رواج اسکناس در دول عظیمه
گروه تاریخاقتصاد- رواج و اداره اسکناس که در عرف قدیم چاو میگفتهاند در ختائیان معمول بوده است و در عهد کیخاتو در ایران نیز یکی دو سال معمول شده است. در دول قویمه عظیمه، اختیار اسکناس کردهاند و بنای معاملات و شئونات معاشیه را بر آن گذاشتهاند و به جایی رسیده است که اسکناس که پاره کاغذی منقوش بیش نیست، از نقد طلا و نقره در مملکت آنها، بلکه در غیر مملکت آنها کاملتر و فاضلتر اعتبار یافته است؛ چنانکه صرف و صرفه در آن ملحوظ داشتهاند و از همین حسن اختیار و حصول اطمینان و وصول به اعلی درجه اعتماد و اعتبار میتوان دانست که دول قویمه منتظمه تا چه مایه در صدق قول و وفای عهد و ایجاب حقوق و اجرای حدود کوشیدهاند و تا چه پایه قواعد حسنه و قوانین مستحسنه را دایر و سایر خواستهاند که پاره کاغذی را که به ملاقات آتش، دودی میشود و تاب وزیدن بادی ندارد و در آب و خاک متلاشی اجزا است، به واسطه نقشی که بر آن رسم کردهاند و اسمی که به آن گذاشتهاند، این اعتبار دادهاند که بر جوهر نفیس طلا که در عرف حکما از برای طوایف امم به ناموس اصغر از آن عبارت میشود و در عالم کون و فساد به لباس خلود مخصوص شده است و با رزانت جوهر از آفت
انحلال و اضمحلال مصون است، مزیت یافته است.
گروه تاریخاقتصاد- رواج و اداره اسکناس که در عرف قدیم چاو میگفتهاند در ختائیان معمول بوده است و در عهد کیخاتو در ایران نیز یکی دو سال معمول شده است.
در دول قویمه عظیمه، اختیار اسکناس کردهاند و بنای معاملات و شئونات معاشیه را بر آن گذاشتهاند و به جایی رسیده است که اسکناس که پاره کاغذی منقوش بیش نیست، از نقد طلا و نقره در مملکت آنها، بلکه در غیر مملکت آنها کاملتر و فاضلتر اعتبار یافته است؛ چنانکه صرف و صرفه در آن ملحوظ داشتهاند و از همین حسن اختیار و حصول اطمینان و وصول به اعلی درجه اعتماد و اعتبار میتوان دانست که دول قویمه منتظمه تا چه مایه در صدق قول و وفای عهد و ایجاب حقوق و اجرای حدود کوشیدهاند و تا چه پایه قواعد حسنه و قوانین مستحسنه را دایر و سایر خواستهاند که پاره کاغذی را که به ملاقات آتش، دودی میشود و تاب وزیدن بادی ندارد و در آب و خاک متلاشی اجزا است، به واسطه نقشی که بر آن رسم کردهاند و اسمی که به آن گذاشتهاند، این اعتبار دادهاند که بر جوهر نفیس طلا که در عرف حکما از برای طوایف امم به ناموس اصغر از آن عبارت میشود و در عالم کون و فساد به لباس خلود مخصوص شده است و با رزانت جوهر از آفت انحلال و اضمحلال مصون است، مزیت یافته است.
در سیاق اینگونه اعتبار و این نوع امانت چه منفعتها که از وجوه دیگران بردهاند و چه کارخانههای عظیم و چه دستگاههای خطیر که بر پا داشتهاند و چه مقامات عالی و امتیازات مخصوص که حاصل کردهاند و چه بسیار مردم که نابود شدند و از اخلاف و اعقاب آنها اثری نماند و بر حاصل عمر و ذخیره روزگار ایشان، لطیفه امانت و رویه اعتبار دیگری دست یافت و برد. وای دریغ که اهالی ایران، فرنگیها را به حیله و تزویر نسبت کردهاند و میکنند و هیچ نمیدانند که به محض تزویر، پشت و روی کره خاک را نمیتوان مالک شد و این همه صناعات عالی و اختراعات معجب، به دروغ صورت نمیتواند یافت. آری اگر در مقام فریب خصم و اغفال بدخواهان بر خلاف صدق و صواب سخنی آرند یا گزافه گویند، نمیتوان گفت که دروغ گفتهاند و گزافه سراییدهاند.
امیرالمومنین علی صلواهالله و سلامه علیه میفرماید: «الحرب خدعه». پس خدعه و فریب با دشمن و بدخواه از سیره انبیا و اولیا بوده است و بر این بدیهه غیبی و لطیفه الهی نیز فرنگیها دست یافتهاند و فتوحات عظیم و کارهای بزرگ که از ایشان به ظهور رسیده است بیشتر به فریب خصم و القای شبهه و تهییج فتنهها و آشوبها در میان یکدیگر بوده است.
متجاوز از پنجاه سال است که دولت عثمانی این کار را کرده است و پول را در مملکت خود رواج داده است و شنیده نشده است که از این معامله ندامتی حاصل کرده باشد یا خسارتی بر خزانه او وارد آمده باشد و اداره و رواج فقره معروضه مفتاح رواج و اداره فقره اسکناس است و سایر دول قویه نیز حفظ مراتب کرده برین نسق رفتهاند.
حرر فی ۵ ربیع الثانی ۱۲۹۱ ه.ق
بخشهایی از رساله رواج اسکناس، به قلم محمد ابراهیم بدایع نگار تهرانی
ارسال نظر