گروه تاریخ و اقتصاد: از زمان عباس میرزا و حرف‌های مشهورش به ژوبر و نوشته‌های سید جمال و ملکم‌خان و دیگران تا به امروز روندآسیب‌شناسی ایرانیان خود با انحطاط مواجه بوده است. در این میان دکتر طباطبایی یکی از معدود اندیشمندانی است که توانسته سطح این مباحث را ارتقا دهد و در زمینه آنها نظریه‌پردازی فلسفی کند. به نظر من فردی چون سید جمال یک حادثه است و اما بر این باورم که یکی از نقاط ضعف جدی نظریه دکتر طباطبایی عدم توجه به اصلاح‌طلبان و متجددان مسلمان است. برای مثال ایشان پروتستاتیسم اسلامی را یک شیر بی‌یال و دم و اشکم می‌داند و به جای بحث درباره آنها به مباحث حاشیه‌ای مثل معنای لغوی پروتستاتیسم می‌پردازد. من از سال ۱۳۷۴ که کتاب ابن‌خلدون منتشر شد، منتظر بودم که نظریه ایشان را راجع به اصلاح دینی بخوانم. تا رسیدیم به کتاب حکومت قانون که دیدم در فصل نظریه اصلاح دینی، بسیار ضعیف است و یک خوانش بد از تاریخ است. ایشان در این فصل کسانی را که مدافع اصلاح دینی هستند چندین بار به این متهم می‌کند که ایشان انحطاط خودشان را صرفا به عامل‌های بیرونی نسبت می‌دهند. در حالی که به نظر من این یک خوانش بسیار بد از این افراد است. اگر ایشان اثر من را که در سال ۱۳۸۲ برایشان فرستادم می‌دیدند، شاید متوجه غیرمنصفانه بودن نظر خودشان می‌شدند.

- به نقل از سخنان داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران در نشست نقد و بررسی اندیشه‌های سید جواد طباطبایی که به همت پژوهشکده تاریخ اسلام در عصر روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۹۳ برگزار شد.