وصف تبریز در سفرنامه تاجر ونیزی
گروه تاریخ اقتصاد- یک تاجر گمنام ونیزی که در عهد شاه اسماعیل صفوی به ایران آمده و شرح مشاهدات خود را در گذار از سرزمین ایران و شهرهای این کشور نوشته، روایتی کمنظیر از تبریز به دست داده است. بنا به سفرنامه او، در درون باغ هشت بهشت، مسجد و بیمارستان باشکوهی احداث کرده بودند و در روزگار سلطنت یعقوب بایندری، همه روزه از هزار نفر بیمار و بینوا در آن محل پذیرایی میشد. وی مینویسد: بسیاری از این مساجد تبریز را به طرزی ساختهاند که بینندگان را دچار شگفتی میکند. از جمله بنایی در وسط شهر است و به اندازهای آن را زیبا ساختهاند که زبان من از وصفش عاجر است؛ اما به هر حال میکوشم تا با چند کلمه، حق مطلب را ادا کنم.
گروه تاریخ اقتصاد- یک تاجر گمنام ونیزی که در عهد شاه اسماعیل صفوی به ایران آمده و شرح مشاهدات خود را در گذار از سرزمین ایران و شهرهای این کشور نوشته، روایتی کمنظیر از تبریز به دست داده است. بنا به سفرنامه او، در درون باغ هشت بهشت، مسجد و بیمارستان باشکوهی احداث کرده بودند و در روزگار سلطنت یعقوب بایندری، همه روزه از هزار نفر بیمار و بینوا در آن محل پذیرایی میشد. وی مینویسد:
بسیاری از این مساجد تبریز را به طرزی ساختهاند که بینندگان را دچار شگفتی میکند. از جمله بنایی در وسط شهر است و به اندازهای آن را زیبا ساختهاند که زبان من از وصفش عاجر است؛ اما به هر حال میکوشم تا با چند کلمه، حق مطلب را ادا کنم. این مسجد را عمارت ارگ علیشاه میخوانند. بنای به غایت بزرگی است که وسط آن هرگز سرپوشیده نبوده است. در آن سمتی که مسلمانان معمولا به نماز میایستند، شبستانی ساختهاند که طاقی دارد بسیار بلند، چنان که اگر کمانکشی تیری در کمان مناسبی قرار دهد و رها کند، هرگز به زیر قوس آن شبستان نمیرسد؛ اما این بنا را تمام نکردهاند. دور آن را با سنگهای نفیسی طاقبندی کردهاند و طاق بر روی ستونهایی از مرمر قرار دارد و مرمر به اندازهای ظریف و شفاف است که به بلوری نفیس میماند. تمامی این ستونها به یک اندازه و یک ارتفاع ضخامت دارد. بلندی هر ستونی نزدیک به پنج یا شش گام است. این مسجد سه در دارد که از آنها فقط دو تا بهکار میرود. هر در، قوسی شکل است، نزدیک به چهار پا پهنا و بیست پا بلندی دارد. ستونهای دو سوی درها از سنگ مرمر نیست، بلکه از سنگهایی به رنگهای الوان گوناگون است و حال آنکه بقیه
طاق را با گچ مقرنس ساختهاند.»...
« گرچه در تبریز کاخهای بزرگ زیبا و متعددی در عهد سلاطین مختلف پی افکنده شده است، اما این کاخ هشت بهشت که به دست سلطان حسن بیگ احداث گردیده به مراتب از همه بهتر است، تا جایی که میتوان گفت نظیر ندارد. حشمت و شکوه دربار حسنبیگ، آن سان بود که تا این تاریخ هیچکس چیزی شبیه آن ندیده است. این کاخ در میان باغ بزرگ و دلگشایی احداث شده است که در نزدیکی شهر قرار دارد و در سمت شمال رودخانهای آن دو را از یکدیگر جدا میسازد. در همان محوطه مسجدی عالی پیافکندهاند که بیمارستانی مجهز و مفید چسبیده به آن مسجد است. این کاخ را به زبان فارسی هشت بهشت نامیدهاند، زیرا به هشت بخش مختلف تقسیم میشود. در هر بخشی چهار غرفه بیرونی و چهار غرفه اندرونی ساختهاند و بقیه قصر در زیر گنبد باشکوهی قرار دارد. تمامی این بنا یک آشکوبه است و فقط یک ردیف پلکان تا سقف کشیدهاند که از آن طریق شخص بالا میرود و خودش را به غرفههای مختلف میرساند. این کاخ را چهار در ورودی است سر تا پا میناکاری و زراندود و به اندازهای زیبا که بیان انسان از وصف آن عاجز میماند. از جلوی هر یک از درهای ورودی کاخ، راهرویی از مرمر ساختهاند که منتهی به مصطبه
میشود و از میان مصطبه، نهری جاری است به شکل مارپیچ که بستر آن را از سنگ مرمر تراشیدهاند، و تا سه ذرع بالای مصطبه را در هر سمتی از نفیسترین سنگهای مرمر پوشانیدهاند. پایین آن به رنگهای گوناگون مقرنسکاری شده و از دور مانند آیینه میدرخشد... درون کاخ روی سقف تالار بزرگ با سیم و زر و لاجورد از تمامی جنگهایی که در دورههای باستان در ایران روی داده است و فرستادگانی که از دربار عثمانی به تبریز آمده و به حضور سلطان حسن بیگ بار یافتهاند، نگارههایی ساختهاند و نیز خواستههای ایشان و پاسخهای پادشاهان ایران همه به خط فارسی رقم زده شده... همچنین مجالسی از شکار شاه با انبوهی از ملازمان سواره، با سگان تازی و قوشهای شکاری جلب نظر میکند.
