جشن ملی در دوران قاجار

گروه تاریخ و اقتصاد - یاکوب ادوارد پولاک (زاده ۱۸۱۸ بوهم - در گذشته ۱۸۹۱ وین)، پزشک فرانسوی دربار ایران بود. او به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون همراه با ۶ استاد دیگر اتریشی در سال ۱۲۳۰ش قبل از گشایش دارالفنون به ایران آمد. پولاک با تربیت دانش‌آموزان دارالفنون و تالیف اولین کتب پزشکی مدرن نقشی کلیدی در معرفی پزشکی نوین به ایران ایفا کرد. دکتر پولاک در سال ۱۲۳۴ش پس از دکتر کلوله و قبل از استخدام دکتر طولوزان، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بود. او بیش از ۱۰ سال مقیم ایران بود. در مدرسه دارالفنون در آغاز به زبان فرانسه تدریس می‌کرد ولی نارسایی ترجمه او را واداشت تا به آموختن زبان فارسی بپردازد. او پس از شش ماه درس پزشکی خود را به فارسی ارائه کرد. در اینجا بخشی از کتاب «سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان» را می‌خوانید که دستاورد دکتر پولاک از سفر و زندگی در ایران است. او در دیباچه این کتاب می‌نویسد: «در کتاب حاضر کوشش کرده‌ام از اخلاق و رفتار، آداب و زندگی یکی از جالب توجه‌ترین ملل عالم تصویری به‌دست دهم. ملتی که افتخاراتش بیشتر زاده اعمال و اقداماتی است که در گذشته‌های دور انجام گرفته است ولی هنوز گرفتار کهولت نشده بلکه کاملا لیاقت آن را دارد که باز در تاریخ فرهنگ و جهان آینده سهم بسزایی به عهده بگیرد.»

«جشن سال نو در زندگی عمومی و خصوصی ایرانیان امری است بسیار مهم و از بعضی جهات می‌توان آن را با جشن میلاد مسیح در چند کشور اروپایی قیاس کرد. از دو تا سه ماه پیش از عید تهیه مقدمات آن آغاز می‌شود. مقادیر معتنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته می‌شود که آن را با کاروان‌ها به سراسر مملکت می‌فرستند...

اصولا ایرانی‌ها در هر سن و سالی که باشند به شیرینی سخت علاقه‌مندند اما در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و همچنین برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. غیر از شیرینی‌ها، باید از میوه‌هایی که تا نوروز تر و تازه می‌دارند یاد کرد؛ مثلا خربزه اصفهان و قم، انگور، انار ساوه، گلابی نطنز، سیب دماوند را در بارهای بسیار بزرگ به دیگر نقاط ایران صادر می‌کنند. بر رسم قدیم بر بشقابی جو، گندم، و شاهی (تره تیزک) سبز می‌کنند و آن را مطابق با همان رسم در روز سیزده یعنی آخرین روز عید به کوچه (یا رودخانه جوی آب) می‌اندازند.

شاه از اطراف و اکناف کشور پیشکش دریافت می‌کند، همچنین باید به کلیه حکام خلعت ببخشد... در مورد حکام ولایات باید گفت که دریافت این خلعت شاهانه به معنی انتصاب و تایید مقام آنهاست و هرگاه خلعتی دریافت نکنند به معنای آن است که‌قریبا از شغل خود عزل می‌شوند زیرا در هر نوروز یا باید مقام و منصب حاکم تایید شود یا جانشینی برای او بفرستند.

چند روزی پیش از عید مردم به پاکیزه کردن خانه‌ها و فرش‌تکانی می‌پردازند به‌هنگام فرش تکانی منزل شاه، وی به یکی از قصور تفریحی خود می‌رود و تا پایان کار همان جا می‌ماند.

روز قبل از عید همه به حمام می‌روند و سر را حنا می‌گذارند و ناخن‌ها را رنگ می‌کنند. در دربار حلول سال نو را چه در نیمه شب باشد و چه دیرتر با «سلام» جشن می‌گیرند که فقط علما، سادات و مامورین عالی مقام و مقرب الخاقان و چند نفر از افسران ارکان حرب در آن مراسم دعوت دارند و در کوشکی در داخل دیوانخانه که یک تالار هشت ضلعی را تشکیل می‌دهد و در آن حوضی و فواره‌ای است حضور به هم می‌رسانند.

اندک اندک مقرب الخاقان‌ها تالار را پرمی‌کنند. در راس آن صدراعظم است که خلعت بر تن دارد و در دست راست خود عصایی مرصع به الماس نگاه داشته است...

بیست دقیقه پیش از تحویل سال شاه وارد می‌شود... هنگام ورود به تالار یک خواجه و چند پیشخدمت به دنبال شاه هستند. او به طرف شاه نشینی که مخصوص او تهیه شده می‌رود. چهارزانو روی فرش ابریشمین می‌نشیند و راحت و آسوده به پشتی تکیه می‌دهد... در هنگامی که تنها چند دقیقه به حلول سال نو باقی است، نظام العلما با محلول طلا بر کاسه‌ای چینی رقم سال نو و زیر آن آرزوی برکت را می‌نویسد، اکنون دیگر منجمین علامت می‌دهند و توپ شلیک می‌شود و منجم‌باشی رسما به اطلاع شاه می‌رساند که سال نو آغاز شده است، بلافاصله روحانیون حاضر و صاحب‌منصبان بانگ مبارک باد برمی‌دارند.

