ناگفتههای مذاکرات هستهای از زبان مقامات ارشد آمریکا
تقریبا نیمی از قسمت سوم این مستند، به توافق هستهای ایران میپردازد.
تقریبا نیمی از قسمت سوم این مستند، به توافق هستهای ایران میپردازد. موضوع از آنجا بررسی میشود که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل تهدید به حملات پیشگیرانه برای نابودی برنامه هستهای ایران کرده بود. ریچارد نفیو، مشاور اوباما در امور ایران در این مستند میگوید: «بزرگترین نگرانی ما این بود که اگر اسرائیل احساس کند اوضاع دارد از کنترل خارج میشود، ممکن است خودش راسا اقدام به عملیات نظامی کند.»
از این رو باراک اوباما از تیم خود خواست تا رویکردی تازه برای مساله ایران بیندیشند و مانع از این شوند که آمریکا به جنگ دیگری در خاورمیانه کشیده شود. در این مستند از قول اوباما نقل شده است که «ما میدانیم که حمله نظامی یا یک رشته حملات نظامی برنامه هستهای را مدتی عقب نگه خواهد داشت، اما مطمئنا باعث میشود ایران تلاش برای رسیدن به بمب اتمی را شتاب دهد.» همچنین جان کری در جایی از این مستند میگوید: «استدلال من این بود که اگر بتوان درباره یک برنامه هستهای صلحآمیز مذاکره کرد، در موقعیت بسیار بهتری برای مدیریت این مشکل قرار میگیریم تا اینکه موضوع را به حال خود رها کنیم و به سمت یک جنگ احتمالی برویم.» از این رو ویلیام برنز، معاون جان کری این نکته را برای رئیسجمهور آمریکا روشن کرد که یک سیاست محوری آمریکا باید از اساس تغییر کند. یک دهه بود که آمریکا از هر گونه موافقتی با غنیسازی اورانیوم در ایران خودداری کرده بود. ویلیام برنز: «استدلال من این بود که موثرترین راه برای آغاز مذاکرات جدی این است که روشن کنیم ما مایلیم احتمال یک برنامه هستهای ملی را بررسی کنیم.»
به عبارت دیگر اگر آمریکا واقعا به دنبال توافقی با ایران بود باید به این موضوع توجه میکرد که چنین توافقی بدون پذیرفتن نوعی از توانایی غنیسازی در ایران ممکن نخواهد بود. اوباما: «ما میدانستیم این موضوع برای ایران به مساله غرور ملی و میهنپرستی تبدیل شده است. بنابراین در عین حال که تمام گزینههای خود را حفظ میکنیم، ما که سادهلوح نیستیم، میتوانیم بگوییم بیایید سعیمان را بکنیم. در واقع اگر ما بتوانیم این مساله را از راه دیپلماسی حل کنیم، بیشتر از خود محافظت میکنیم. در چنین شرایطی چرا نباید این راه را امتحان کنیم؟» بنابراین اوباما تصمیم گرفت دو نفر از زبدهترین دیپلماتهای خود (ویلیام برنز و جیک سالیوان مشاور امنیتی معاون رئیسجمهور) را مخفیانه به ملاقات مقامات ایران بفرستد. رئیسجمهور آمریکا از آنها خواست مواظب باشند این فرصت هدر نرود.
ملاقات در عمان و با حضور سلطان عمان انجام شد. سالیوان: «ایرانیها سر میز مذاکره آمدند و در واقع میگفتند این سوءتفاهم عظیمی است، ما برنامهای صلحآمیز و فقط برای مقاصد غیر نظامی داریم.» «سوال این بود چگونه مذاکرات را باید با طرفی پیش برد که شما آنچه را آنها میگویند از اساس قبول ندارید.» مجید تخت روانچی، مذاکرهکننده ایران: «ایران متهم به تخلف شده بود که از نظر ما ریشه در واقعیت نداشت.» برنز: «ما این را روشن کردیم که از نظر ما دلایلی برای عدم اعتماد وجود دارد، سابقه زیادی وجود دارد و ایران به تعهدات خود عمل نمیکند.»مذاکرهکنندگان آمریکایی از ایران خواستند تا اجازه بازدید از تمام تاسیسات هستهای خود را بدهد اما ایران هم خواستههای خود را داشت. روانچی: «ما میخواستیم از تحریمها خلاص شویم. از نظر ما این تحریمها ناعادلانه و غیرقانونی بودند.» سالیوان: «آنچه آنها فقط در ۶ ماه اول میخواستند در واقع لغو میلیاردها دلار تحریم بود. من به آنها گفتم این مذاکرات میتواند همین جا خاتمه پیدا کند؛ چون اصلا موضوع مذاکرات این نیست.»
