برگی از تاریخ - ۱۷ اسفند ۹۲
در بررسی ایران اوایل قرن سیزدهم، کل جمعیت را می‌توان در چهار طبقه عمده جا داد.
نخست، طبقه بالای زمیندار (طبقه ملوک‌الطوائف) متشکل از نخبگان مرکزی و بسیاری نخبگان محلی... این نخبگان مرکزی و محلی بعدها به آریستوکراسی، بزرگان، هیات حاکمه و طبقات حاکمه مشهور شدند. طبقه عمده دوم، طبقه متوسط مالدار بود. این طبقه را تجار شهری و همچنین انبوه دکانداران و پیشه‌وران تشکیل می‌داد. طبقه سوم، از مزدبگیران شهری، به خصوص صنعتگران مزدبگیر، شاگرد مغازه‌ها، دوره‌گردها، نوکرها، حمالان، عمله و فعله تشکیل می‌شد. سرانجام، چهارمین طبقه عمده شامل اکثریت عظیم روستانشینان یعنی رعیت- توده‌های عشایر (ایلیات) و همچنین دهقانان بی‌زمین و تقریبا بی‌زمین- بود.
هرچند ایران در اوایل قرن سیزدهم طبقات مکتوم، عینی و اجتماعی- اقتصادی داشت، سلطه علائق قومی، تشکیل طبقات بارز، ذهنی و اجتماعی- سیاسی را به تعویق افکنده بود.
ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان