گروه تاریخ و اقتصاد: بخش چهارم از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی را در روز شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۲۸۷ شمسی می‌خوانید: آقا سید‌مهدى: در لزوم وجود مدرسه فلاحت آنچه لازم بود گفته شد، ولى در چند ماه قبل یک نفر مدعى بود و لایحه هم داده بود که من این مدرسه فلاحت را قبول می‌کنم که اداره بنمایم و از مبلغى هم که داده می‌شود سالى سه چهار هزار فرانک آن را اسباب لوازم عملیات براى مدرسه می‌خرم و مشغول تدریس می‌شوم و در هر ۶ ماه ۱۰ نفر شاگرد فارغ‌التحصیل به موجب امتحان تحویل می‌دهم. خیلى عجب است از اینکه این لایحه در مجلس قرائت و در این باب گفت وگو نشد! در صورتى که ما از خودمان اشخاص عالم داشته باشیم، چرا باید محتاج به خارجه باشیم. عقیده بنده این است همین شخص مدعى را با اشخاصى که تحصیل کرده‌اند و فارغ‌التحصیل شده‌اند در مدرسه مشغول تدریس شوند.

آقا شیخ محمدعلى: اولا بنده نطقى که می‌کنم از کسى ترس ندارم و عقیده خود را اظهار می‌کنم و اینکه گفته می‌شود مدارس تحت نظارت وزیر علوم است این طور نیست. در قانون اساسى نوشته شده تحت ریاست عالیه و مراقبت وزیر علوم است. به علاوه این دارالفنون آن دارالفنون نیست که این مدرسه بتواند جزو او بشود مدرسه که پروگرام صحیح ندارد چطور می‌توان مدرسه عالى دیگرى را جزو او کرد و اینکه شاگردان هر مدرسه پس از تحصیل رفته‌اند در بعضى ادارات مشغول خدمت شده‌اند براى این است که آن دوره، دوره استبداد بود و قدر‌علم معلوم نبود و به این جهت نمی‌شود یک مدرسه فلاحتى را که ۱۰ سال قریب صد هزار تومان خرج آن شده و قدرى شاگردها در آنجا تحصیل کرده‌اند به هم زد و اما اینکه گفته می‌شود فلاحت راه‌آهن می‌خواهد در این خصوص دور لازم می‌آید، زیرا که راه‌آهن پول می‌خواهد و پول فلاحت لازم دارد و فلاحت علم. پس لازم است که مدرسه فلاحت را وسعت بدهیم تا بتوانیم صاحب همه نوع ثروت بشویم.

اسدالله‌میرزا: فقط عرضى که می‌خواستم بنمایم این بود که آقاى دکتر ولى‌الله‌خان فرمودند که این لایحه باید در مجلس قرائت نشود و هیات رئیسه باید جواب داده باشند که مجلس بسته شدن مدرسه را تصویب نکرده. از این حیث صحیح است، لکن از حیث اینکه این مدرسه راجع به فلاحت است و اهمیت دارد، ضرر ندارد که در مجلس قرائت و مطرح شود. همان‌طورى که عرض کردم یا باید مدرسه تحت نظارت انجمن فلاحتى باشد یا تحت نظارت وزیر تجارت. یکى از اینها را تصویب نمایید و اینکه گفته شد راه‌آهن مقدم است صحیح است، ولى لازم نمی‌آید راه‌آهن که نداریم مدرسه فلاحت هم نداشته باشیم. پس بالاخره عرض می‌کنم که این وجود ناقص بهتر از عدم است.

مخبرالملک: تمام این مذاکرات که می‌شود از روى کتاب است، ولى بنده به مناسبت حال مملکت عرض می‌نمایم و اینجا چنین اظهار می‌دارند که من گفتم مملکت فلاحت لازم ندارد و حال آنکه بنده که نگفته‌ام. هیچ دیوانه‌ای هم این حرف را نخواهد زد. من می‌گویم مملکتى که امروز شصت کرور قرض دارد و وزیر مالیه در اکثر مخارج معطل است ما نمی‌توانیم براى خاطر یک نفر مدرسه دایر کنیم و شما تا راه‌آهن نداشته باشید ترقى فلاحت شما فایده ندارد، اگر امروز وزیر مالیه شما می‌خواهد جنس را در سه تومان تسعیر نماید قبول نمی‌کنند. پس در صورتی که بیش از این ترقى کند و راه‌آهن نداشته باشید می‌ماند تا بپوسد و در صورتی که شما بخواهید فلاحت خود را ترقى بدهید لااقل باید صد مدرسه دایر کنید تا فلاحت شما صحیح شود و اینکه من گفتم که علوم مشترکه مقدماتى از قبیل هندسه و شیمى و غیره در یک نقطه تدریس شود به جهت این است که اگر ما بخواهیم براى هر یک علم یک مدرسه مخصوصى دایر کنیم و معلم‌هاى متعدد بیاوریم مبلغى پول لازم داریم و براى ما امروز ممکن نیست و این عقیده بنده فقط به ملاحظه صرفه است لاغیربالاخره تکلیف شما این است که این لایحه را نزد وزرا بفرستید و تکلیف بخواهید.

نایب رئیس: بالاخره نتیجه این شد که به وزرا رجوع شود و دیگر راپورتى که از کمیسیون مالیه در باب حقوق ارباب حقوق و بودجه به مجلس آمده بود در مجلس مذاکره شده و قرار شد امروز هم مطرح شده و رأى گرفته شود و باید نقدا مذاکره شود.