اما در عین حال مذاکرهکنندگان آمریکایی از اوباما خواستند تا اقدامی انجام دهد که دو دهه بیاعتمادی را کاهش دهد. سالیوان: «ما از او خواستیم که خیلی کوتاه با حسن روحانی رئیسجمهور ایران روبهرو شود تا در واقع هر دو رئیسجمهور بر این مذاکرات مهر تایید زده باشند.» قرار بود حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل در همان روزی سخنرانی کند که باراک اوباما سخنرانی داشت. اما هیچکس نمیدانست این ملاقات چگونه صورت خواهد گرفت و هر بار مقامات آمریکا به قرار دیدار نزدیک میشدند از طرف تهران منتفی میشد.از این رو گفتوگوی تلفنی پیشنهاد شد. سالیوان که در زمان این مکالمه در کنار باراک اوباما بود میگوید که خیلی نگران بوده، چون این مکالمه قرار بود با موبایل روحانی انجام شود و نگران بودم نکند شمارهای که او در اختیار داشت اشتباه باشد و کس دیگری در آن سو به رئیسجمهور آمریکا پاسخ دهد.پس از این گفتوگوی تلفنی اوباما به همکارانش گفت: «این اتفاق واقعا قابلتوجهی بود.» وقتی حساب کاربری حسن روحانی در توییتر این مکالمه را تایید کرد خیال سالیوان هم راحت شد. یک ماه بعد دو طرف به پیشنویس یک توافق رسیدند و آن را به ژنو بردند تا با حضور تمام کشورهایی که ده سال بود با ایران مذاکره میکردند آن را نهایی کنند. ویلیام برنز: «متن توافق پنج، شش صفحه بود؛ خلاصه آن این بود که ایران برنامه هستهای خود را از هیچ یک از راههای موجود جلو نبرد و ما هم تحریمها را پیش نخواهیم برد.»
وندی شرمن، رئیس مذاکرهکنندگان آمریکا از همکارانش خواسته بود تا حد امکان از ارائه جزئیات به دیگران خودداری کنند. وظیفه او این بود بریتانیا، روسیه، آلمان، فرانسه، چین و روسیه را متقاعد کند از توافق محرمانه ایران و آمریکا حمایت کنند. اما برای این کار باید او به نوعی میپذیرفت که آمریکا این پنج کشور را دور زده است. شرمن: «من گفتم این راه پیش روی ما بود. همه شما روابط دیپلماتیک با ایران دارید و میتوانید با آنها گفتوگو کنید؛ اما ما هیچ راهی برای گفتوگو با آنها نداریم و این تنها راه ما برای مذاکره با ایران بود.» ژاک اودیبر مذاکرهکننده فرانسه: «ما نمیتوانستیم با این توافق موافق باشیم. برای ما پذیرفته نبود. من حداقل شش هفت اعتراض اساسی به متن توافق داشتم.» سوال این بود که اگر فرانسه اینقدر با این توافق مشکل دارد اسرائیل چه واکنشی خواهد داشت. اما یکماه پیش از این (سه روز بعد از گفتوگوی تلفنی اوباما و روحانی) اوباما فرصت داشت تا نظر اسرائیل را بداند، بنیامین نتانیاهو برای دیدار با او به کاخ سفید رفته بود.»
مارتین ایندایک، فرستاده وقت آمریکا به خاورمیانه: «اوباما باید تصمیم میگرفت، آیا او میتواند به نتانیاهو اعتماد کند که این موضوع را فاش نکند؛ آن هم در حالی که اوباما میدانست اسرائیل با هر توافقی که بخشی از برنامه هستهای ایران را باقی بگذارد، مخالفت خواهد کرد. اوباما به نتانیاهو نگفت که چنین مذاکراتی در جریان است؛ در واقع پیشرفت مذاکرات قابلتوجه هم بود.» قرار شد جان کری پیش از رفتن به ژنو برای تبدیل پیشنویس به یک توافق رسمی، در اسرائیل توقف و با بنیامین نتانیاهو گفتوگو کند. ایندایک: «نتانیاهو توافق کرده تا کری را در فرودگاه ملاقات کند.» جان کری رسید و با نتانیاهو به اتاقی رفتند. نتانیاهو گفت «همین جا منتظرم باش.» نتانیاهو از اتاق خارج شد و به جمع خبرنگاران رفت؛ عبارت «توافق قرن» برای ایران و توافق «خیلی بد» برای جامعه جهانی را همان جا بر زبان آورد و بلافاصله نزد کری برگشت.
