شرط لازم موفقیت دیپلماسی اقتصادی ایران
محسن شریعتی‌نیا
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی

سفر فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هیات همراه را می‌توان گام مهم دیگری در جهت پیشبرد استراتژی کلان تعامل سازنده دانست. در این سفر نیز مانند اغلب سفرهایی که در دوره پسابرجام صورت گرفته، تعاملات اقتصادی مهم‌ترین موضوع مذاکراتی است. ترکیب هیات همراه موگرینی و دغدغه‌هایی که مقامات ایرانی بیان کرده‌اند به خوبی نشان‌دهنده این موضوع است. به دیگر سخن، دیپلماسی اقتصادی در کانون استراتژی کلان تعامل سازنده قرار دارد و موفقیت تعامل سازنده تا حد زیادی به موفقیت دیپلماسی اقتصادی ایران وابسته است. خروجی این سفر و سفرهای مشابه تا حد زیادی با تاثیراتی که در حیات اقتصادی ایرانیان خواهند داشت مورد سنجش قرار خواهد گرفت. شرط لازم موفقیت ایران در این تعاملات چیست؟

موفقیت ایران در کسب نتایج پایدار از این سفرها را می‌توان منوط به اصلاح ساختار دیپلماسی اقتصادی کشور به معنای هماهنگ‌سازی قواعد و رویه‌های اقتصادی و تجاری با روندهای کلیدی تجارت جهانی دانست. به دیگر سخن ایران در پیشبرد دیپلماسی اقتصادی با یک چالش استراتژیک مواجه است: عقب‌ماندگی از روندهای کلیدی تجارت جهانی. جبران پرشتاب این عقب‌ماندگی شرط لازم موفقیت پایدار دیپلماسی اقتصادی کشور است.

نخستین روند تجارت جهانی که ایران با آن تطبیق نیافته، ظهور سازمان تجارت جهانی است. این روند که در دوره پساجنگ سرد به اوج رسید، نظام تجارت آزاد چندجانبه را در قالب سازمان تجارت جهانی گسترش داد و تثبیت کرد. این نهاد نخستین و مهم‌ترین سازمان جهانی بود که پس از جنگ سرد شکل گرفت و تجارت جهانی را در قالب قواعد خود قرار داد. برخلاف گات این سازمان کلوپ ثروتمندان نیست بلکه ۱۶۲ کشور در آن عضویت دارند و ۹۷ درصد تجارت جهانی در قالب قواعد آن صورت می‌گیرد. البته دوره اوج تاثیرگذاری این سازمان را می‌توان دهه نخست حیات آن، یعنی سال‌های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ دانست. پس از آن این سازمان به دلایلی چون اختلاف قدرت‌های در حال ظهور و قدرت‌های سنتی، تاثیرات دگرگون‌کننده فناوری بر تجارت و ناتوانی این نهاد در تطبیق خود با تحولات پرشتاب تجارت جهانی از دوره اوج خود فاصله گرفت. تا جایی که برخی کارشناسان معتقد به حاشیه‌نشینی این نهاد در شکل‌دهی به تجارت جهانی‌ قرن بیست و یک هستند. اما فارغ از چندو چون مباحث مورد اشاره، آنچه از منظر بحث حاضر مهم است این است که ایران از این روند کلیدی تجارت جهانی در دهه‌های اخیر، به‌طور کلی برکنار بوده است. اندکی پس از تشکیل این سازمان، ایران درخواست عضویت در این نهاد را مطرح کرد، اما موانع خارجی و کم‌اهمیت دادن به این موضوع در داخل باعث شد تا با گذشت ۲۱ سال از شکل‌گیری این نهاد، ایران همچنان در حاشیه آن به‌عنوان عضو ناظر باقی بماند. از همین رو در شرایط کنونی، ۹۷ درصد تجارت جهانی در درون مجموعه قواعد این سازمان صورت می‌گیرد، اما تجارت با ایران قواعد خاص خود را دارد و همچنان به سنتی‌ترین شیوه‌های ممکن انجام می‌گیرد. مهم‌تر آنکه در حاشیه‌ ماندن ایران باعث شده تا شرکای تجاری آن به‌صورت سلیقه‌ای و در چارچوب قواعدی که خود تنظیم می‌کنند با این کشور به تعامل تجاری مبادرت ورزند و از این رهگذر تجارت خارجی ایران دچار بی‌ثباتی مزمن شود.

