معلمان در انتظار

کتایون مصری

عکس: تارنما

از انتصاب علیرضا علی‌احمدی به سمت وزارت آموزش و پرورش بیش از ۶ ماه گذشته و او حدود یک سال برای تحقق برنامه‌های خود فرصت دارد. حضور وی در آغاز وزارت با چنان انگیزه و اشتیاقی روبه‌رو بود که مخاطبان سخنان او به اصلاح وزارتخانه‌ای که همواره دم از کمبود اعتبار و بودجه و انواع مشکلات لاینحل می‌زند، دلگرم شدند. طی ۶ ماه گذشته علی احمدی ضمن ارتباط با وزرای پیشین و تلاش برای استفاده از تجربیات آنها کوشید تا اصلاحات زیربنایی را در وزارتخانه همواره با تغییر مدیران سرلوحه خود قرار دهد. هرچند که هنوز بسیاری از این اصلاحات و تغییرات عملی نشده، اما تدوین برنامه‌های خاص برای معیشت فرهنگیان نشان می‌دهد که او در شناسایی مشکلات این قشر به خطا نرفته است. یکی از همین برنامه‌ها، پیشنهاد اخیر علی احمدی با عنوان ۳۰ راهکار برای ارتقای منزلت و امور معیشتی فرهنگیان و ابلاغ آن به روسای سازمان آموزش و پرورش است.

هم‌اکنون علی احمدی در جایگاهی قرار گرفته است که مرحله برنامه‌ریزی و تدوین سیاست‌های حمایتی را پشت سر گذاشته و باید به مرحله اجرا برسد. اما چرا اجرای برنامه‌ها و راهکارهای او با کندی پیش می‌رود؟ با توجه به فرصت اندک وزیر، موانع اجرای این برنامه‌ها چیست؟

مروری بر خواسته‌ها و مطالبات فرهنگیان در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که راهکارهای ۳۰گانه وزیر آموزش و پرورش هنوز نتوانسته است به رضایت کامل جمعیت یک میلیون و ۲۰۰هزار نفری کارکنان وزارتخانه منجر شود، شاهد این مدعا اظهارنظر اخیر وزیر در پرداخت ۹۵درصد مطالبات فرهنگیان است، اما گویا هنوز بخش عمده‌ای از فرهنگیان مطالبات خود را دریافت نکرده‌اند و این امر ناشی از نبود هماهنگی میان وزارتخانه و سازمان‌ها و ادارات تابعه و مدارس است. چرا که این دستگاه‌ها هنوز در ارائه اسامی فرهنگیان و میزان مطالبات با کندی عمل می‌کنند.

در واقع، مشکلات معلمان پیچیده و چند بعدی است، از یک طرف تامین مسکن، هزینه‌های معیشتی خانواده، کسب شغل دوم و از طرف دیگر کاهش منزلت اجتماعی و قدردانی نشدن از خدمات آنان و کاهش رضایت شغلی و... مهم‌ترین مشکلات این حوزه است. در حال حاضر برخی کارشناسان مسائل فرهنگی، کمبود درآمد معلمان، پایین بودن شأن اجتماعی، رشد جاذبه مشاغل پولساز، نبود آینده و پیشرفت شغلی و روی کار آمدن برخی اشخاص کم‌تجربه در حوزه مدیریت امور فرهنگیان را از جمله مسائلی می‌دانند که باید در برنامه‌‌ریزی‌های آموزش و پرورش کشور مبنا قرار گیرد. اینکه در برنامه‌های علیرضا علی‌احمدی چقدر این مسائل مورد توجه قرار گرفته، نیازمند بررسی است.