کتابخانه اسکندریه
گروه تاریخ اقتصاد- کتابخانه اسکندریه، مشهورترین کتابخانه جهان باستان که در اوایل سده سوم قم و در روزگار فرمانروایی بطلمیوسیان مصر در شهر اسکندریه تاسیس شد و احتمالا تا اواخر سده چهارم م فعال بود. بنا بر روایات مشهور بطلمیوس اول (323-283 قم) ملقب به سوتر (= رهاننده)، بنیانگذار دولت بطلمیوسان مصر یا به روایاتی دیگر پسرش بطلمیوس دوم (283-246 قم) ملقب به فیلادلفوس (= محبوب پدر) فرمان داد در کوی سلطنتی واقع در شمال شرقی شهر- همچنانکه در دیگر شهرهای یونانی مرسوم بود- معبدی برای «موزهها» (ارواح الهامدهنده آفرینش ادبی و هنری) بسازند سپس به تقلید از لوکئوم ارسطو کتابخانهای نیز در کنار آن مجموعه بنیاد شود. در روزگار بطلمیوس دوم، کتابخانهای بسیار کوچکتر از کتابخانه سلطنتی در کنار معبد سراپئوم و در جنوب غربی شهر ساخته شد و برخی از کتابها که بهدلیل کمبود جا نگهداری از آنها در کتابخانه اصلی ممکن نبود بهآنجا منتقل شد. این دو کتابخانه در مآخذ اروپایی غالبا با الفاظ «کتابخانه مادر» و «کتابخانه دختر» از یکدیگر متمایز شدهاند. پژوهشگران تاریخ علم، غالبا تاسیس این کتابخانه را یکی از علل اصلی جهش شگفتانگیز
اسکندریه در عرصه پژوهشهای علمی و ادبی میدانند. مکتب ادبی اسکندریه نیز به نوبه خود و به واسطه نویسندگان نامداری چون آپولونیوس رودسی، تئوکریتوس، بیون و پولیبیوس گنجینهای غنی از آثار حماسی، تعلیمی، مرثیهای، هزلی، بزمی و تاریخی پدید آورد. آثار نحوی و زبانشناسی اسکندرانی در شمار بهترینها بود. آریستارخوس و زنون آثار مهمی در باب سرودههای هومر نوشتند و دیونوسیوس تراکی نخستین نحوی یونانی بود. در همین اسکندریه بود که بطلمیوس- که نظریاتش بعدها عنوان هیات بطلمیوسی به خود گرفت و اخترشناسانان تا سده 16م پیرو آن بودند- به پژوهش درباره نجوم پرداخت؛ اراتوستنس طول نصف النهار را اندازه گرفت. اقلیدس بنیانگذار هندسه به پژوهش در ریاضیات و بهویژه هندسه پرداخت و آپولونیوس- پایهگذار مخروطات به عنوان شاخهای از هندسه- به تحصیل پرداخت. به عبارت دیگر آنچه امروزه ریاضیات و نجوم یونانی خوانده میشود عملا در اسکندریه شکل گرفت.
در سال 48قم و در جریان حمله جولیوس سزار به شهر اسکندریه، هنگامی که دشمنان سزار کوشیدند راه ارتباطی او و کشتیهایش در ساحل اسکندریه را قطع کنند، سزار برای پیشگیری از افتادن کشتیها به دست دشمن، فرمان داد تا آنها را بسوزانند. اما باد این کشتیها را به ساحل آورد و موجب گسترش آتشسوزی به ساحل و سپس دیگر نقاط شهر شد.
بخشی از یک مقاله در باب «کتابخانه اسکندریه» نوشته یونس کرامتی
ارسال نظر