فلسفه توسعه حدود شهر چیست؟
گروه تاریخاقتصاد- قصه شهر اصفهان و توسعه حدود آن خیلی مضحک و بیشباهت به یک پرده کمدی نیست. ما نمیدانیم مبتکر این فکر عالی چه شخص متفکری بوده! و آیا چه مصلحت و حکمتی در آن فرض شده که دستگاه شهرداری را مواجه با اشکالاتی خواهند کرد که هنوز نمیتوانند فکر آن را هم بکنند. در عرف دنیا شهر عبارت از محلی است که از مظاهر تمدن برخوردار باشد و تمام خصوصیات شهر بودن آن مهیا و آماده باشد. وقتی شهر اصفهان را که در بیست و پنج سال قبل خیابان دور شهری برایش تعیین کردند و هنوز پس از ربع قرن در محدوده آن بیش از ده هزار جریب زمین ساده، که قابل ساختمان است موجود و در آن اراضی گندم و جو کشت میشود، شهری که در همان محدوده و محیط، شهرداری با بودجهای که دارد قادر نیست به صورت شهری درآورد و نمیتواند نظافت و عمران و آبادی آن را تامین کند و قسمت اعظم شهر در کثافت غوطه میزند و امکانات و مقدورات فعلی شهرداری اجازه رفع حوایج عمومی را نمیدهد، با چه منطق عاقلانهای شصت و یک قریه حومه شهر را ضمیمه حدود شهر کردهاند؟ آیا فکر نکردهاند که بار سنگین مسوولیت عجیبی را به دوش شهرداری گذاشتهاند.
گروه تاریخاقتصاد- قصه شهر اصفهان و توسعه حدود آن خیلی مضحک و بیشباهت به یک پرده کمدی نیست. ما نمیدانیم مبتکر این فکر عالی چه شخص متفکری بوده! و آیا چه مصلحت و حکمتی در آن فرض شده که دستگاه شهرداری را مواجه با اشکالاتی خواهند کرد که هنوز نمیتوانند فکر آن را هم بکنند.
در عرف دنیا شهر عبارت از محلی است که از مظاهر تمدن برخوردار باشد و تمام خصوصیات شهر بودن آن مهیا و آماده باشد. وقتی شهر اصفهان را که در بیست و پنج سال قبل خیابان دور شهری برایش تعیین کردند و هنوز پس از ربع قرن در محدوده آن بیش از ده هزار جریب زمین ساده، که قابل ساختمان است موجود و در آن اراضی گندم و جو کشت میشود، شهری که در همان محدوده و محیط، شهرداری با بودجهای که دارد قادر نیست به صورت شهری درآورد و نمیتواند نظافت و عمران و آبادی آن را تامین کند و قسمت اعظم شهر در کثافت غوطه میزند و امکانات و مقدورات فعلی شهرداری اجازه رفع حوایج عمومی را نمیدهد، با چه منطق عاقلانهای شصت و یک قریه حومه شهر را ضمیمه حدود شهر کردهاند؟ آیا فکر نکردهاند که بار سنگین مسوولیت عجیبی را به دوش شهرداری گذاشتهاند.
مگر اینکه باز طلب مغفرتی برای مرحوم ملا نصرالدین بکنیم و یکی از خاطرات او را نقل کرده، شاهد مثال بیاوریم. میگویند روزی زن ملا نصرالدین گفت «میخواهیم امشب پلو بخوریم»، ملا گفت: «مواد اولیهاش را بگو تا تهیه کنم»، زن ملا گفت: «یک چارک برنج و نیم من روغن»؛ ملا گفت « به نظرم اشتباه میکنی»، زن گفت: «تو که تهیه نمیکنی بگذار پلو چربتر باشد!»
چون شهرداری نمیتوانست و امکاناتش بیش از این اجازه رسیدگی به وضع فعلی شهر را نمیداد و با یک «لا» بودن نمیرسید «دو لایش» کردند که برسد! و شصت و یک ده و بیش از یک صد و پنجاه هزار جریب را ضمیمه حدود شهر کردهاند!آیا میدانید این عمل چه نتیجه و عکسالعملی دارد؟ نتایج نامطلوب زیادی دارد که ما یکی از آنها را ذکر میکنیم:
چون در شهر هر جا حریمی است علیالقاعده متعلق به شهرداری است و احدی حق قطع آن اشجار را ندارد و از این دهات که غالبا هم خرده مالک هستند، اشخاصی هستند که سیصد متر ملک مزروعی دارند که حد اعلای قیمتش دوهزار تومان است، ولی حرایم و اشجاری در اطراف همان سیصد متر زمین هست که شاید ده هزار تومان ارزش داشته باشد، البته صاحب ملک حاضر نیست حرایم و اشجارش که از جان خود بیشتر دوست دارد غفلتا و قهرا متعلق به شهرداری شود. این است که مردم هم ناچارا اشجار خود را با عجله خواهند برید و آن زیبایی و طراوتی که اطراف شهر اصفهان داشته، به فاصله خیلی کوتاهی از بین رفته، یک مشت زمین ساده بیدرخت و بدمنظره اطراف شهر را خواهد گرفت و عملا نقض غرض کسانی شده که علاقهمند به زیبایی اصفهان و اطراف آن میباشند.موضوع دیگر اینکه یکی از معایب کار ما همیشه این بوده که هماهنگی در دستگاههای دولتی کمتر بوده است، الان که به حدود شهر شصت و یک قریه اضافه شده، آیا مسوولیت تامینی آن با شهربانی میتواند باشد؟ اگر مسوولیت آن جاها را شهربانی نتواند قبول کند و در صلاحیت ژاندارمری باشد که خیلی مضحک میشود، چرا که از یک طرف آنجاها جزو شهر محسوب و از طرف دیگر
خارج شهر میشود. پس ما معتقدیم در این باب بر مسوولین امر است که در این جریان تجدید نظری به عمل آورند.
(روزنامه مجاهد، اردیبهشت ۱۳۴۱)
ارسال نظر