شکیبایی و هوشیاری درسیاست پولی
دکتر رضا بوستانی
این روزها فشارها برای تغییر در سیاستهای پولی افزایش یافته است. از یک طرف، فعالان اقتصادی از نرخهای بالای سود ناراضی و خواستار کاهش دستوری این نرخ هستند و از طرف دیگر، عدهای از رشد بالای نقدینگی نگرانند و هشدار میدهند که رشد عرضه پول منجر به افزایش تورم میشود. این دیدگاههای متضاد، سیاستگذاری پولی را بسیار پیچیده کرده است. در ادامه توضیح داده میشود که چگونه با توجه به پویایی اقتصاد در زمان میتوان به هر دو چالش فوق غلبه کرد. سیاست پولی، نوعی سیاست مدیریت تقاضا است که اگر به درستی طراحی و اجرا شود، میتواند کاهش نوسانات اقتصادی را به دنبال داشته باشد.
دکتر رضا بوستانی
این روزها فشارها برای تغییر در سیاستهای پولی افزایش یافته است. از یک طرف، فعالان اقتصادی از نرخهای بالای سود ناراضی و خواستار کاهش دستوری این نرخ هستند و از طرف دیگر، عدهای از رشد بالای نقدینگی نگرانند و هشدار میدهند که رشد عرضه پول منجر به افزایش تورم میشود. این دیدگاههای متضاد، سیاستگذاری پولی را بسیار پیچیده کرده است. در ادامه توضیح داده میشود که چگونه با توجه به پویایی اقتصاد در زمان میتوان به هر دو چالش فوق غلبه کرد. سیاست پولی، نوعی سیاست مدیریت تقاضا است که اگر به درستی طراحی و اجرا شود، میتواند کاهش نوسانات اقتصادی را به دنبال داشته باشد. اشتباه در طراحی و اجرای این سیاستها، علاوهبر اینکه به کاهش نوسانات اقتصادی کمکی نمیکند، خود میتواند به منشائی برای ایجاد نوسانات (رکودها و رونقهای بزرگتر) تبدیل شود.
بنابراین برای اطمینان از اینکه سیاستهای پولی به کاهش نوسانات اقتصادی منجر میشود، بانکهای مرکزی از ابزار سیاستی خود با احتیاط استفاده میکنند. بهطور مثال، بانکهای مرکزی نرخ سود سیاستی را در فواصل زمانی معنادار اصلاح میکنند. حتی مقامات پولی جهتگیریهای آتی سیاستهایشان را مشخص میکنند تا مطمئن شوند انتظارات فعالان اقتصادی بهتدریج تعدیل میشود و تغییر ناگهانی انتظارات اثرات ناخواستهای بر اقتصاد نخواهد داشت. سیاستهای پولی که در یکسال گذشته توسط بانک مرکزی اجرا شده، بهطور موثری نرخ سود را در بازار بینبانکی کاهش داده است. اگر چه روند کاهش این نرخ از ۶ ماه گذشته آغاز شده، ولی اثرات مثبت آن بهصورت کاهش نرخهای سود سپرده در شبکه بانکی به تازگی نمایان شده است و مشخص نیست تاثیر این سیاست تا چه سطحی نرخها را پایین خواهد آورد. بنابراین تعجیل در کاهش دستوری نرخها در شبکه بانکی امری نسنجیده است و ممکن است اثرات مثبت این سیاست را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین لازم است هوشیارانه منتظر ماند تا تاثیر اقدامات قبلی بهطور کامل نمایان شود و اطلاعات جدید از وضعیت کلی اقتصاد بهدست آید؛ سپس با ارزیابی دقیقتر از شرایط، نسبت به تعدیل سیاستهای قبلی اقدام شود. این رویه تضمین میکند که سیاستهای پولی تثبیتکننده باشند و نه تشدیدکننده؛ موردی که در گذشته سیاستگذاری پولی در ایران کمتر تجربه شده است. البته زمانبندی تعدیل نرخهای سود تنها چالش سیاستگذاری پولی نیست. ایجاد یک کانال ارتباطی میان بانک مرکزی و فعالان اقتصادی چالش دیگری است که فقدان آن به شدت احساس میشود. فقدان این کانال ارتباطی باعث شده نگرانیها از افزایش رشد حجم نقدینگی ایجاد شود و در صورتی که این نگرانیها برطرف نشود، میتواند بهصورت انتظارات تورمی بروز کند و منجر به افزایش تورم شود. مقامات پولی باید اطلاعرسانی کنند که برای اجتناب از تورم در آینده چگونه میتوانند رشد نقدینگی را کاهش دهند. این موضوع از طریق ایجاد شفافیت درباره قراردادهای اعطای اعتبارات به بانکها و برنامه بازپرداخت بدهیهای دولت به بانک مرکزی امکانپذیر است. در مجموع باید بهخاطر داشت که عرصه سیاستگذاری پولی، عرصه شکیبایی، هوشیاری و شفافیت است.
ارسال نظر