واکاوی تلاش ژرمنها برای میانجیگری بین تهران و ریاض
سفیر پیشین ایران در آلمان
آلمان در میان کشورهای اروپایی از یک طرف بهعنوان عضو فعال و بنیانگذار اتحادیه اروپا مایل است سیاستهای این اتحادیه را پیشتازانه پیش ببرد و از سوی دیگر یک قدرت شکست خورده جنگ جهانی دوم محسوب میشود. قدرت پیروز آن زمان متفقین و در راس آنها، آمریکا بود. بنابراین آلمان همیشه سعی میکند سیاست خارجی ویژهای داشته باشد؛ یعنی همزمان با آنکه فعال است، تلاش دارد فعالیتهایش در تعارض و تناقض با منافع آمریکا قرار نگیرد. اصولا آلمانیها برای سیاست خارجیشان ۳ اصل مهم در نظر گرفتهاند؛ ۱- روابط با آمریکا ۲- روابط با اتحادیه اروپا ۳- روابط ویژه با رژیم اسرائیل.
سفیر پیشین ایران در آلمان
آلمان در میان کشورهای اروپایی از یک طرف بهعنوان عضو فعال و بنیانگذار اتحادیه اروپا مایل است سیاستهای این اتحادیه را پیشتازانه پیش ببرد و از سوی دیگر یک قدرت شکست خورده جنگ جهانی دوم محسوب میشود. قدرت پیروز آن زمان متفقین و در راس آنها، آمریکا بود. بنابراین آلمان همیشه سعی میکند سیاست خارجی ویژهای داشته باشد؛ یعنی همزمان با آنکه فعال است، تلاش دارد فعالیتهایش در تعارض و تناقض با منافع آمریکا قرار نگیرد. اصولا آلمانیها برای سیاست خارجیشان ۳ اصل مهم در نظر گرفتهاند؛ ۱- روابط با آمریکا ۲- روابط با اتحادیه اروپا ۳- روابط ویژه با رژیم اسرائیل. تنظیم معادله با این سه فاکتور، کار دشواری است.
بنابراین آلمانیها در کمین فرصتها مینشینند و در بحرانهایی که پیش میآید و احساس میکنند در آن بحران میتوانند نقش مثبتی را برای حل آن ایفا کنند، وارد میشوند. البته یک فاکتور دیگر نیز باید به سیاست خارجی آلمان اضافه کرد مبنی بر اینکه چون آلمان قدرت استعماری نبوده از یک خوش نامی در بین کشورهای غیراروپایی برخوردار است. به نظر میرسد که در برهه کنونی، اشتاینمایر، وزیر خارجه آلمان به دنبال مسائلی که اخیرا در خاورمیانه بهویژه میان ایران و عربستان پیش آمده، قصد دارد مجددا شانس خود را امتحان کند. البته اشتاینمایر یک بار دیگر در مهر ماه نیز برای یک سفر دوجانبه و شرکت در اجلاس کنفرانس مونیخ به تهران سفر کرده بود و از اینجا نیز راهی عربستان شد. زیرا در آن زمان اختلافات تهران و ریاض آغاز شده بود و هدف آلمان این بود که دریابد آیا میتواند بهعنوان کشوری که رابطه نسبتا خوبی با دو کشور دارد، میانجی حل اختلافات شود یا خیر؟ وزیر خارجه آلمان در آن زمان در ایران سیگنالهای مثبتی دریافت کرد اما وقتی به عربستان سفر کرد از کنفرانس خبری مشترک او و همتای عربستانیاش عادلالجبیر مشخص شد که سعودیها برخوردی خوبی با این مقام آلمانی نداشتهاند. به بیان دیگر نحوه صحبت کردن عادل الجبیر و پاسخهایی که به تلاش اشتاینمایر داده شد نسبتا سطحی اما مهم بود. در آن زمان وزیر خارجه آلمان تقریبا دست خالی به کشورش بازگشت. در مقطع فعلی که بحران میان تهران-ریاض اوج گرفته است، به نظر میآید که آلمانیها راغب هستند یک بار دیگر شانس خود را بیازمایند. در نتیجه یکی از دلایل سفر مجدد اشتاینمایر به ایران این است