از طرف مستوفی‌الممالک کیسه‌های متعدد از سکه‌های جدیدالضرب طلا و نقره تقدیم شاه می‌شود. شاه محتوی آنها را روی یک سینی بزرگ نقره می‌ریزد آنها را با هم مخلوط می‌کند و به هر یک از حاضران چندتایی از آنها می‌دهد زیرا گرفتن سکه نو به هنگام تحویل سال میمنت دارد. برحسب ترتیب، نخست روحانیون، وزرا و آنگاه بقیه حاضران در تالار یک‌یک به حضور می‌روند و هریک در حالی که دو کف دست را گود کرده به هم چسبانده است، عیدی می‌گیرد و بعد دست‌ها را به نشان سپاس به قلب و پیشانی می‌فشارد. گاه شاه چند کلمه محبت‌آمیز خطاب به گیرنده می‌گوید. گیرندگان عیدی به همان ترتیب که آمده‌اند از تالار خارج می‌شوند اما شاه که درباریان احاطه‌اش کرده‌اند بر جای خود باقی می‌ماند و باز به همان ترتیب از پنجره‌ای که باز است به کسانی که در خارج ایستاده‌اند عیدی می‌دهد. تشریفات عید تحویل دو ساعت طول می‌کشد پس از پایان مراسم، شاه خسته به اتاق‌های حرم بازمی‌گردد.

جشن با نوروز آغاز می‌گردد و سیزده روز دوام دارد. در طول این روزها تقریبا همه کسب‌وکارها تعطیل است. در این مدت همه منحصرا به تفریح می‌پردازند از لذایذ خانوادگی برخوردار می‌شوند یا به دید و بازدید یکدیگر می‌روند و به هم تبریک می‌گویند... هرکس جامه نوی در بردارد و از آنجا که رنگ‌های روشن بیش از همه طرف توجه است گروه‌هایی را می‌بینید که لباس‌های سبز و زرد و آبی و سرخ بر تن دارند. بدیهی است که زنان ناگزیرند، جامه‌های نو خود را زیر چادرهای تیره‌رنگشان پنهان دارند. آشنایانی که با هم روبه‌رو می‌شوند دست یکدیگر را می‌فشارند و با فریاد عید مبارک یکدیگر را در آغوش می‌کشند. کسی که زیر دست است در حالی که با دو دست خود یک دست ارباب یا حامی‌اش را در دست می‌گیرد تبریک می‌گوید و جواب تبریک خود را می‌گیرد.

یکی از رسوم جشن نوروز مراسمی است که در میدان توپخانه انجام می‌شود و شاه از پنجره ایوانی به نمایش می‌نگرد. کارمندان سفارتخانه‌های اروپایی را در دو لژ جنبی جای داده‌اند. بر بام‌های مسطح خانه‌هایی که بر میدان محیطند سرهای زنان مستوره و با حجاب و بچه‌هایی با لباس‌های رنگارنگ در کنار هم به چشم می‌خورد. پایین در میدان پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کرده‌اند با اندام‌هایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغولند فقط شلوار سفت و محکمی بر پای دارند، صورت و سر را از ته تراشیده‌اند، سبیلی دارند و رشته گیسویی که از فرق آنها آویخته است. آنها در کمین حرکات حریف خود هستند و همین که لحظه مساعد فرا رسد به بدن او می‌چسبند و با به‌کار بردن فنی سریع و غیرقابل پیش‌بینی وی را به زمین می‌زنند و پای خود را بر مغلوب می‌نهند و برای اینکه تماشاگران را خوشحال سازند او را به داخل حوض نزدیک آنجا می‌افکنند. شیرینکاران و تردستان، بندبازان، دلقک‌ها و لوده‌هایی که در پوست شیر و خرس رفته‌اند دیده می‌شوند و گاه و بیگاه شاه سکه‌های کوچک طلا و نقره به میان آنها می‌اندازد. عنتر بازها برنامه مضحکی با حیوانات دست‌آموز خود اجرا می‌کنند. فیل‌ها و زرافه‌ها همچون تماشاچیان ساکت و خاموش در صف مقدم قرار دارند. دو قوچ را هم به جان هم می‌اندازند. حیوانات خشمگین به جان همدیگر می‌افتند و سرانجام برای آنکه یکدیگر را نکشند به ناچار با به کار بردن زور آنها را جدا می‌کنند. افغانی‌ها با سپر و شمشیر نمایش جالب توجهی می‌دهند. افغانی‌ها را (شمشیری)های زبردستی می‌شناسند. در همه این مدت نقاره‌خانه نیز بلاوقفه مشغول نواختن موسیقی است.

در روزهای نهم یا دهم اسب‌دوانی انجام می‌گیرد. طول مسابقه اسب‌دوانی نیم فرسنگ است. در خلال مسابقه اسب‌دوانی زمانی که برای استراحت وقفه‌ای در مسابقه حاصل می‌شود نوازندگان و رقاصان مردم را سرگرم می‌نمایند همچنین مسابقه دویدن میان شاطران سلطنتی که در نیم میل مسافت انجام می‌شود. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می‌رسد. همه از دروازه شهر خارج می‌شوند و به باغ‌ها روی می‌آورند. با این روز دیگر شادی‌های نوروز پایان می‌پذیرد... روی هم رفته نوروز در زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی.

سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان

ترجمه: کیکاوس جهانداری، نشر خوارزمی، ۱۳۶۸