آینه فرهنگ و هویت ملتها
یا اصولا فوتبال در اسپانیا ابزاری برای به رخ کشیدن هویت محلی بوده است. فوتبال در اسپانیا مفهومی است که در کانتکست سیاسی معنا پیدا میکند. جدال باشگاهها در لیگ این کشور، اصولا دیدار و مسابقه بین دو تیم فوتبال نیست. جدال دو رویکرد سیاسی، دو فرهنگ متفاوت تاریخی و دو جهانبینی است. شاید بیراه نباشد اگر بگویم که طرفداران غیربومی هر تیمی هم روحیات هویتی و فرهنگی همان تیمها را دارند. اما این همه ماجرا نیست. فوتبال، آن روی دیگرش را هم به رخ میکشد. فوتبال در کنار معجزهها و اسطورهها و شکوهش، زشتی هم داشته است. گاهی همین رویکردهای هویتی و فرهنگی در فوتبال، تصاویر و خاطرات غمانگیزی را رقم زده است. در همان سالهای نخستینی که فوتبال داشت در دل جهانیان جا پیدا میکرد، کارلوس آلبرتو، بازیکن سیاهپوست باشگاه فلومیننس قبل از برگزاری مسابقات، به صورتش نوعی پودر مخصوص میزد تا رنگ آن روشنتر به نظر برسد. او این کار را برای فرار از دست تماشاگران نژادپرست انجام میداد اما همین موضوع هم دستمایه استهزای طرفداران تیمهای مقابلش میشد. نژادپرستی هنوز هم در فوتبال وجود دارد با این حال مرزبندیها و قدرت گذشته را ندارد. فوتبال در کنار رقابتها و جنگندگیای که در ذاتش وجود دارد، توانسته تفاوتها را تعدیل کند. به هر حال میتوانم بگویم که فوتبال در واقع یک موجود زنده است. با ضعفها، قوتها و قهر و لطفی که متضمن زنده بودن یک موجود است. ما شاید با دیدن فوتبال خودمان را دوباره کشف میکنیم، تیمها و بازیکنان را واسطه میکنیم تا با قواعد زمین بازی، با گفتمانها و دیگریهای اطرافمان گفتوگو کنیم، رقابت کنیم، غرورمان را ترمیم کنیم یا حتی بهانهای برای اشک ریختن جمعی داشته باشیم.
ارسال نظر