دومین روند تجارت جهانی، منطقه‌ای و بلوکی شدن روزافزون آن است؛ روندی که نمادهای آن را می‌توان در موافقت‌‌نامه مشارکت فراپاسیفیکی و موافقت‌نامه تجارت و سرمایه‌گذاری فراآتلانتیکی مشاهده کرد. در هر دوی این موافقت‌نامه‌ها قدرت‌های سنتی تجاری (مجموعه غرب و ژاپن) که تا حدی از سازمان تجارت جهانی ناامید شده‌اند و رفتار رقبای در حال ظهور خود را خوش نمی‌دارند، نوعی «جهانی شدن گزینشی» و آزادسازی تجاری گزینشی را برای حفظ توانایی رقابت و نیز ممانعت از آنچه سواری مجانی قدرت‌های نوظهور می‌دانند در پیش گرفتند. البته این قدرت‌ها استدلال می‌کنند که تاثیرات دگرگون‌کننده، فناوری‌های نوین ماهیت تجارت در قرن ۲۱ را دگرگون کرده است. دگرگونی‌ که سازمان جهانی تجارت به‌عنوان نهادی قرن بیستمی و ناتوان از به سرانجام رساندن دور مذاکراتی دوحه قادر به قاعده‌سازی برای آن نیست و قاعده‌سازی‌ها باید در درون موافقت‌نامه‌های منطقه‌ای قرن بیست و یکمی صورت گیرد. این روند نوپدید تجارت جهانی که به‌ویژه از سال ۲۰۰۸ و بحران مالی غرب، رو به گسترش است هنوز در ایران اساسا محل بحث نیست. به دیگر سخن بحث و تبادل‌نظر در مورد این روند به تازگی در محافل علمی آغاز شده است. این درحالی است که کشورهای پیشرو تجارت جهانی به گونه‌ای روز‌افزون در این روند درگیر می‌شوند و تجارت خارجی خود را بر مبنای قواعد قرن بیست ویکمی که بسیار پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر از قواعد سازمان تجارت جهانی است به پیش می‌برند.

در شرایط کنونی که تعاملات بین‌المللی ایران به‌گونه‌ای بی‌سابقه رو به گسترش است، عقب ماندن از این دو روند می‌تواند پیشبرد اهداف دیپلماسی تجاری ایران را با مشکلات جدی مواجه سازد. به بیان روشن‌تر، ایران در شرایط کنونی با قواعد پیش از شکل‌گیری سازمان تجارت جهانی، قواعدی که در میانه قرن بیستم بر تجارت جهانی حاکم بود، وارد فضای تجارت جهانی در قرن بیست و یکم شده است. از همین رو عملیاتی کردن توافقاتی که با هیات‌های مختلف تجاری و اقتصادی از جمله با هیاتی که به همراهی فدریکا موگرینی به ایران سفر کرده‌اند، سهل و آسان نخواهد بود. روشن است که یافتن راه‌حل برای پاسخ به این چالش به راحتی امکان‌پذیرنیست، اما می‌توان مدعی شد که بدون جدی شدن روند الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی و هماهنگ شدن تجارت خارجی کشور با بخش مهمی از قواعد تجارت جهانی، دیپلماسی اقتصادی ایران مدرن نخواهد شد و حداکثر می‌توان انتظار داشت روندهای سنتی و برگشت‌پذیر گذشته در دوره جدید توسعه یابد. بنابراین به موازات سرعت بخشیدن به تعاملات اقتصادی و پذیرایی روزانه از هیات‌های سطح بالا، تسریع در روند الحاق به سازمان تجارت جهانی و تبدیل این موضوع به دستور کار شماره یک دیپلماسی چندجانبه کشور ضرورت دارد تا زمینه نهادی و قانونی لازم برای اتصال معنادار ایران به جریان تجارت جهانی فراهم آید. تحکیم موفقیت دیپلماسی اقتصادی کشور نیازمند ارتباط روزآمد، نهادینه و پویای روندها و فرآیندهای اقتصادی و تجاری کشور به نظام تجارت چندجانبه است.