زمین و در عرصه نبرد با تروریسم هدایت شده، تعیین خواهد شد.

منبع: دیپلماسی ایرانی