فوتبال در امتداد مرزها
تفسیر کریچلی تمام واقعیت نیست، فوتبال دلالتهای متفاوتی هم دارد، یعنی در عین فراتر رفتن از مرزها، خود مرزهای جدیدی ترسیم میکند و ابزاری میشود برای تجلی خود در برابر دیگری. از این جهت فوتبال از همان آغاز با «هویت» گره خورده است و میدانیم اصلیترین مکانیزم هویتیابی تمایزگذاری بین ما/ آنها است. فوتبال به پرچم جدیدی برای کشورها بدل شد، به چیزی که تنها مسالهای مربوط به برد و باخت نیست، حتی درباره مرگ هم نه، به چیزی بدل شد فراتر از آن. فوتبال شد عرصهای برای نزاعهای طبقاتی، فرهنگی، دینی و حتی ملی. نمونههای بسیاری برای هریک از اینها وجود دارد. نبرد گلاسکو رنجرز و سلتیک در ایرلند آشکارترین تجلی نزاع مذهبی در جامعه امروز است. در همین جام جهانی ۲۰۱۸، خوشحالی بازیکنان آلبانیایی و کوزووییتبار سوئیس پس از گلزنی به صربستان و نشان دادن نمادهای این کشورها خشم صربها را برانگیخت. فوتبال و بهویژه جامجهانی واسطهای هم بودهاند برای نمایش و گفتن از هویتهای به حاشیه رانده شده. آسیاییها و آفریقاییها فوتبال را ابزار خوبی یافتند برای عرض اندام در برابر جهان اول. وقتی توفان زرد کرهشمالی در جام ۱۹۶۶ چشمها را خیره کرد، در واقع هویت همه آنهایی را نشان میداد که در معادلات جهانی چندان جدی گرفته نمیشدند. یا وقتی شیرهای کامرون با آن صلابت آرژانتین را در بازی افتتاحیه جامجهانی ۱۹۹۰ شکست دادند فریادی کشیدند از اعماق وجود علیه قرنها نادیده گرفته شدن و ظلم و خیلی چیزهای دیگر. همه این بحثها نشاندهنده نسبت پروبلماتیک فوتبال با مقوله هویت است. فوتبال هم چیزی است برای پیوند دادن فرهنگها با یکدیگر و در عین حال گاهی هم واسطهای مهم برای نشان دادن تقابلها و حتی خصومتها و شاید این خصیصه دوگانه عامل جذابیت فوتبال در عصر ما باشد.
ارسال نظر