که دریابد آلمان چه نقشی را میتواند برای حل اختلافات ایران و عربستان ایفا کند؛ حال چه بهعنوان یک کشور یا چه بهعنوان یک عضو اتحادیه اروپا. همچنین امروز این سوال نیز مطرح است که آیا آلمان ظرفیت میانجیگری میان تهران و ریاض را دارد. در این رابطه باید گفت که ظرفیت از دو منشأ سرچشمه میگیرد؛ نخست منشأ قدرت است حال چه قدرت نظامی، چه اقتصادی و چه دیپلماسی. منهای قدرت نظامی که آلمان به دلیل محدودیتها در قانون اساسیاش بهعنوان یک قدرت فعال نظامی مطرح نمیشود، اما ظرفیت اقتصادی و بازیگری خوبی در صحنه بینالملل دارد. همچنین طی سالهای اخیر آلمانیها تلاش کردهاند که با سرعت بیشتری نقش پررنگتری در تحولات جهانی داشته باشند. حتی رئیسجمهوری آلمان سه سال پیش در کنفرانس امنیتی مونیخ صراحتا اعلام کرد که آلمان باید نقش جدیدی را برای ایجاد صلح و امنیت و حل مشکلات جهانی ایفا کند. منشأ دیگری که میتواند در میانجیگری تاثیرگذار باشد مقبولیت یک کشور است؛ بهعنوان مثال آمریکا قدرت بزرگی است و عربستان نیز رابطه تنگانگی با این کشور دارد اما آمریکا نمیتواند بین تهران و ریاض میانجیگری کند چون واشنگتن نزد ایران مقبولیت ندارد. اما آلمان از این امتیاز یعنی مقبولیت برخوردار است زیرا سابقه منفی در تاریخ آلمان در خاورمیانه وجود ندارد و این کشور بهعنوان یک قدرت و کشور قابل احترام مطرح است. البته آلمان بهرغم علاقهمندی به بازیگری در صحنه بینالملل، احتیاطات خود را نیز دارد. آلمانیها همواره اعلام کردهاند که نباید از آنها توقعات بیش از حد داشت. به گفته مقامات آلمانی، آنها با در نظر گرفتن برخی محدودیتها، تلاش دارند بازیگر موثری باشند. بنابراین آلمان ظرفیت و اراده میانجیگری میان تهران و ریاض را دارد اما یک سری عوامل محدودکننده برایش وجود دارد. اگر آلمان مشاهده کند یک پروژهای خیلی دشوار است برای ورود به آن تلاش بیش از حد نمیکند.
در این میان اهداف اقتصادی را نباید فراموش کرد. پیشتر هیاتهای بزرگ اقتصادی آلمان به همراه زیگمار گابریل، معاون صدراعظم آلمان و وزیر اقتصاد به ایران سفر کردند و گابریل اکنون نیز پیگیر آن است که شرکتهای آلمانی را فعال کند. بنابراین بدون شک اشتاینمایر در سفرش به ایران مسائل اقتصادی را هم دنبال خواهد کرد زیرا اقتصاد و روابط اقتصادی همواره در سیاست خارجی آلمان یک عنصر تعیینکننده بوده است. این در حالی است که بسیاری از زیرساختهای اقتصادی ایران از پیش از انقلاب، آلمانی بوده است یعنی هیچ کشوری به اندازه آلمان در صنعت و زیرساختهای ایران حضور نداشته است. حتی در بدترین دوران تحریمها یعنی در سال 2013 صادرات آلمان به ایران باوجودی که بیش از 40 درصد کاهش یافته بود اما حدود 3/ 2 میلیارد یورو را شامل میشد. بنابراین حتی در دوران سخت تحریمها نیز برخی شرکتهای آلمانی با ایران همکاری کردند و اکنون نیز آلمان میخواهد از ظرفیت بهوجود آمده در ایران استفاده کند. در نهایت امروز آلمانیها در یک رقابت جدی با دیگر کشورهای اروپایی قرار دارند و حتی میتوان گفت بیشترین تماسها را آلمانیها با بنگاههای اقتصادی ایران دارند.
ارسال نظر