گروه تاریخ اقتصاد- شروع کار ما برمی‌گشت به سال‌های ۳۴ و ۳۵، آن موقع اصلا مفهومی به اسم تبلیغات و آگهی چندان جا نیفتاده بود و ما اولین گروهی بودیم که برای سینما‌ها اسلایدهای تبلیغاتی می‌ساختیم. سال ۳۵ و ۳۶ به این ایده رسیدیم که پیش از نمایش فیلم‌ها اسلایدهای تبلیغاتی نمایش بدهیم.
در‌‌ همان دفتری که داشتیم اصغر بیچاره همکارمان شده بود، بیژن جزنی اسلاید‌ها را طراحی می‌کرد و رنگ شان می‌کرد و اصغر بیچاره هم از آنها عکاسی می‌کرد. آن سال‌ها هنوز تلویزیون نبود و سینما تنها رسانه تصویری بود که به زندگی مردم رنگ و طراوت می‌داد، در همه شهرستان‌ها سالن‌های سینما فعال بود و کسب و کار ما عالی شده بود. حالا آمار‌ها نشان می‌دهد که هر ایرانی در بهترین حالت ۶سال یک‌بار سینما می‌رود ولی در میانه دهه ۳۰ قیمت بلیت سینما‌ها طوری بود که همه مردم می‌توانستند راهی سینما بشوند.تعداد سینما‌ها در شهرستان‌ها چنان قابل اعتنا بود که برای رساندن اسلاید‌ها و سرکشی به سینما‌ها گاه ماه‌ها با ماشین در حال سفر از این شهر به آن شهر بودیم و بعد‌ها نمایندگی‌هایی هم در شهرهای بزرگ راه انداختیم. الان تصورش هم مشکل است، اما در دهه ۵۰ حدود ۲۰ میلیون نفر ماهانه به سینما می‌رفتند. سال ۱۳۰۵ اولین سینمای عمومی به نام گراند سینما در خیابان لاله‌زار افتتاح شد. علی وکیلی بنیانگذار این سینما هرگز فکر نمی‌کرد که به‌زودی سینما در کمتر از یک دهه به اصلی‌ترین تفریح مردم ایران تبدیل شود. سرشماری سال ۱۳۴۷ در ایران نشان می‌دهد که بیش از ۳۰۰ هزار صندلی سینما وجود داشت و به شکل متوسط روزانه ۶۰۰ هزار نفر در ایران به سینما می‌رفتند. از این رقم نزدیک به ۱۸۰ هزار نفر در تهران و بقیه در شهرستان‌ها به سینما رفته‌اند. حتی تهران در اواخر دهه ۴۰ با دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر جمعیت، ۱۲۷ سینما داشت که جمعا هر روز با ۱۰۴ هزار و ۷۳۳ صندلی به نمایش فیلم می‌پرداختند. استان اصفهان ۱۹ سینما داشت و آذربایجان با ۳۴ سینما یکی از بالا‌ترین سرانه‌های مراجعه به سینما را نسبت به جمعیت سه میلیون نفری‌اش داشت. این روند صعودی تا اواخر دهه ۵۰ نیز ادامه داشت و برای نمونه سال ۱۳۵۴ آذربایجان ۴۰ سالن سینما داشت و در شهرستان‌های کوچکی همچون نقده و میاندواب و سراب و مرند سینما‌ها جدا از اینکه به نمایش فیلم‌هایی به زبان فارسی می‌پرداختند با میان‌پرده‌های ترکی و آگهی‌های تبلیغاتی رونقی دوچندان گرفته بودند.
به نقل از گفت‌وگوی هارون یشایایی، تهیه‌کننده و مدیر نخستین کانون تبلیغاتی در ایران؛ «تاریخ ایرانی»