قانون اساسی مشروطه را چه کسانی نوشتند؟
گروه تاریخ اقتصاد- برای تهیه و تدوین قانون اساسی در مجلس و خارج کشمکشهایی که متکی به اصول و منافع طبقاتی بود شروع شد و سه قدرت مختلف المنافع، مستبدین، روحانیون و آزادیخواهان برای تامین مصالح طبقه خود به مبارزه پرداختند. سفری در مورد تدوینکنندگان قانون اساسی در کتاب مشروطهسازان مینویسد که؛ در این مورد متاسفانه به درستی معلوم نیست توسط چه کسانی و از روی چه نمونهای قانون اساسی تدوین شد. مهدی قلی خان هدایت نیز در کتاب خاطرات و خطرات فقط به این نکته اشاره کرده است که؛ «وکلا مشغول نوشتن قانون اساسی شدند.
گروه تاریخ اقتصاد- برای تهیه و تدوین قانون اساسی در مجلس و خارج کشمکشهایی که متکی به اصول و منافع طبقاتی بود شروع شد و سه قدرت مختلف المنافع، مستبدین، روحانیون و آزادیخواهان برای تامین مصالح طبقه خود به مبارزه پرداختند. سفری در مورد تدوینکنندگان قانون اساسی در کتاب مشروطهسازان مینویسد که؛ در این مورد متاسفانه به درستی معلوم نیست توسط چه کسانی و از روی چه نمونهای قانون اساسی تدوین شد.
مهدی قلی خان هدایت نیز در کتاب خاطرات و خطرات فقط به این نکته اشاره کرده است که؛ «وکلا مشغول نوشتن قانون اساسی شدند.» و به شخص یا اشخاص خاصی اشاره نکرده است، اما کسروی در تاریخ مشروطه ایران از دو نفر در امر تدوین قانون اساسی نام برده است؛ «گویا مشیرالملک و موتمن الملک پسران صدراعظم آن را مینوشتند، یا بهتر بگویم ترجمه میکردند.» فریدون اکبرزاده نیز بر این نظر است که نقش اصلی در تدوین قانون اساسی بر عهده برادران پیرنیا و مویدالسلطنه بود که در این دوره با مشروطه خواهان همکاری بسیار نزدیک داشتند.
در مورد تدوین و منشاء قانون اساسی نیز نظرات مختلفی ارائه شده است. در کتاب مشروطیت به روایت اسناد، آمده است که «قانون اساسی با استفاده از قانون اساسی بلژیک تنظیم شد.» مخبرالسلطنه تقریبا بر همین اعتقاد است و در مورد نوشتن قانون اساسی به این نکته اشاره میکند که «قانون اساسی بلژیک را مصدر قرار دادهاند که براساس فرانسه بود.»
اما ژانت آفاری علاوهبر قانون اساسی ۱۸۳۱ بلژیک، قانون اساسی ۱۸۷۹ بلغارستان را نیز منشاء قانون اساسی مشروطیت ایران میداند. نظر دیگری نیز وجود دارد که بیان میکند قانون اساسی مستقیما از قانون فرانسه نشأت گرفته است. «قانون اساسی به عنوان بنیان نظام مشروطه مستقیما از اعلامیه حقوق بشر فرانسه و نظامهای دموکراتیک- سکولار غرب اخذ شده بود که در آن آزادیهای فردی، حقوق انسان، مساوات و برابری همه اقشار در برابر قانون، آزادی عقیده، بیان و قلم و... به گونهای اساسی تضمین شده بود.» بنابر آنچه شواهد نشان میدهد، قانون اساسی مخلوطی از ترجمه قانون اساسی بلژیک و فرانسه است و بر همین اساس است که شمیم معتقد است، «در قانون اساسی مشروطه به هیچ وجه از حقوق طبیعی و فطری و آزادیهای فردی و اجتماعی ملت ایران»ذکری به میان نیامده است. «قانون اساسی که شامل پنجاه و یک ماده بود سرفصلهای مترقیانهای داشت، البته شاه همچنان رئیس کشور بود، اما وزیران مستقیما در برابر مجلس مسوول بودند.»
منابع:
۱- سفری، محمدعلی: مشروطهسازان، ص۱۹۷.
۲- هدایت، مهدی قلی خان: خاطرات و خطرات، ص۱۴۲و۱۴۵
۳- کسروی، احمد: تاریخ مشروطه ایران، ص۱۸۳.
۴- اکبرزاده، فریدون: نقش رهبری در نهضت مشروطه، ص۶۳.
۵- صفایی، ابراهیم: انقلاب مشروطیت به روایت اسناد، ایران یاران، تهران، چ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۷.
۶- اکبرزاده، فریدون. نقش رهبری در نهضت مشروطه، ص۶۴.
ارسال نظر