سدسازی و محیط زیست
چه کسی میگوید سد سازی یعنی توسعه؟
عکس: حمید جانیپور
عصر روز یکشنبه اعضای انجمنهای فعال در عرصه محیط زیست و پژوهشگرانی در زمینه «آب» گردهم آمده بودند تا پیامدهای ساخت سدهای بزرگ را در کشور بررسی کنند.
ندا گنجی
عکس: حمید جانیپور
عصر روز یکشنبه اعضای انجمنهای فعال در عرصه محیط زیست و پژوهشگرانی در زمینه «آب» گردهم آمده بودند تا پیامدهای ساخت سدهای بزرگ را در کشور بررسی کنند.
در شرایطی که معمولا سدسازی در کشورها نوعی شاخص توسعه تلقی میشود، اما کارشناسان در این همایش با برشمردن پیامدهای ساخت سد در کشور، خلاف این مدعا را اثبات کردند.
فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر در زمینه آب یکی از سخنرانانی بود که با انتقاد از نحوه مدیریت پایدار آب، تضادهای آن را با اصل ۴۴ قانون اساسی یکی از ضعفهای این بخش قلمداد کرد.
او رویکرد مدیریت آب از دیدگاه تناسب با توسعه پایدار را به دو بخش مدیریت تقاضا و مدیریت عرضه تقسیم کرد: «برنامهریزی در مدیریت تقاضا میتواند به کاهش هدررفت بیانجامد این درحالی است که میزان هدررفت در شبکههای آبرسانی شهری ۵۰درصد به بالا است. در عین حال در بخش کشاورزی نیز با ۶۰ تا ۸۰درصد، هدررفت مواجهیم این در حالی است که با این میزان هدررفتی که در بخش کشاورزی به وجود میآید، میتواند گنجایش سدهای زیادی را اشباع کند. بنابراین میتوان با یک حرکت، بسیار کمهزینهتر از ساخت سد به کنترل میزان مصرف آب پرداخت. ما همه گزینهها را رها کردهایم و تنها راهحل را ساخت سد میدانیم.»
ظفرنژاد یکی از راهکارهای مدیریت تقاضای آب را در به کارگیری ابزارهای مالی چون کاهش یارانهها دانست: «در بخش مدیریت عرضه نیز ساخت سد به تنهایی کافی نیست، چرا که بازیافت، بازچرخانی آب یکی از روشهایی است که در دنیا کاربرد بسیار دارد به نحوی که در ایالات متحده آمریکا آب در مصارف صنعتی تا ۲۵بار بازیافت میشود، اما در ایران هیچ گونه بازیافتی دیده نمیشود.»
او در بخش دیگری از سخنان خود به یکی از تاثیرات منفی سدها بر منابع آب اشاره کرد: از آنجا که سدها آب را در مقابل نور مستقیم خورشید قرار میدهند به کاهش سالانه ۵ تا ۱۰میلیارد مترمکعب آب منجر میشوند، برای مثال در سد کرخه سالانه ۳۰میلیون مترمکعب آب تبخیر میشود، بنابراین با ساخت سد نه تنها بر منابع آب اضافه نمیکنیم که تنها توهم توسعه منابع آب را ایجاد میکنیم. به باور این کارشناسان سدهایی که در ایران ساخته میشوند غالبا مشکلات زیادی دارند به طوری که هیچ کدام از سدهایی که ساخته شدهاند ارزیابی تطبیقی ندارند؛ در عین حال در کشور به وفور با سدهای سوراخ مواجهیم که هزینههای هنگفتی صرف پوشاندن آنها میشود.
او در ادامه به یکی از پیامدهای سدسازی، اشاره کرد: «یکی از پیامدهای سدسازی کاهش کیفیت و بو گرفتن آب است، البته نابودی زیستگاههای رودخانهای از دیگر پیامدهای سدسازی بیرویه است که اگر با همین سرعت پیش برویم در آینده نام رودخانه برای فرزندان ما نامی ناآشنا خواهد بود.» تخریب میراث فرهنگی، میراث طبیعی، ویرانی جنگلها مانند جنگل البرز، تخریب تالابها و تخریب دریاچههایی مانند دریاچه ارومیه از جمله پیامدهایی است که ظفرنژاد ناشی از ساخت سدهای بیرویه بر میشمارد.