جان کری: «من برایش توضیح دادم که ما در مراحل ابتدایی هستیم که ببینیم اصلا چه چیزی امکانپذیر است و هر کاری که انجام بدهیم از اسرائیل و منطقه محافظت خواهیم کرد.» ایندایک: «نتانیاهو چنان بلند فریاد میزد که ما میتوانستیم صدایش را از پشت دیوار بشنویم، در واقع این وضع مدت زیادی ادامه پیدا کرد.» بعد از ملاقات، در راه سوار شدن به هواپیما، جان کری به مارتین ایندایک نگاهی انداخت و گفت: «[ملاقات] خیلی ناخوشایندی بود.» جان کری به محض رسیدن به ژنو باید با فرانسویها روبهرو میشد. فرانسه میخواست فعالیت نیروگاه آب سنگین اراک متوقف شود. اسرائیل نیروگاه مشابهی را در سوریه بمباران کرده بود. ژاک اودیبر، مذاکرهکننده فرانسه: «ما باید خیلی محتاط میبودیم چون ممکن بود بعضی وسوسه شوند از زور استفاده کنند که در مورد نیروگاه هستهای بسیار خطرناک است.» کری قبول کرد پیشنویس اولیه را سختگیرانهتر کند. پیشنویس تغییر یافته به محمدجواد ظریف ارائه شد.
جان کری و مارتین ایندیک در فرودگاه تلآویو درست بعد از ملاقات کری با نتانیاهو حضور داشتند. کری: «ظریف به من گفت صبر کن ببینم. اینکه شما به من دادی با آنچه ما دربارهاش مذاکره کردیم و با هم به توافق رسیدیم فرق دارد.» ظریف: «برای آمریکا خوب نبود که مذاکرات را از اول دوباره شروع کند.» ویلیام هیگ، وزیر خارجه وقت بریتانیا: «ظریف مذاکرهکننده بسیار خوب و دیپلمات چیره دستی است و وقتی مذاکرهکننده خوبی باشید و در چنین شرایطی قرار بگیرید شلوغش میکنید؛ که این کار خیلی مشکلی است، در تهران هیچ راهی برای آن وجود ندارد، اینکه او مجبور نیست چنین کاری را انجام دهد و اگر ما با او توافق نکنیم با چه کسی در آینده میتوانیم به توافق برسیم و از این قبیل چیزها.» از آن سو جان کری تقریبا لحظه به لحظه اوباما را در جریان مذاکرات قرار میداد. جان کری میگوید مذاکرات خوب پیش نمیرفت و او خیلی نگران بود و به باراکاوباما گفت: «آقای رئیسجمهور ما مطمئن نیستیم که این افراد اختیار، اراده و توان رسیدن به توافق را داشته باشند.» جانکری به اوباما گفت ایران تمایلی ندارد تا ساخت و ساز را در نیروگاه اراک متوقف کند.
بن رودز معاون مشاور امنیت ملی: «اوباما گفت برای من اهمیتی ندارد که آیا آنها جاده میسازند یا دیوار میکشند، برای من مهم این است که آیا ایران برنامه هستهای خود را از طریق نیروگاه اراک پیش میبرد یا نه. کری گفت میتوانیم بگوییم که هنوز ساخت و ساز در جریان است، اما به هیچ وجه ربطی به کار این تاسیسات بهعنوان نیروگاه هستهای ندارد. اوباما گفت من هم همین را میگویم. همین خوب است.» مساله آخر موضوع غرور ملی بود. ایران میخواست فعالیتش برای داشتن برنامه هستهای، تلاش مشروع یک ملت بزرگ قلمداد شود، بنابراین اصرار داشت تا در متن توافق، حق غنیسازی به رسمیت شناخته شود. وندی شرمن: «ایرانیها چهار چیز دیگر هم از ما میخواستند. من گفتم نه، برای ما موضوع تمام شده. کار ما تمام شده، پرونده بسته شده است.» کری: «من مجبور بودم بگویم که اگر به جایی رسیدهایم که دیگر پیشرفتی حاصل نمیشود، مجبوریم مذاکرات را ترک کنیم.»
ارسال نظر