مشکلات معیشتی فرهنگیان:

با توجه به اعلام خط فقر بیش از ۷۰۰هزار تومان (آمارغیررسمی) در شهرهای بزرگ برای خانواده‌های ۴نفره، می‌توان پیش‌بینی کرد که درآمد فرهنگیان هنوز نسبت به میزان خط فقر کشور ناچیز است. به گفته وزیر، متوسط حقوق و مزایای فرهنگیان طی سال‌های ۸۳ تا ۸۶ افزایش قابل توجهی یافته، به طوری که از ۲۳۰هزار تومان در ماه به ۴۲۷هزار تومن رسیده است، این افزایش را باید به فال نیک گرفت، اما هنوز بسیاری از معلمان بسیار کمتر از این رقم دریافت می‌کنند، به گفته برخی از معلمان، توزیع عادلانه افزایش حقوق و مزایا معیار مشخصی ندارد، با وجودی که هزینه زندگی در شهرهای بزرگ بالا است، میزان حقوق فرهنگیان در این شهرها از نقاط کوچک و شهرستان‌های کم‌جمعیت، کمتر است.

پایین بودن شان اجتماعی:

رشد بی‌رویه برخی مشاغل بی‌تخصص و پولساز در بازار کشور منجر به ایجاد باور جدیدی شده است که مشاغل فرهنگی را دارای بازدهی مالی چندانی نمی‌داند، این باور که معلمی، پولساز نیست در میان دانش‌آموزان چنین تعبیر می‌شود که تخصص، علم و تحصیل در دانشگاه الزاما با رفاه همراه نیست، چنین نگاهی شان اجتماعی فرهنگیان را که غالبا جوانان را به علم‌اندوزی تشویق می‌کنند، به شدت تقلیل می‌دهد. این روزها ورود به مشاغل بخش خدمات، بازرگانی و حتی صنعت بیش از تدریس و فرهنگ ارزشمند است. از سویی در بعضی از کشورها با افزایش حقوق معلمان همپای صاحبان صنایع و صنعتکاران به جبران شان اجتماعی این قشر پرداخته می‌شود، آمارهای موجود در یک دهه گذشته نشان می‌دهد که حقوق معلمان در کشورهای کانادا ۷۱/۶۳ درصد، ژاپن ۵/۸۵ درصد، هلند ۷۷ درصد، نروژ ۲/۷۸ درصد و سوئد ۸۲ درصد از حقوق کارکنان بخش صنعت بیشتر است. اما در ایران هنوز اختلاف سطح درآمدها بسیار است.

علاوه براختلاف سطح درآمدها، برنامه‌ها و سیاست‌های جدید وزارت آموزشی و پرورش کمتر شان اجتماعی فرهنگیان را مورد توجه قرارداده است. اظهارات ماه گذشته وزیر در رسانه ملی بر واگذاری ۳۰ هزار دستگاه خودرو(اقساطی) به فرهنگیانی که در آستانه بازنشستگی قرار دارند و با هدف کمک به معیشت این افراد، منجر به رواج ذهنیت جدیدی می‌شود که گویا آموزش و پرورش شغل دوم برای فرهنگیان را با این تصمیم به رسمیت شناخته است، حتی اگر این شغل دوم، مبادرت به فعالیت‌های غیرفرهنگی باشد!

ورود مدیران کم‌تجربه:

سال‌ها گزینش مدیران مدارس، مدیران کل و میانی در بدنه آموزش و پرورش براساس معیارهای صرفا ایدئولوژیک صورت گرفته است. بسیار از این افراد، تجربه مدیریت در حوزه فرهنگ را نداشتند و همین امر با ورود معلمان جوان و تحصیل کرده به ایجاد اصطکاک در روابط درون سازمانی (درون مدارس) منجر شد. شاید یکی از انگیزه‌ها و اهداف علی احمدی در تغییر مدیریت‌ها - که قرار است به زودی عملی شود - ناشی از آگاهی وی از بروز چنین نامعادلاتی باشد. به هر حال وزیر آموزش و پرورش با تعطیلی سه ماهه مدارس و تا بازگشایی مجدد و شروع سال جدید، فرصت مناسبی در اختیار دارد تا به واکاوی برنامه‌های موجود و استفاده از دیدگاه‌های مختلف بپردازد، این که وی در نخستین قدم خواهان استفاده از تجربه وزرای پیشین شده است، نشانه دوری او از روش آزمون - خطا در برنامه‌های اجرایی است، در فرصت اندک باقیمانده، باید منتظر ماند و تاثیر تصمیمات وزیر را به نظاره نشست، که موفقیت او در این عرصه می‌تواند مجوز ورود او به کابینه دهم باشد...