ظفرنژاد در پاسخ به یکی از مخاطبان خود که درخصوص اهمیت سدها در تولید برق پرسید، گفت: «کشورهای توسعهیافته به سوی نیروگاههای گازی جهتگیری پیدا کردهاند که در عین حال بهترین گزینه موافق با محیطزیست نیز معرفی میشود. حتی ناکارآمدی سدها در کنترل سیلابها نیز برای آنها یک اصل ثابت شده است. بنابراین ساخت نیروگاههای گازی کمهزینهترین گزینه برای ایران تلقی میشود.»
در ادامه این جلسه محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع نیز پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «در حال حاضر ایران به کشوری تبدیل شده که به اعتراف متولیان حوزه مدیریت آب و بخش کشاورزی هنوز نمیتواند آب فراهم شده موجود را با راندمانی درخور و طبق استانداردهای جهانی بهرهبرداری کند. این در حالی است که ۲۵۰۰ سال پیش ایرانیان شبکه پیچیدهای از تاسیسات آبیاری را ایجاد کردند که هم طغیان آب را مهار میکرد و هم زمان خشکسالی ذخایر مورد نیاز آب را تامین میکرد.»
او سخنانش را با طرح این سوال که آیا توسعه پایدار دیگر ارکان و زیربخشهای توسعه در ایران که متاثر از «سدسازی» است مهیای چنین رشد حیرتانگیزی هست یا خیر، ادامه داد: «دستکم ۹۰درصد آب قابل استحصال کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. این در حالی است که به ازای هر مترمکعب آبی که وزارت نیرو در اختیار بخش کشاورزی قرار میدهد تنها ۶۳/۰درصد کیلوگرم ماده غذایی تولید میشود در حالی که این نرخ در جهان حدود ۳ کیلوگرم است.
حال آنکه برای تامین غذای جمعیت در حال رشد در افق چشمانداز بیست ساله کشور، این رقم باید به ۶/۱ مترمکعب برسد یعنی سه برابر رقم فعلی.» درویش در ادامه توضیح داد: «در شرایطی که حداقل ۱۵درصد از تولیدات کشاورزی کشور ضایع میشود؛ با این اوصاف و با توجه به تولید ۱۰۰میلیون تن مواد غذایی در کشور، سالانه ۱۵میلیون تن از این مقدار ضایع میشود، بنابراین ضایعات آب نیز به حدود ۲۴میلیارد مترمکعب میرسد و این رقم معادل ۷۰درصد آب ذخیره شده در ۹۳ سد کشور است. این در حالی است که بر مبنای محاسبات انجام شده در وزارت جهاد کشاورزی برای رفع وابستگی از واردات گندم، ذرت، شکر و روغن نباتی تنها به ۱۲میلیارد مترمکعب آب نیاز داریم و ما دو برابر آن را هدر میدهیم.»
این کارشناس بر این باور است که سزاوارتر آن است که به جای آنکه تمام همت خویش را معطوف ساخت سدهای بیشتر کنیم نخست توان نرمافزاری و سختافزاری کشاورزی خود را ارتقا دهیم. او میگوید: هنوز نمیتوانیم همه آبی را که با این مرارت پشت سدها ذخیره میکنیم به سوی مزرعه و عرصه تولید هدایت کنیم، چرا که راندمان آبیاری کشور در بخش کشاورزی در بهترین حالت هیچگاه بیشتر از ۳۸درصد گزارش نشده است.
درویش در حالی به این ارقام اشاره میکند که میگوید ۷۰ سال دیگر زمانی است که این سدها به پایان عمر خود رسیدهاند و به دلیل پر شدن از رسوبات بیشتر مناسب یک زمین فوتبال خواهند بود و اینجا است که عدم تناسب وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی در بخش اختصاص بودجه خود را نشان میدهد.
ارسال نظر